گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ترجمه کتاب نفیس (القطره)
جلد دوم
بخش دوَم: مناقب امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام




اشاره
بخش دوم قطره اي از دریاي فضائل و مناقب پیشواي پیامبران گذشتگان ،
پدر پیشوایان پاکیزگان ، سرور موحّدان، برادر رسول پروردگار جهانیان ،
امیر مؤمنان علیّ بن ابی طالب
صلوات الله علیه وآله الطاهرین
------------------------------------------------------------------
ص: 190
ص: 191
آمده : عمّار یاسر و زید بن ارقم گویند : روز دوشنبه نوزدهم ماه صفر بود ، ما در « الروضه فی الفضائل » 1 - در کتاب / 818
دکّه » محضر باصفاي امیر مؤمنان علی علیه السلام حضور داشتیم ، ناگاه فریاد بلندي گوش ها را پر کرد ، علی علیه السلام بر
نشسته بود ، روي به من کرد و فرمود : « القضاء
یا عمّار ! ائتنی بذي الفقار .
اي عمّار ! شمشیر ذوالفقار مرا بیاور .
وزن ذوالفقار ، هفت من و دو سوّم من مکّی بود.
من شمشیر حضرتش را حاضر نمودم ، حضرت آن را از غلافش درآورد و روي زانوانش گذاشت ، و فرمود:
یا عمّار ! هذا یوم أکشف فیه لأهل الکوفه جمیعاً الغمّه لیزداد المؤمن وفاقاً والمخالف نفاقاً .
اي عمّار ! امروز غم و اندوه اهل کوفه را برطرف می نمایم و کاري انجام می دهم که سبب افزایش وفاق مؤمنان و نفاق
مخالفان گردد .
آنگاه فرمود : اي عمّار ! کسی را که پشت در است وارد کن .
عمّار گوید : من بیرون رفتم ، ناگاه پشت در زنی را دیدم که بر کجاوه اي بر شتر قرار گرفته و می گرید و فریاد می زند :
ص: 192
اي دادرس درماندگان ، اي مقصد جویندگان ، اي گنجینه رغبت کنندگان ، اي صاحب نیروي استوار ، اي [آزادکننده اسیران
، اي مهر ورزنده بر پیران ، اي روزي دهنده کودکان ، اي قدیمی که از هر قدیمی پیشی گرفته ، اي یاور بی یاوران ، اي تکیه
گاه بی پناهان ، اي ذخیره تهیدستان ، اي امان بی امانان ، اي یاور ضعیفان ، اي گنج فقیران! ( 1) ] به سوي تو روي آوردم و به
آستان تو توسّل جستم ، پس رویم را سفید کن ، گره از امر مهمّ من بگشا و غم و اندوهم را بزداي.
عمّار گوید : اطراف این بانو را هزار اسب سوار با شمشیرهاي از نیام کشیده شده گرفته بودند ، که گروهی طرفدار او و گروه
دیگري بر علیه او سخن می گفتند.
من رو به آنها کرده و گفتم : امیر مؤمنان علی علیه السلام را پاسخ دهید ، صاحب علم و دانش نبوّت را پاسخ دهید .
آن زن از شتر پایین آمد اطرافیانش نیز از مرکبها پایین آمده و وارد مسجد شدند.
آن زن در برابر امیر مؤمنان علی علیه السلام ایستاد و گفت : اي علی ! ( 2) به سوي شما روي آورده ام، گرفتاریم را برطرف و
مشکلی که موجب غم و اندوهم شده زایل کن ، زیرا تو صاحب این امر و تواناي آنی ، و داناي به آنچه شده و تا قیامت
خواهد شد ، هستی .
در این هنگام امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود :
اي عمّار ! برو و در میان مردم کوفه ندا ده تا (به مسجد آمده و) شاهد قضاوت امیرالمؤمنین باشند .
اي اطعام کننده یتیمان ، اي روزي دهنده نیازمندان ، اي زنده کننده » : آمده « بحار الأنوار » و « الفضائل » -1 به جاي این فراز در
هر استخوان پوسیده ، اي قدیمی که از هر قدیمی پیشی گرفته ، اي یاور کسی که یار و یاور ندارد ، اي پناه بی پناهان و اي
«! گنج بی نوایان
. «... اي مولاي من! اي پیشواي پرهیزگاران! به سوي تو آمده و » : چنین آمده « بحار الأنوار » و « الفضایل » -2 در
ص: 193
عمّار گوید : من در میان مردم کوفه فریاد زدم : مردم ! هر که می خواهد شاهد آنچه خدا به علی علیه السلام برادر رسول خدا
صلی الله علیه وآله وسلم عطا فرموده ، باشد ، در مسجد حضور بهم رساند .
در این موقع ، مردم به سوي مسجد هجوم آورده و مسجد از جمعیّت پر شد . آنگاه امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود :
اي گروهی که از شام آمده اید مشکلتان را مطرح کنید !
در این هنگام ، پیرمردي که بُرد یمنی و حلّه عدنی بر تن داشت و عمّامه خزّ سوسنی هم بر سر گذاشته بود ، از میان آنها
برخاست و گفت :
سلام بر تو اي گنج فقیران ! و اي پناه بی پناهان ! اي مولاي من ! این کنیزي که در برابر توست دختر من است ، او هرگز
شوهر نکرده ؛ ولی اینک در خانه من حامله شده است . به راستی او آبروي مرا در میان خاندانم برده است . من به شدّت ،
و شیر غضبناکی هستم که آتش قهرم خاموش « فلیس بن عفریس » دلیري ، سختی ، سطوت ، کمال و عقل مشهورم . من همان
نمی گردد و همسایه اي بر من قهر و غلبه نمی کند . دلیري ، شجاعت ، حملات و سطوات من در میان عرب کم نظیر است .
با این حال ، اینک اي علی ! در کار خود متحیّر و سرگردان هستم ، پس امر مشکلی که موجب این غم و اندوهم گشته از من
بزداي که امام ، اُمید اُمّت است و این مشکل بزرگی است که من تاکنون همانند آن و از آن بزرگتر ندیده ام .
امیر مؤمنان علی علیه السلام رو به آن دختر نمود و فرمود :
اي دختر ! نظر تو درباره آنچه پدرت اظهار می دارد ، چیست ؟
گفت : امّا آنچه پدرم می گوید : من دوشیزه هستم ، راست می گوید ، ولی اینکه می گوید : من حامله هستم ، سوگند به
خدا ! من هرگز خیانتی نکرده ام . اي امیر مؤمنان ! تو جانشین رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و وارث او هستی ،
ص: 194
چیزي بر تو پنهان نیست ، تو می دانی که من در ادّعایم دروغ نمی گویم ، پس اي گشاینده مشکلاتی که موجب غم و اندوه
می گردد ؛ مشکل مرا حل کرده و غم و اندوهم را بزداي .
در این هنگام امیر مؤمنان علی علیه السلام در بالاي منبر قرار گرفت و صداي تکبیر سر داد و فرمود :
و این آیه شریفه را قرائت فرمود : ، « اللَّه اکبر » ، « اللَّه اکبر »
؛ (1) « جاءَ الحَقُّ وَزَهَقَ الباطِلُ إنَّ الباطِلَ کانَ زَهُوقاً »
. « حق آمد و باطل نابود شد ؛ به راستی که باطل نابودشدنی است »
سپس فرمود : این حکم به من واگذار شده است ، آنگاه قابله شهر کوفه را خواست .
زنی بنام خولاء (لبناء) که قابله زنان کوفه بود ، آمد . حضرت به او فرمود : میان خود و مردم پرده اي بزن و ببین این دختر ،
حامله است یا نه ؟
قابله دستور حضرتش را اجرا کرده آنگاه بیرون آمد و گفت : آري ، او دوشیزه و در عین حال حامله است .
علی علیه السلام رو به مردم کرد و فرمود :
یا أهل الکوفه ! أین الأئمّه الّذین ادّعوا منزلتی ؟ أین من یدّعی فی نفسه أنّه له مقام الحقّ فیکشف هذه الغمّه ؟
اي مردم کوفه ! کجایند پیشوایانی که مقام و منزلت مرا ادّعا می کردند؟ کجاست کسی که ادّعا می کرد مقام حقّ را داراست
تا این مشکل را حلّ کند؟
عمرو بن حریث لعنه اللَّه با مسخره گفت : حلّ این مشکل فقط به دست توست اي فرزند ابی طالب ! امروز امامت تو بر ما
ثابت می شود !!
امیر مؤمنان علی علیه السلام رو به پدر دختر نمود و فرمود :
اي اباالغضب آسیب دیده! آیا تو از شهر دمشق نیستی ؟
. -1 سوره إسراء ، آیه 81
ص: 195
گفت : آري .
نیستی ؟ « أسعار » فرمود : آیا از قریه اي بنام
گفت : آري .
فرمود : آیا در میان شما کسی هست که همین الآن تکّه اي یخ بیاورد ؟!
گفت : یخ در شهرهاي ما زیاد است ؛ ولی ما هم اکنون توانایی حاضر نمودن آن را نداریم.
فرمود : فاصله میان شهر ما و شما دویست و پنجاه فرسنگ است ؟
گفت : آري ، اي مولاي من ! فرمود :
أیّها الناس ! انظروا إلی ما أعطی اللَّه علیّاً من العلم النبويّ الّذي أودعه اللَّه ورسوله من العلم الربّانی .
اي مردم ! اینک بنگرید به آنچه که خدا از علم نبوي به علی عطا فرموده است همان علمی که خداوند و رسولش از علم ربّانی
در او به ودیعت گذاشته اند .
عمّار گوید : امیر مؤمنان علی علیه السلام دست مبارك خود را در حالی که بر بالاي منبر مسجد جامع کوفه بود دراز کرد و
تکّه یخی آورد که هنوز قطرات آب از آن چکّه می کرد . در این هنگام مردم فریاد زدند و موج فریاد جمعیّت مسجد را فرا
گرفت ، حضرت رو به مردم کرد و فرمود :
اسکتوا ! ولو شئت أتیت بجباله .
آرام باشید ! اگر بخواهم کوه یخ را حاضر می کنم .
آنگاه به قابله کوفه فرمود : این تکّه یخ را بگیر و به همراه دختر از مسجد بیرون رو ، آنگاه تشتی زیر او بگذار و این تکّه یخ
را در نزدیکی رحم او قرار ده ، زالوئی بیرون خواهد آمد که وزن آن پنجاه و هفت مثقال و دو دانق ( 1) است .
قابله تکّه یخ را گرفت و به همراه دختر از مسجد بیرون آمد و تشتی آورده و آن طور که حضرتش فرموده بود انجام داد ،
ناگاه زالوي بزرگی
-1 در کتاب فضائل ، پنجاه و هفت درهم و دو دانق است ، و دانق یک ششم درهم است .
ص: 196
داخل تشت افتاد و آن را وزن کرد همان اندازه بود که حضرتش فرموده بود .
قابله با کنیز به مسجد آمد و زالو را در برابر حضرتش بر زمین گذاشت ، حضرت فرمود :
آیا وزن نمودي ؟
گفت : آري ، وزنش پنجاه و هفت مثقال و دو دانق بود .
امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود : آري ، و این آیه را تلاوت فرمود :
؛ (1) « وَإنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّهٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنا بِها وَکفی بِنا حاسِبینَ »
. « و اگر به مقدار یک دانه خردل (کار نیک و بدي) باشد ما آن را حاضر می کنیم و کافی است که ما حسابگر باشیم »
آنگاه فرمود : اي اباالغضب ! دخترت زنا نکرده جز آنکه او در ده سالگی در جایی وارد آب شده و این زالو وارد رحم او
گشته و از آن موقع تا حالا در رحم او بوده و بزرگ شده است.
در این هنگام پدر دختر برخاست و می گفت : گواهی می دهم که تو می دانی آنچه را که در رحم ها است و آگاه از
( ضمایري . ( 2
نویسنده رحمه الله گوید : این روایت را بحرانی قدس سره با اندکی تفاوت و اغلاط در عبارات از سیّد مرتضی رحمه الله نقل
( نموده است . ( 3
2 - در یکی از مناقب عتیق آمده : / 819
میثم تمّار (یار باوفاي امیر مؤمنان علی علیه السلام) گوید : من در حضور مولایم امیر مؤمنان علی علیه السلام بودم ، مردم در
اطراف حضرتش بودند ، ناگاه مرد بلند بالایی که قباي خاکستري بر تن داشت و عمّامه زردي بر سر
. -1 سوره انبیاء ، آیه 47
277 ح 42 . این روایت را علّامه مجلسی / 155 ، نوادر المعجزات : 26 ح 10 ، بحار الأنوار : 40 - -2 فضائل ابن شاذان : 157
167 ح 2 به اختصار نقل کرده است . / رحمه الله در ج : 62
. 53 ح 399 / -3 عیون المعجزات : 21 ، مدینه المعاجز : 2
ص: 197
گذاشته بود و با دو شمشیر مسلّح بود ، بدون اینکه سلامی داده سخنی گوید ، وارد شد .
مردم از اطراف براي دیدن او گردن کشیدند ، و با گوشه چشمان به او می نگریستند که آنها از همه اطراف در برابر او ایستاده
بودند ، ولی مولایمان امیر مؤمنان علی علیه السلام سر مبارکش را به خاطر او بلند نکردند .
هنگامی که حواسّ مردم جمع شد ، زبانش همانند شمشیر برّان و تیزي که از نیام خود کشیده شود ، گشوده شد و گفت :
کدامیک از شما به شجاعت برگزیده شده ، تاج کمال و فضیلت بر سر نهاده ، زرهی از قناعت به خود پوشیده است ؟
کدامیک از شما در حرم تولّد یافته ، داراي خلق و خوي والا و متّصف به بزرگواري و کرم هستید ؟
کدامیک از شما سرش کم مو ، اساسش استوار ، پهلوان جنگجو ، تنگ کننده نفَسها و گیرنده قصاص هستید ؟
کدامیک از شما شاخه تر و تازه و بخشی از خاندان با نجابت ابی طالب هستید ؟ کدامیک از شما کسی است که حضرت
محمّد صلی الله علیه وآله وسلم را در دورانش یاري نمود ، و سلطنت او را قوي و شأن او را والا گردانید ؟
کدامیک از شما قاتل دو عمرو و به اسارت گیرنده دو عمرو ( 1) هستید ؟
میثم تمّار گوید : امیر مؤمنان علی علیه السلام در پاسخ او فرمود :
من هستم اي سعد بن فضل بن ربیع بن مدرکه بن طیّب بن اشعث بن ابی سمع بن احبل بن فزاره بن دعیل بن عمرو دوینی !
(2)
-1 منظور از دو عمري که امیر مؤمنان علی علیه السلام آنان را کشت ؛ عمرو بن عبدود و عمرو بن اشعث مخزومی است . و
دو عمروي که حضرتش به اسارت گرفت ؛ ابوثور عمرو بن معدي کرب و عمروبن سعید عشابی هستند که آن دو را در جنگ
بدر به اسارت درآورد .
آمده: مدرکه « بحار الأنوار » آمده : ... مدرکه بن نجیبه بن صلت بن حارث بن اشعث بن سمیع دوسی . و در « الفضائل » -2 در
بن نجیبه بن صلت بن حارث بن وعران بن اشعث بن ابی سمع رومی .
ص: 198
او گفت : لبّیک اي علی !
امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود :
سل عمّا بدا لک فأنا کنز الملهوف ، وأنا الموصوف بالمعروف ، أنا الّذي قرعنی الصمّ الصلاب وهطل بأمري السحاب ، وأنا
والقرآن المجید ، أنا النبأ العظیم . « ق» المبعوث بالکتاب ، أنا الطور والأسباب ، أنا
أنا الصراط المستقیم أنا البارع ، أنا العسوس أنا القلمّس والعفوس ، أنا المداعس ، أنا ذوالنبوّه والسطوه ، أنا العلیم ، أنا الحلیم ،
أنا الحفیظ ، أنا الرفیع ، وبفضلی نطق کلّ کتاب وبعلمی شهدوا ذووا الألباب، أنا علیّ أخو رسول اللَّه، زوج ابنته، وأبو بنیه.
آنچه می خواهی پرسش کن که من گنج اندوهناکانم ، من به نیکوکاري موصوف هستم ، منم کسی که زمین سرسخت از من
و قرآن « ق» قرار گرفت و به دستور من ابر باران بارید ، منم کسی که در هر کتاب توصیف شده ام ، من طور و اسبابم ، من
مجیدم ، من نباء عظیمم ، من صراط مستقیمم ، منم داراي کمال ، منم جوینده شکار ، منم سرور بزرگوار ، منم دلیر و جنگجو
.
منم داراي نبوّت و سطوت ، منم دانا ، منم شکیبا ، منم حافظ ، منم والا ، و به سبب فضل من هر کتابی گویا و به سبب دانش
من صاحبان عقل و خرد گواهی دهند ، منم علی ، برادر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ، شوهر دختر او و پدر فرزندان او
.
در این هنگام عرب گفت : به ما چنین رسیده که در روي زمین تویی که مردگان را زنده کرده و زندگان را می میرانی ، و
مردم را فقیر ، غنی و حاجت روا می نمایی .
علی علیه السلام فرمود : مشکلت را بگو .
هستم ، شخصی از آنها مدّتی است مرده و آنان در علّت مرگش باهم « عقیمه » گفت : من نماینده شصت هزار جمعیّت از قبیله
اختلاف دارند . اکنون جسد آن مرده را به همراه من فرستاده اند که اینک پشت در
ص: 199
مسجد است ، اگر او را زنده نمایی خواهیم دانست که تو راستگو ، نجیب زاده و شریف هستی . و به راستی یقین می کنیم که
تو حجّت خدا در زمین هستی ، و اگر نتوانی او را زنده کنی ، او را به میان قبیله اش برگردانده و خواهیم فهمید که ادّعاي تو
غیر صحیح است و آنچه را که توانایی انجام آن را نداري ، اظهار می نمایی .
حضرت علی علیه السلام رو به میثم تمّار کرد و فرمود :
اي اباجعفر! سوار مرکبی شو و خیابانها و محلّات کوفه را دور بزن و ندا ده:
من أراد أن ینظر إلی ما أعطاه اللَّه علیّاً أخا رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم وبعل فاطمه الزهراء علیها السلام فی الفضل
والعلم فلیخرج إلی النجف غداً .
کسی که می خواهد فضیلت و برتري علم و دانشی که خدا به علی ، برادر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و شوهر فاطمه
زهرا علیها السلام داده بنگرد ، فردا به صحراي نجف آید .
هنگامی که میثم تمّار مأموریّتش را انجام داد و برگشت ، امیر مؤمنان علی علیه السلام به او فرمود : این عرب را مهمان کن .
(میثم تمّار گوید : ) من او را با تابوتی که در آن مرده اي را به همراه داشت به خانه ام بردم و با خانواده در خدمتش بودیم .
فردا صبح هنگامی که امیر مؤمنان علی علیه السلام نماز صبح را خواند به سوي صحراي نجف به راه افتادند . من نیز به همراه
حضرتش بودم ، در کوفه کسی از خوب و بد نماند جز آنکه به صحراي نجف آمدند .
امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود :
اي ابا جعفر ! اعرابی را با مرده اي که به همراه دارد بیاور .
من فرمان حضرتش را اطاعت کرده و هر دو را در صحراي نجف حاضر ساختم . امیر مؤمنان علی علیه السلام رو به مردم کرد
و فرمود :
یا أهل الکوفه ! قولوا فینا ما ترونه منّا ، وارووا عنّا ما تسمعونه .
ص: 200
اي مردم کوفه ! آنچه از ما مشاهده می کنید درباره ما بگوئید ، و آنچه از ما می شنوید ، به دیگران روایت کنید .
آنگاه فرمود : اي اعرابی ! شترت را بخوابان ! و جسد رفیق مرده ات را با کمک عدّه اي از مسلمانان از تابوت بیرون بیاور .
میثم تمّار گوید : مرد عرب از تابوت پارچه اي از دیباج زرد بیرون آورد و باز کرد . زیر آن ، پارچه اي از دیباج سبز بود ، آن
را هم باز کرد . زیر آن ، کیسه اي از لؤلؤ بود که در میان آن ، جوانی بود که گیسوانش همانند گیسوان زنان زیبا بود . علی
علیه السلام رو به آن اعرابی کرد و فرمود :
چند روز است که این جوان مرده ؟
گفت : چهل و یک روز .
حضرت فرمود : علّت مرگش چه بود ؟
اعرابی گفت : خانواده او می خواهند تو او را زنده نمایی تا بگوید چه کسی او را کشته ، چرا که او صحیح و سالم شب
خوابیده و بامدادان گوش تا گوش او بریده شده است . حضرت فرمود :
چه کسی خون او را می خواهد ؟
گفت : پنجاه نفر از خویشان او دست به دست هم داده و در پی خون او هستند . اي برادر رسول خدا ! شکّ و تردید را از
میان بردار و امر قتل او را آشکار کن . حضرت فرمود :
عمویش او را کشته است ، زیرا دختر خود را به ازدواج او درآورد ، ولی این جوان او را رها کرد ، و زن دیگري اختیار نمود،
عمویش از کینه و حقدش او را کشت .
اعرابی گفت : ما به این سخن راضی و قانع نمی شویم ، می خواهیم این جوان خودش در میان خانواده اش شهادت دهد که
چه کسی او را کشته تا آتش فتنه و جنگ در میان آنان خاموش گردد .
ص: 201
امیر مؤمنان علی علیه السلام برخاست و خداي متعال را حمد و سپاس گفته و او را ثنا خواند و بر پیامبر صلی الله علیه وآله
وسلم درود فرستاد ، آنگاه فرمود :
یا أهل الکوفه ! ما بقره بنی إسرائیل بأجلّ عند اللَّه تعالی من علیّ أخی رسول اللَّه ، إنّها أحیی اللَّه بها میّتاً بعد سبعه أیّام .
اي مردم کوفه ! به راستی که ارزش گاو بنی اسرائیل در نزد پروردگار از علی ، برادر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم
بالاتر نیست ، همانا خداي متعال به وسیله او مرده اي را پس از هفت روز زنده کرد .
سپس کنار جسد مرده رفت و فرمود : همانا گاو بنی اسرائیل عضوي از بدنش را به مرده زدند و او زنده شد . من عضوي از
بدنم را به این مرده می زنم ، چرا که عضوي از من ، نزد خداي بهتر از آن گاو است .
آنگاه با پاي راستش او را تکان داد و فرمود :
اي مدرکه بن حنظله بن غسّان بن بحر بن فهم بن سلامه بن طیّب بن مدرکه بن اشعب بن اخرص بن داهله بن عمر بن فضل بن
حباب ! برخیز ، که علی به اذن خدا تو را زنده نمود .
در این هنگام جوانی از تابوت برخاست که سیمایش از آفتاب زیباتر و از مهتاب درخشنده تر بود و رو به امیر مؤمنان علی علیه
السلام کرد و گفت :
لبیّک ، لبیّک اي زنده کننده استخوان ها ! اي حجّت خدا بر مردم ، اي بی نظیر در فضل و احسان ! اي امیر مؤمنان ! اي
جانشین رسول پروردگار جهانیان ! اي علیّ بن ابی طالب !
امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود :
اي جوان ! چه کسی تو را کشته است ؟
گفت : عمویم حریث بن زمعه بن میکال بن اصم .
سپس امیر مؤمنان علی علیه السلام به آن جوان فرمود : به سوي خانواده ات برگرد .
جوان گفت : من نیازي به خویشانم ندارم .
حضرت فرمود : چرا ؟
ص: 202
گفت : می ترسم دوباره مرا بکشند و شما در میان این اُمّت نباشید ، پس چه کسی مرا زنده می نماید ؟!
حضرت رو به اعرابی کرد و فرمود : تو به سوي خانواده ات باز گرد .
اعرابی گفت : من تا زنده ام به همراه تو و این جوان هستم .
آنان نزد امیر مؤمنان علی علیه السلام ماندند تا اینکه هر دو ، در جنگ صفّین به فیض شهادت نایل شدند ، رحمت خدا بر
آنها باد .
مردم کوفه نیز پس از مشاهده این جریان شگفت انگیز به خانه هایشان بازگشتند ، و سخنان گوناگونی در مورد حضرت بر
( زبان جاري کردند . ( 1
3 - عمّار یاسر گوید : من به همراه امیر مؤمنان علی علیه السلام بودم در آن هنگام که از سرزمین نخیله - که در دو / 820
فرسنگی کوفه است - می گذشت ، ناگاه پنجاه مرد یهودي از نخیله بیرون آمده و گفتند : تو علیّ بن ابی طالب امام هستی ؟
حضرت فرمود : آري .
گفتند : در کتابهاي ما آمده: صخره اي است که نام شش پیامبر بر آن نوشته شده ، اینک ما به دنبال آن سنگ هستیم ؛ ولی
آن را پیدا نمی کنیم ، اگر تو امام هستی آن سنگ را براي ما پیدا کن .
حضرت فرمود : دنبال من بیایید .
عمّار گوید : آنان پشت سر حضرتش به راه افتادند تا اینکه به صحرایی رسیدند ، ناگاه در آن صحرا ، کوهی عظیم از ریگ
دیدند ، علی علیه السلام فرمود :
أیّتها الریح ! انسفی الرمل عن الصخره .
اي باد ! ریگها را از روي سنگ پراکنده ساز !
2 ، بحار - 247 ح 157 ، فضائل ابن شاذان : 5 / -1 نوادر المعجزات : 31 ح 12 ، عیون المعجزات : 24 ، مدینه المعاجز : 1
274 ح 40 (با اندکی تفاوت) . / الأنوار : 40
ص: 203
ساعتی نگذشت تا اینکه بادي وزید ، ریگها را پراکنده ساخت و سنگی ظاهر شد ، حضرت فرمود : این همان سنگ شماست .
گفتند : آنچنان که ما شنیده ایم و در کتابهایمان خوانده ایم ، بر روي این سنگ ، نام شش پیامبر نوشته شده ؛ ولی ما آن
اسامی را روي آن نمی بینیم .
علی علیه السلام فرمود :
نامهایی که بر آن نوشته شده ، در طرفی است که بر زمین قرار گرفته ، آن را برگردانید (تا دیده شود) .
در این هنگام یک گروه هزار نفري تشکیل شده و به کمک همدیگر یک دست گشتند تا آن سنگ را برگردانند ، ولی
نتوانستند .
علی علیه السلام فرمود : کنار بروید !
آنگاه دست مبارکش را در حالی که سوار بر مرکب بود به طرف سنگ دراز کرد و آن را برگرداند . پس اسامی شش نفر از
پیامبران صاحب شریعت را بر روي آن یافتند ، آنان عبارت بودند از : آدم ، نوح ، ابراهیم ، موسی ، عیسی و محمّد علیهم
السلام .
در این هنگام گروهی از یهود ، به دست مبارك حضرتش ایمان آورده و گفتند : ما گواهی می دهیم که معبودي جز خدا
نیست و محمّد ، رسول خدا است و تو امیر مؤمنان، سرور جانشینان و حجّت خدا در زمین هستی.
کسی که تو را بشناسد سعادتمند گشته و نجات پیدا خواهد کرد ، و کسی که با تو مخالفت نماید گمراه و سرگردان گشته و
به سوي دوزخ سقوط خواهد کرد ، مناقب و فضایل تو از حدّ و حدود بالاتر و آثار نعمت هاي تو از شمارش افزونتر است .
(1)
4 - در یک نسخه مناقب خطّی کهنی - که شاید بیش از سیصد سال / 821
. 257 ذیل ح 18 ، نوادر المعجزات : 40 ح 15 ، عیون المعجزات: 31 / -1 فضائل ابن شاذان : 73 ، بحار الأنوار : 41
ص: 204
پیش نگارش یافته - آمده است :
اعثم کوفی - که یکی از معاندان بود - گوید : در جنگ صفّین مردي از اهل شام به میدان مبارزه آمد .
علی علیه السلام به او فرمود :
(اي شامی !) برگرد ، تا فرزند (هند) جگرخوار تو را وارد دوزخ نکند .
شامی گفت : هم اکنون معلوم می شود که کدامیک از ما وارد دوزخ خواهیم شد .
پس امیر مؤمنان علی علیه السلام نیزه اي به سوي او حواله و او را با نیزه بلند کرد و در هوا نگاه داشت ، آن لعین فریاد زد : یا
امیرالمؤمنین ! همینک آتش جهنّم را دیدم و از پشیمان شدگان گردیدم .
حضرت این آیه را تلاوت فرمود :
. (1) « أَ لْآنَ وَقَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَکُنْتَ مِنَ المُفْسِدینَ »
(2) . « هم اکنون ، در حالی که پیش از این عصیان کردي و ار مفسدان بودي »
می نویسد : جابر بن عبداللَّه (انصاري) گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : « مصباح الأنوار » 5 - در کتاب / 822
ما عصانی قوم من المشرکین إلّا رمیتهم بسهم اللَّه تعالی ،
هیچ گروهی از مشرکان مرا نافرمانی نکردند جز آنکه با تیر خدا آنها را هدف قرار دادم .
گفته شد : اي رسول خدا ! تیر خدا کدام است ؟ فرمود :
هو علیّ بن أبی طالب ما أبرزته فی طلب ثار ، ولا بعثته فی سریّه إلّا رأیت جبرئیل علیه السلام عن یمینه ، ومیکائیل عن یساره
وملک الموت أمامه ، وسحابه تظلّه حتّی یعطیه اللَّه خیر النصر والظفر .
. -1 سوره یونس ، آیه 91
. -2 نوادر المعجزات : 62 ح 26
ص: 205
مقصود ، علیّ بن ابی طالب است ، در هیچ خونخواهی او را آشکار ننمودم و به هیچ جنگی او را نفرستادم جز آنکه دیدم
جبرئیل در سمت راستش ، میکائیل در سمت چپش و ملک الموت در در پیش روي اوست و ابري او را سایه می اندازد تا
آنکه خداوند متعال بهترین یاري و پیروزي را به او عنایت فرمود .
( نیز آورده است . ( 1 « الثاقب فی المناقب » نویسنده رحمه الله گوید : نظیر همین روایت را صاحب کتاب
6 - باز در همان کتاب آمده : جابر بن عبداللَّه (انصاري) گوید : رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : / 823
إنّ اللَّه یباهی بعلیّ کلّ یوم الملائکه المقرّبین .
( همانا خداي متعال هر روز به وسیله علی علیه السلام به فرشتگان مقرّبش مباهات می نماید . ( 2
از ابن عبّاس نقل کرده است . « الفردوس » این حدیث شریف را ابن شیرویه دیلمی در کتاب
7 - باز در همان منبع می خوانیم : ابن عبّاس گوید : رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به علیّ بن ابی طالب علیه / 824
السلام فرمودند :
لو أنّ البحر مداد والغیاض أقلام ، والإنس کتّاب ، والجنّ حسّاب ما أحصوا فضائلکم یا أبا الحسن !
اي اباالحسن ! اگر دریاها مرکّب ، درختان جنگلها قلم ، انسانها نویسنده و جنّیان حسابگر شوند نمی توانند فضایل تو را
( بشمارند . ( 3
. 31 ضمن ح 62 / -1 الثاقب فی المناقب: 121 ح 6، امالی طوسی: 505 ضمن ح 13 مجلس 18 ، بحار الأنوار: 40
نقل « فردوس » از « 347 ح 20 / ج : 26 » 82 . این روایت را علّامه مجلسی رحمه الله در / 266 ، بحار الأنوار : 39 / -2 المناقب : 3
کرده است .
-3 مصباح الأنوار : 121 (مخطوط) . این روایت را خوارزمی در مناقب : 32 ح 1 و 328 ح 341 ، سیّد بن طاووس در طرائف :
111 ، ابن شاذان رحمه الله در مائه منقبه : 175 منقبت 99 ، استرآبادي رحمه الله / 139 ح 216 ، علّامه اربلی در کشف الغمّه : 1
888 ح 13 ، و علّامه حلّی رحمه الله در محتضر : 96 نقل کرده اند . / در تأویل الآیات : 2
ص: 206
8 - در تفسیر فرات می نویسد : عبداللَّه بن عبّاس گوید : / 825
روزي در خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نشسته بودیم که ناگاه چشم حضرتش به ماري افتاد که همانند شتر بود
، علی علیه السلام خواست او را با عصا بزند ، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به او فرمود :
إنّه إبلیس ، وإنّی قد أخذت علیه شروطاً ما یبغضک مبغض إلّا شارکه فی رحم اُمّه .
او ابلیس است ، همانا من از او ، شروطی را پیمان گرفته ام ؛ هیچ دشمنی با تو دشمنی نمی ورزد جز آن که او در رحم
مادرش شرکت می نماید .
و این است معناي فرمایش خداوند متعال که می فرماید :
. (1) « وَشارِکْهُمْ فِی الَأمْوالِ وَالَأوْلادِ »
(2) . « و در ثروت و فرزندانشان شرکت جوي »
9 - باز در همان کتاب آمده : رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : / 826
یا علیّ ! قد غفر اللَّه تعالی لک ولأهلک ولشیعتک ومحبّی شیعتک ، ومحبّی محبّی شیعتک ، فأبشر فإنّک الأنزع البطین ، منزوع
( من الشرك ، بطین من العلم . ( 3
اي علی ! به راستی که خداي متعال تو را بخشید و همچنین خانواده تو و شیعیان و دوستان شیعیان و دوستداران دوستان شیعیان
تو را بخشید ، مژده باد تو را که تو انزع بطین (دور شده از شرك، و سرشار از علم و دانش) هستی.
. -1 سوره إسراء ، آیه 64
. 172 ح 12 / -2 تفسیر فرات : 242 ح 7 ، بحار الأنوار : 39
-3 این روایت را خوارزمی در المناقب : 294 ح 284 ، شیخ طوسی رحمه الله در امالی خود : 293 ح 17 مجلس 11 ، علّامه
83 ، و طبري رحمه الله در بشاره / 101 ح 9 ، دیلمی رحمه الله در إرشاد القلوب : 2 / مجلسی رحمه الله در بحار الأنوار : 68
المصطفی : 184 نقل کرده اند .
ص: 207
10 - باز در همان کتاب می خوانیم : رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : / 827
( لمبارزه علیّ بن أبی طالب لعمرو بن عبدود أفضل من عمل اُمّتی إلی یوم القیامه . ( 1
همانا مبارزه علیّ بن ابی طالب با عمرو بن عبدود (پهلوان نامی عرب) برتر از عمل اُمّت من تا روز قیامت است .
11 - باز در همان کتاب آمده : انس گوید : / 828
آگاه شدیم که روزي امیر مؤمنان علی علیه السلام دلش می خواسته جگر بریان با نان نرم میل کند ، و این خواسته تا یک سال
دوام داشت ، روزي در حالی که روزه بود این خواسته اش را به فرزندش امام حسن علیه السلام می فرماید ، آن حضرت این
غذا را براي پدر بزرگوارش آماده می سازد .
هنگامی که می خواهد افطار نماید سائلی در می زند، علی علیه السلام می فرماید:
. (2) « أَذْهَبْتُمْ طَیِّباتِکُمْ فی حَیاتِکُمُ الدُّنْیا وَاسْتَمْتَعْتُمْ بِها « یا بنیّ ! احملها إلیه لایقرء صحیفتنا غداً
از طیّبات زندگیتان در دنیا استفاده » : فرزندم ! این طعام را به آن سائل بده تا فرداي قیامت این آیه را براي ما نخوانند که
.« کردید و از آن بهره بردید
12 - باز در همان منبع آمده است : ابی مغنم مسلم بن اوس و جاریه بن قدامه سعدي در مجلس امیر مؤمنان علی علیه / 829
السلام حضور داشتند ، حضرت بر فراز منبر در مسجد کوفه سخن می گفت و می فرمود :
سلونی من قبل أن تفقدونی ، فإنّی لا اُسئلُ إلّا اُجیب عمّا دون العرش ، لایقولها بعدي إلّا کذّاب أو مفتري .
از من بپرسید ، پیش از آن که مرا نیابید ، چرا که هر چیزي که پایین تر از
1 ح 1 ، تفسیر / 165 ح 147 و 39 / 690 ح 11 ، بحار الأنوار : 36 / -1 مصباح الأنوار : 129 و 161 (مخطوط) ، تأویل الآیات : 2
. 330 ح 2 ، جامع الأخبار : 53 ح 12 ، الطرائف : 60 ح 58 / برهان : 4
. -2 سوره احقاف ، آیه 20
ص: 208
عرش است از من پرسیده شود پاسخ آن را می دهم ، پس از من ، کسی چنین ادّعایی نمی کند ، مگر دروغگو و افترا زننده .
از گوشه مسجد مردي برخاست که در گردنش کتابی - مانند قرآن - داشت، چهره اي گندمگون ، قامتی بلند و موهاي مجعّد
داشت ، گویی از یهودیان عرب بود ، او رو به علی علیه السلام کرد و با صداي بلند گفت : اي کسی که ادّعا می کنی آنچه را
که نمی دانی و پیشقدم می شوي آنچه را که نمی فهمی (!!!) اکنون من از تو می پرسم و تو پاسخ بده .
یاران امیر مؤمنان علی علیه السلام از گوشه و کنار مجلس به سوي او پریده و خواستند به او حمله نمایند ؛ ولی امیر مؤمنان
علی علیه السلام از آنان جلوگیري نموده و فرمود :
او را رها نمایید ، و شتاب نکنید ، چرا که با شتاب و سبک عقلی حجّتهاي خدا اقامه نمی شود، و با شتاب پرسشگر هم براهین
خدا آشکار نمی گردد .
آنگاه رو به آن مرد کرد و فرمود : با هر زبانی که می خواهی و با همه فهم و دانشت بپرس که - ان شاء اللَّه - پاسخ می دهم .
آن مرد پرسید : فاصله میان مغرب و مشرق چقدر است ؟
حضرت فرمود : به اندازه مسافت هوا .
پرسید : مسافت هوا چیست ؟
فرمود : دوران و چرخش فلک .
پرسید : اندازه دوران و چرخش فلک چقدر است ؟
فرمود : سیر یک روز خورشید .
آن مرد گفت : راست گفتی . (پس بگو : ) قیامت کی برپا می شود ؟
فرمود : هنگام حضور مرگ و فرا رسیدن اجل .
گفت : راست گفتی ، عمر دنیا چقدر است ؟
فرمود : گفته شده : هفت هزار ، سپس بی پایان است .
آن مرد گفت : راست گفتی ، بکّه و مکّه کجاست ؟
فرمود : مکّه اطراف حرم و بکّه محلّ و موضع کعبه است .
ص: 209
آن مرد گفت : راست گفتی ، پس چرا مکّه به این اسم نامیده شده ؟
فرمود : چون خداي متعال زمین را از زیر آن کشید .
پرسید : چرا بکّه گویند ؟
فرمود : چون در آنجا گردنهاي گردنکشان و ستمکاران خم و چشمهاي گنهکاران گریان گردید .
آن مرد گفت : راست گفتی ، خداوند متعال پیش از آنکه عرش را بیافریند در کجا بود ؟
امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود :
سبحان اللَّه الّذي لایدرك کنه صفته حمله عرشه علی قربهم من کرسیّ کرامته ، ولا الملائکه المقرّبین من أنوار سبحات جلاله
، ویحک! لایقال للَّه : أین ، ولا بِم ، ولا فیم ، ولا أنَّی ، ولا حیث ، ولا کیف .
پاك و منزّه است خدایی که حاملان عرش او کُنه صفت او را درك نمی کنند ، با اینکه به کرسی کرامت او نزدیک هستند ،
و فرشتگان مقرّب یاراي درك انوار جلال او را ندارند . واي بر تو ! براي خداوند نمی توان گفت که خداي کجاست ؟ و به
چه چیز است ؟ و چطور است ؟ و در کجاست ؟ و چگونه است ؟ (او خالق زمان و مکان است و در زمان و مکان نمی گنجد
و هرگز به آن مقیّد نمی گردد) .
آن مرد گفت : راست گفتی ، پیش از اینکه خداي متعال آسمان و زمین را بیافریند عرش او چقدر بر روي آب بود ؟
امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود : آیا می توانی خوب حساب کنی ؟
گفت : آري .
حضرت فرمود : اگر زمین را پر از دانه هاي خردل کنند، تا آنکه میان زمین و آسمان پر شود ، آنگاه به تو اجازه دهند با این
ضعفت ، آنها را دانه دانه از مشرق تا مغرب حمل کنی ، و به تو عمر طولانی و توانایی انجام این کار را بدهند تا اینکه آنها را
حمل نموده و بشماري ؛ آسان تر از شمارش عدد سالهایی است که عرش، پیش از آفرینش آسمان و زمین بر روي آب بوده ،
همانا من جزئی از یک دهم از هزاران هزار جزء آن را به تو گفتم ، و از کاستی و محدود نمودن این امر به سوي خدا استغفار
می نمایم .
ص: 210
راوي گوید : آن مرد سرش را تکان داد و گفت : گواهی می دهم که معبودي جز خدا نیست و حضرت محمّد صلی الله علیه
وآله وسلم بنده و فرستاده اوست ، و این اشعار را سرود :
حُزت أقاصی العلوم فما *** تبصر أن نوظرت مغلوباً
وأنت أصل العلم یا ذاالهدي *** تجلو من الشکّ الغیا هیبا
لاتنثنی عن کلّ اُشکوله *** تبدي إذا حلّت أعاجیبا
به عالی ترین مراتب دانش دست یافته اي و دیده نشد تو در مناظره دچار شکست شوي .
تو ریشه و سرچشمه علم و دانشی اي راهنماي هدایت ! که تیرگی هاي شکّ و تردید را برطرف می سازي .
( تو از هیچ معضل و مشکل علمی به زانو درنمی آیی ؛ و زمانی که مشکلات را حلّ نمایی شگفتیهایی آشکار می گردد . ( 1
13 - عبدالواحد بن زید گوید : من به حجّ خانه خدا مشرّف شدم ، مشغول طواف کعبه بودم ، ناگاه چشمم به دو / 830
کنیزي افتاد که در کنار رکن یمانی ایستاده بودند ، یکی از آنها به خواهرش گفت : نه ، به حقّ برگزیده بر وصیّت و جانشینی،
حکم کننده به مساوات و برابري ، دادگر در قضاوت ، داراي بیّنه عالی و نیّت درست ، شوهر فاطمه مرضیّه علیها السلام ! چنین
و چنان نبود .
من صداي او را می شنیدم، رو به او کرده و گفتم: اینکه توصیف می کردي، کیست ؟
گفت : سوگند به خدا ! او مهتر مهتران ، راه رسیدن به احکام ، قسمت کننده بهشت و دوزخ ، کشنده کفّار و فجّار ، پرورش
دهنده اُمّت و رئیس پیشوایان ، امیر مؤمنان و امام مسلمانان ، شیر همیشه پیروز و غالب ،
231 ح 183 از / 126 ح 6 . علّامه مجلسی رحمه الله این روایت را در ج : 57 / 257 ، بحار الأنوار : 10 / -1 إرشاد القلوب : 2
نقل کرده است . « المشارق » 336 ح 27 از / و در ج : 57 « المحتضر »
ص: 211
ابوالحسن علیّ بن ابی طالب علیهما السلام است .
عرض کردم : از کجا علی علیه السلام را می شناسی ؟
گفت : چگونه نشناسم کسی را که پدرم در رکاب او در جنگ صفّین به شهادت رسید . روزي آن حضرت نزد مادرم آمد و
فرمود :
کیف أصبحت یا اُمّ الأیتام ؟
اي مادر یتیمان ! چگونه صبح کردي ؟
مادرم گفت : خیر است اي امیر مؤمنان !
آنگاه من و این خواهرم را به حضرتش نشان داد . من مبتلا به بیماري پوستی جُ دَري بودم ، سوگند به خدا! چنان این بیماري
در من اثر کرده بود که چشمانم را از دست داده بودم ، هنگامی که حضرتش مرا با آن حال دید آهی کشید و این اشعار را
قرائت فرمود :
ما إن تأوَّهت من شی ء رزیت به *** کما تأوّهت للأطفال فی الصغر
قد مات والدهم من کان یکفلهم *** فی النائبات وفی الأسفار والحضر
به چیزي آه نکشیدم که به آن مصیبت زده باشم مانند آهی که براي اطفال به خاطر کوچکی آنها کشیده ام . کودکانی که
پدرشان را از دست داده اند و چه کسی در سختی ها و سفر و حضر به آنان رسیدگی می کند ؟
آنگاه دست مبارکش را بر صورت بیمار من کشید ، در همان لحظه چشمانم باز شد . سوگند به خدا ! اي پسر برادرم ! چنان
چشمانم خوب شد که رمیدن شتر را در شب تاریک می بینم و این به برکت امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیهما السلام است
.
آنگاه مولایمان علی علیه السلام چیزي از بیت المال براي ما عطا فرمود و دلهاي ما را مسرور نمود و بازگشت .
عبدالواحد گوید : وقتی این سخن از او شنیدم برخاستم و دیناري چند
ص: 212
از هزینه سفرم برداشته و به او دادم و گفتم : اي دختر ! بگیر این چند درهم را و در موقعش خرج کن .
گفت : از جانب من مال خودت باشد اي مرد ! ما بهترین ارث را از بهترین انسان به ارث بردیم . سوگند به خدا ! امروز ما جزء
عیال و خانواده ابا محمّد حسن بن علی علیهما السلام هستیم .
پس روي برگرداند و این اشعار را می خواند:
ما نیط حبّ علیّ فی خناق فتی *** إلّا له شهدت بالنعمه النعم
ولا له قدم زلّ الزمان به *** إلّا له أثبتت من بعدها قدم
ما سرّنی أن أکن من غیر شیعته *** لو أنّ لی ما حوته العرب والعجم
مهر علی علیه السلام از گردن جوانی آویخته نشده جز آنکه به او بهترین نعمتها گواهی داده شد .
و هرگز گام هاي او از زمانه نلغزیده جز آنکه پس از آن ، گام هایش استوار گشت .
( اگر من جز شیعه او بودم ؛ اگر دارایی عرب و عجم مال من بود مرا خوشحال و مسرور نمی کرد . ( 1
14 - اعمش گوید : سالی به حجّ بیت اللَّه الحرام مشرّف بودم ، در یکی از منازل فرود آمدم ، زن نابینایی را دیدم که / 831
می گفت : اي برگرداننده آفتاب درخشان بر علیّ بن ابی طالب علیه السلام ، بعد از آنکه غروب کرده بود ، چشم مرا باز
گردان .
اعمش گوید : من از سخن او در شگفت شده و دو دینار از جیبم بیرون آورده و به او دادم .
او با دستانش آن دو دینار را لمس کرده و به طرف من انداخت و گفت : اي مرد ! مرا به خاطر فقر و بینوایی خوار نمودي ،
افّ بر تو ، همانا کسی که
334 ، الثاقب فی المناقب : 204 / 543 ح 5 ، المناقب : 2 / شیخ منتجب الدین : 75 حکایت 1 ، الخرائج : 2 » -1 الأربعون حدیث
. 220 ح 32 / ح 11 ، بشاره المصطفی : 71 ، بحار الأنوار : 41
ص: 213
آل محمّد علیهم السلام را دوست بدارد هرگز خوار و ذلیل نمی شود .
اعمش گوید : من براي انجام حجّ به راه خود ادامه دادم ، و مناسک حجّم را انجام دادم و به سوي منزلم رهسپار شدم ، و در
این مدّت همه فکر و ذکرم در مورد آن زن بود ، تا اینکه به همان مکان رسیدم ، ناگاه آن خانم را دیدم که دارد نگاه می
کند ، رو به او کرده گفتم : اي زن ! مهر و محبّت علیّ بن ابی طالب علیه السلام با تو چه کرد ؟
گفت : اي مرد ! من شش شب خداوند را به آن حضرت قسم دادم ، شب هفتم که شب جمعه بود در خواب دیدم که آقایی به
خوابم آمد و به من فرمود : اي زن ! آیا علیّ بن ابی طالب را دوست می داري ؟
عرض کردم : آري .
فرمود : دستت را روي چشمت بگذار ، آنگاه دعایی خواند و فرمود :
خداوندا ! اگر این زن با نیّت درست علیّ بن ابی طالب را دوست می دارد ، پس بینایی چشمانش را باز گردان .
سپس به من فرمود : دستت را از روي چشمت بردار .
من دستم را از روي چشمم برداشتم ، ناگاه در خواب مردي را در برابر خودم دیدم ، عرض کردم : تو چه کسی هستی که
خداوند به سبب تو به من احسان نمود ؟ فرمود :
أنا الخضر ، أحبّی علیّ بن أبی طالب علیه السلام ، فإنّ حبّه فی الدنیا یصرف عنک الآفات ، وفی الآخره یعیذك من النار .
من خضر هستم ، علیّ بن ابی طالب علیه السلام را دوست بدار که دوستی او در دنیا بلاها و آفات را از تو دور می کند و در
( آخرت از آتش جهنّم پناهت می دهد . ( 1
9 ح 11 / شیخ منتجب الدین : 77 حکایت 2 . این روایت را علّامه مجلسی رحمه الله در بحار الأنوار : 42 » -1 الأربعون حدیث
44 ح 17 از تفسیر فرات : 228 ح 2 (با تفاوت) نقل کرده است . / از کتاب صفوه الأخبار (مخطوط) و در ج : 42
ص: 214
خود می نویسد: قتاده گوید : « اربعون حدیث » 15 - شیخ فقیه ، منتجب الدین علیّ بن حسین حاستی در / 832
روزي اروي ، دختر حارث بن عبدالمطلب در مدینه نزد معاویه آمد ، او پیرزن سالمندي بود ، هنگامی که چشم معاویه به او
افتاد گفت : خوش آمدي اي خاله ! بعد از ما حالت چه طور است ؟!
اروي گفت : تو چطوري پسر خواهرم ؟! به راستی که کفران نعمت و ناسپاسی کردي ، و با پسرعمویت بد رفتاري نمودي ، و
خود را به غیر اسمت نامیدي و امري را که حق تو نبود بدست گرفتی... - تا آخر سخن او
معاویه در پاسخ او گفت : اي خاله ! حاجتت را بگو و این افسانه هاي گذشتگان را رها کن .
اروي گفت : براي من دو هزار دینار ، دو هزار دینار و دو هزار دینار می دهی .
معاویه گفت : با دو هزار دینار اوّلی چه می کنی ؟
گفت: با آن چشمه اي جوشان در سرزمینی پست می خرم و به نیازمندان فرزندان حارث بن عبدالمطلّب می بخشم .
معاویه گفت : دو هزار دینار مال تو ، با دو هزار دینار دوّم چه می کنی ؟
اروي گفت : به وسیله آن فقراي فرزندان حارث بن عبدالمطلب را با هم کفوان خودشان به ازدواج همدیگر درمی آورم .
معاویه گفت : آن هم از آن توست ، با دو هزار دینار سوّم چه می کنی ؟
اروي گفت : در سختیهاي روزگار آن را مصرف کرده و به زیارت خانه خدا می روم .
معاویه گفت : این هم از آن توست .
سپس معاویه افزود : سوگند به خدا ! اگر پسر عمویت علی زنده بود چنین احسانی به تو نمی کرد .
ص: 215
اروي گفت : راست گفتی . همانا علی علیه السلام امانت خدا را حفظ کرد و تو آن را ضایع نموده و در مال خدا خیانت
کردي .
آنگاه اروي ناراحت شد و گفت : آیا در مورد علی علیه السلام سخن می گویی ! خداوند دهانت را بشکند ، و بلایت را
سخت کند !
آنگاه اروي با صداي بلند ناله زد و گریست و اشعار ابی اسود دؤلی ( 1) را خواند که :
ألا یا عین ویحک أسعدینا *** ألا فابکی أمیرالمؤمنیا
رزئنا خیر من رکب المطایا *** وجرّ بها ومن رکب السفینا
ومن لبس النعال ، ومن حفاها *** ومن قرأ المثانی والمئینا
إذا استقبلت وجه أبی حسین *** رأیت البدر راق الناظرینا
ألا فابلغ معاویه بن حرب *** فلا قرّت عیون الشامتینا
أفی الشهر الحرام فجعتمونا *** بخیر الناس طرّاً أجمعینا
نعی بعد النبیّ فدته نفسی *** أبو حسن وخیر الصالحینا
کأنّ الناس إذ فقدوا علیّاً *** نعام ضلّ فی بلد عرینا
فلا واللَّه لا أنسی علیّاً *** وحسن صلاته فی الراکعینا
لقد علمت قریش حیث کانت *** بأنّک خیرهم حسباً ودیناً
فلایفرح معاویه بن حرب *** فإنّ بقیّه الخلفاء فینا
آگاه باش! اي دیده ام ! واي بر تو ، مرا یاري کن ، آگاه باش و بر امیر مؤمنان گریه کن .
ما به مصیبت بهترین کسی که بر مرکب سوار شد و با آن جولان زد و سوار شتر بیابان گشت ، مبتلا شدیم . و کسی که نعلین
پوشید و کسی که آن را بیرون آورد و کسی که قرآن و آیات آن را قرائت نمود . در آن هنگام که دیدگانت به چهره ابو
حسین می افتد ، گویی ماه کامل را
-1 گفته شده که این اشعار از خود اروي است .
ص: 216
دیده اي که دیدگان را روشن می کند. آگاه باش و به معاویه بن حرب برسان که چشم شما شماتت کنندگان هرگز روشن
نخواهد شد . آیا در ماه حرام ، ما را به مصیبت بهترین همه مردم مبتلا ساختید؟
قربان کسی که پس از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از دنیا رفت ، او ابوحسن و بهترین شایستگان بود .
گویا مردم پس از شهادت علی علیه السلام همانند چهارپایانی هستد که در میان شهرشان گم گشته و حیرانند. سوگند به خدا
! هرگز علی علیه السلام را و نماز نیکوي او را در میان نمازگزاران فراموش نخواهم کرد . (اي علی!) به راستی از زمانی که
قریش خود را شناخت ، فهمید که تو از بهترین آنها از جهت نژاد و دین هستی . بنابراین ، اي معاویه بن حرب! شاد مباش چرا
که باقی مانده خلفا و جانشینان در میان ما است .
راوي گوید : در این هنگام معاویه ملعون نیز گریست و گفت : اي خاله ! به خدا سوگند ! ابوالحسن چنین بود که تو گفتی ،
( آنگاه دستور داد آنچه اروي خواسته بود ، به او دادند . ( 1
16 - محمّد بن سلیمان گوید : پدرم - که نخستین اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را درك کرده بود ، / 833
گوید : من از زرّ بن حبیش شنیدم که می گفت :
هنگامی که امیر مؤمنان علی علیه السلام به شهادت رسید قاصد مرگ او به مدینه آمد ، مدینه از این خبر دردناك یکپارچه
ضجّه و ناله و گریه شد ، و خاطره روز وفات رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم زنده گشت . مردم خود را با سرعت به خانه
عایشه رساندند وقتی دیدند این خبر به او هم رسیده ، باز گشتند .
تا اینکه بامداد فردا فرا رسید ، خبر رسید که امّ المؤمنین (!!!) عایشه
-1 الأربعون حدیث شیخ منتجب الدین : 89 ، حکایت 10 ، المنتخب طریحی : 76 . این روایت را علّامه مجلسی رحمه الله در
118 (به صورت ارسال) نقل کرده است . / بحار الأنوار : 42
ص: 217
عازم حرکت به سوي مرقد رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم است . مردم با سرعت خود را به او رساندند ، او از شدّت
گریه و زیادي اشک توان سخن و پاسخ مردم را نداشت ، و مردم همچنان دور او را گرفته بودند ، او آمد و به درگاه مرقد
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم رسید ، آنگاه دستانش را کنار در گذاشت و فریاد زد :
سلام بر تو اي آقاي پیامبران ، سلام بر تو اي سرور شفیعان ، سلام بر تو اي بهترین کسی که پیراهن و ردا را بر تن کرد ، و
بزرگوارترین کسی که نعلین را پوشید ، سلام بر تو و بر دو همراهت ابوبکر و عمر (!!) ، سوگند به خدا ! خبر مرگ بهترین
مردم را به سوي تو آورده ام و بر نزدیکترین فرد تو ندبه می کنم ، سوگند به خدا ! پسرعموي تو که هرگز فضایلش فراموش
نمی شود ، کشته شد . سوگند به خدا ! حبیب تو مرتضی کشته شد ، سوگند به خدا ! همسر بانوي بانوان فاطمه زهرا علیها
السلام کشته شد ، اي رسول خدا ! اگر هم اکنون سنگ قبر برداشته شود خواهی دید که من اشک ریزان و واله و حیران هستم
.
سپس دستور داد میان او و مردم پرده اي زده شود ، پس از ، « إنّا للَّه وإنّا إلیه راجعون » : آنگاه عایشه استرجاع نموده و گفت
آن گفت : اي مردم ! براي شما چه شده است ؟ براي چه اجتماع نموده اید ؟ چه می گویید ؟
گفتند : اي امّ المؤمنین (!!!) نظر تو در مورد علیّ بن ابی طالب علیه السلام چیست ؟
عایشه گفت : اي مردم ! می خواهید در مورد علی علیه السلام چه بگویم ؟ سوگند به خدا ! او سرور جانشینان پیامبران و پسر
عموي خاتم پیامبران بود ، او پیشواي پرهیزکاران و برگزیدگان بود ، او شوهر زهراي بتول و شمشیر برّان و کشیده شده
خداوند بر علیه دشمنان بود ، او امیر نیکوکاران و قاتل کافران و یکی از عشره مبشّره بود ، پیشرو جهادگران شما و پیشگام در
سعی و کوشش بوده ، هم پیمان با شب زنده داري و معدن فکر ، استوار
ص: 218
کننده دین و مولاي مؤمنان ، انزع بطین ، عقل استوار ، قوي در دین خدا ، و قیام کننده به امر خدا بود .
اي مردم ! همانا میان من و علی بلاها و سختیهایی در شبهاي تاریک در محلّه هاي بصره بود - اي کاش ! باز می گشت ، و
کدام بازگشت است که بیداد آن را گرد آورده ، و خواب آن را تسکین داده و آرام بخشد - من بر شتري سوار شده و تلّ ها
را پشت سر گذاشته و آمدم تا این که میان لشکرش قرار گرفتم ، بعد از دو خاکریز سرخ ، او را دیدم که دوري سفر مانع از
بیداري و شب زنده داریش نبود ، نزدیکش شدم تا این که در برابرش ایستادم ، او صورت خود را بر خاك گذاشته و گریه
می کرد و بلند می گریست و مانند زن جوان مرده به خود می پیچید و می گفت :
. « سجد لک وجهی ، وخضع لک قلبی ، واستسلم لأمرك نفسی ، فکیف المفرّ غداً من ألیم عذابک ، وشدید عقابک »
صورتم براي تو بر خاك است ، و قلبم براي تو فروتن و جانم تسلیم امر توست ، پس فرداي قیامت چگونه می توان از شکنجه
دردناك و عقاب سخت تو فرار کرد .
عایشه گوید : من نزدیک شدم تا اینکه در برابرش قرار گرفتم ، و سرش را بر دامنم گرفتم و خاك را از گونه هایش پاك
کردم (!!!) ، آنگاه از نزد او بازگشتم ، در حالی که او بهترین بندگان خدا در نزد من بود .
زرّ بن حبیش گوید : آنگاه عایشه خود را بر روي قبر پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم انداخت و می گریست و ناله می زد
و می گفت : پدر و مادرم فداي تو باد اي پیامبر هدایت ! سوگند به خدا! حامل لواي تو در فرداي قیامت ، کشته شد .
آنگاه نگاهی به مردم کرد ، دید همه گریه می کنند ، رو به آنها کرد و گفت : اي مردم ! گریه کنید ! سوگند به خدا ! امروز
گریه گوارا است ، امروز محمّد مصطفی و فاطمه زهرا علیهما السلام وفات نموده اند .
ص: 219
وقتی دید مردم مشغول گریه اند ، نفس عمیقی کشید و خود را به قبر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم انداخت، سوگند به
خدا ! من گمان کردم که روحش از دنیا مفارقت کرده است ، پس زنان قریش او را به خانه اش بردند ، او می گفت:
عجبت لقوم یسألونی عن الّذي *** فضائله مشهوره فی المشاهد
فجدّد حزنی واستهلّت مدامعی *** لوجهک یا من یرتجی للشدائد
شگفتم از گروهی که از من در مورد کسی می پرسند که فضایلش در مشاهد مشهور است . پس حزن و اندوهم تازه گشت و
( اشکم بر چهره تو جاري شد ، اي کسی که تو در شداید و سختیها دست امید به سوي تو دراز می گردد . ( 1
17 - نویسنده رحمه الله گوید : ما در جلد اوّل این کتاب ، صفحه 849 [ح 651 ] حکایتی را در مورد فضایل سادات به / 834
صورت اجمال نقل کردیم . ولی پس از پایان یافتن جلد نخست ، اصل آن حکایت را به صورت تفصیل بدست آوردیم ،
اینک از آنجایی که نقل آن خالی از فایده نیست تفصیل قصّه را بیان می نماییم :
ابراهیم بن مهران گوید : در شهر کوفه در همسایگی ما مرد بقّالی زندگی می کرد ، کُنیه او اباجعفر بود . وي شخص خوش
معامله اي بود ، هرگاه یکی از علویان براي خرید نزد او می رفت ، مضایقه نمی کرد ، اگر پول به همراه داشت جنس را می
داد و گرنه به نوکرش می گفت : به حساب علیّ بن ابی طالب علیه السلام بنویس .
او مدّتی به همین منوال سپري کرد ، پس از مدّت زمانی ورشکست
شیخ منتجب الدین : 92 حکایت 11 . گفتنی است که در این منبع چنین نقل شده ؛ ولی کینه و عداوت « -1 الأربعون حدیث
عایشه با امیر مؤمنان علی علیه السلام در کتب تاریخ مسطور است ، و نقش او در خاموش کردن نور خدا بر اندیشمندان
پوشیده نیست ، به همین جهت روایت شده : وقتی خبر شهادت علی علیه السلام به گوش عایشه رسید سجده شکري بجا آورد
88 ، طبقات ابن سعد: / و اظهار سرور و شادي نمود و از وجد و خوشحالی اشعاري چند خواند . رجوع شود به تاریخ طبري: 7
40/3 و نقش عایشه در تاریخ اسلام : 380 . (مترجم)
ص: 220
گشته و فقیر شد و ناچار در مغازه را بسته و خانه نشین شد . او هر روز دفتر حسابش را بررسی می کرد ، وقتی می فهمید یکی
از بدهکارانش زنده است ، کسی را نزد او می فرستاد و طلب خود را از او می گرفت و هر کسی را که می فهمید از دنیا رفته
و چیزي باقی نگذاشته اسمش را خط می کشید.
روزي کنار در خانه اش نشسته بود و دفتر حسابش را بررسی می کرد ، ناگاه مردي ناصبی از آنجا عبور می کرد ، او به طرز
مسخره آمیزي گفت : بدهکار بزرگت علیّ بن ابی طالب چکار کرد ؟
مرد بقّال از شماتت ناصبی غمگین شد برخاست و وارد منزلش شد . شب فرا رسید ، خوابید ، در عالم خواب پیامبر خدا صلی
الله علیه وآله وسلم را دید که امام حسن و امام حسین علیهما السلام در برابرش راه می روند ، رسول خدا صلی الله علیه وآله
وسلم به آن دو بزرگوار فرمود پدرتان کجاست ؟
:امیر مؤمنان علی علیه السلام که پشت سر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بود فرمود : اي رسول خدا ! من اینجا هستم .
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : چرا بدهی این مرد را نمی پردازي ؟
علی علیه السلام عرض کرد : اي رسول خدا ! این - کیسه - حقّ او در دنیاست که آن را براي او آورده ام .
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : کیسه را به آن مرد بده .
ابو جعفر بقّال گوید : امیر مؤمنان علی علیه السلام کیسه پشمینه اي به من داد و فرمود : این حقّ توست ، بگیر .
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم رو به من کرد و فرمود :
خذه ، ولاتمنع من جاءَك من ولده یطلب من عندك ، وامض لا فقر علیک بعد هذا الیوم .
این کیسه را بگیر ، و هر که از فرزندانش براي خرید نزد تو آمد مضایقه نکن و جنس بده که پس از امروز ، دیگر براي تو فقر
و ناداري نخواهد بود .
مرد بقّال گوید : وقتی از خواب بیدار شدم ، کیسه در دستم بود ، زنم را
ص: 221
صدا زده و گفتم : فلانی ! خوابیده اي یا بیداري ؟
گفت : من بیدارم .
گفتم : چراغ را روشن کن .
او برخاست و چراغ اتاق را روشن کرد ، من کیسه را به او دادم ، نگاه کرد ، دید هزار دینار در آن است .
زنم گفت : اي مرد ! نکند فقرت تو را واداشته یکی از تجّار را فریب داده و مالش را گرفته باشی ؟!
گفتم : نه به خدا ! ولیکن قصّه چنین است . آنگاه به دفتر حسابم نگاه کردم و آن پول - بی کم و زیاد - به همان مقدار بود
( که به نام علیّ بن ابی طالب علیهما السلام نوشته بودم . ( 1
نوشته یکی از اهل سنّت آمده است : ابن أبقع اسدي ، یکی از غلامان امیر مؤمنان علی علیه « الأربعین » 18 - در کتاب / 835
السلام گوید :
با گروهی از مردم به همراه امیر مؤمنان علی علیه السلام در صحراي بی آب و علفی بودیم ، شب فرا رسید ، حضرتش در
جستجوي محلّی بودند که فرود آیند . آن حضرت در موضعی فرود آمده و مردم نیز فرود آمدند .
من نیز افسار قاطرش را گرفتم ، ساعتی نگذشت ناگاه دیدم قاطر از ترس به هیجان درآمده گوشهایش را بالا می برد و
پاهایش را بر زمین می زند و مرا می کشاند .
وقتی امیر مؤمنان علی علیه السلام این حرکت را احساس کرد از خواب بیدار شده و فرمود :
چه خبر است ؟
عرض کردم : قاطر به هیجان آمده و بی قراري می کند .
-1 الأربعون حدیث شیخ منتجب الدین : 95 حکایت 12 ، فضائل السادات : 343 . این روایت را ابن شاذان رحمه الله در
7 ح 8 به صورت ارسال نقل شده است . / فضائل خود : 95 نقل کرده ، و در الروضه : 119 و بحار الأنوار : 42
ص: 222
حضرت فرمود : احساس می کنم که حیوان درنده اي در این نزدیکی ها دیده باشد .
آنگاه حضرتش برخاست و شمشیرش را حمایل نمود و نگاه کرد و حیوان درنده اي را دید و به او فریاد زد . حیوان درنده
توقّف کرد ، حضرت به طرفش رفت ، وقتی حضرت به کنار حیوان رسید ، درنده پاهاي حضرتش را همانند گربه که ته دیگ
را می لیسد ، می لیسید ، حضرت کنار گوش او ایستاد و فرمود :
براي چه اینجا آمده اي ؟
ما از آن حیوان همهمه اي شنیدیم ، ولی منظورش را نفهمیدیم . حضرت رو به ما کرد و فرمود : آیا می دانید چه می گوید ؟
عرض کردیم : نه .
فرمود : او از من اجازه می خواهد که همین امشب به قادسیّه رفته و سنان بن وابل را بخورد .
و نیز می گوید: من بر کسانی که با محمّد و آل محمّد علیهم السلام دشمنی دارند مسلّط هستم . و این در حالی است که سنان
با من به جنگ برخاست در حالی که با من معاهده بسته بود و اکنون پیمان شکسته است .
آنگاه امیر مؤمنان علی علیه السلام به درنده گفت : برو و کارت را انجام بده .
درنده رفت و ما شب را در همانجا ماندیم و امیر مؤمنان علی علیه السلام به جایگاه خود بازگشت . بعد ، از قادسیّه خبر رسید
که شب گذشته درنده اي سنان را دریده و خورده است .
همراهان حضرت علی علیه السلام به همراه حضرتش به سوي قادسیّه رفتند و اهالی قادسیّه را از قضیّه گفت و گوي علی علیه
السلام با درّنده آگاه نمودند ، من از این جریان شگفت زده شدم .
امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود :
ممّا تعجّب ؟ هذا أعجب أم الشمس أم العین أم الکواکب ؟
ص: 223
فوالّذي فلق الحبّه وبرئ النسمه لو أحببت أن أري الناس ممّا علّمنی رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم من الآیات والمعجزات
والعجائب لکان یرجعون کلّهم کفّاراً ، الحدیث .
از چه تعجّب می کنی ؟ آیا این شفگت انگیز است یا خورشید یا ماه یا ستارگان ؟ سوگند خدایی را که دانه را شکافت و
موجود زنده را آفرید ! اگر بخواهم آیات ، نشانه ها ، معجزات و شگفتیهایی را که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به من
( یاد داده به مردم نشان دهم هر آینه مردم (به جهت نداشتن ظرفیّت) کافر خواهند شد ... . ( 1
باز در همان منبع آمده است : رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به علی علیه السلام فرمود :
یا علیّ ! إذا کان یوم القیامه أخذت بحجزه اللَّه عزّوجلّ وأخذت أنت بحجزتی ، وأخذ ولدك بحجزتک ، وأخذت شیعه
( ولدك بحجزتهم ، فتري أین یؤمر بنا ؟ ( 2
اي علی ! به هنگام رستاخیز ، من دامان لطف پروردگار را خواهم گرفت ، تو نیز دامان من ، و فرزندان تو دامان تو ، و شیعیان
فرزندانت دامان آنها را خواهند گرفت ، آیا فکر می کنی ما را به کجا دستور می دهند برویم ؟
19 - در جلد نخست همین کتاب در بخش مناقب و فضایل امیر مؤمنان علی علیه السلام حدیثی را از انس که از رسول / 836
خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل کرده بود ، در شماره صد و سی و یکم ( 3) آوردیم ، اینک براي رفع اشکالی که بر حدیث
وارد می شد ، حدیثی را از بریده که از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت کرده ، نقل می کنیم که این حدیث را
حسن بن ابی الحسن بن محمّد دیلمی نیز در مناقب خود از بریده نقل نموده است.
369 ح 37 . نظیر این روایت را ابن شاذان رحمه الله در الفضائل : 170 آورده است . / -1 المجموع الرائق : 2
-2 بشاره المصطفی : 136 . این روایت را خوارزمی در مقتل الحسین علیه السلام : 106 ، و علّامه مجلسی رحمه الله در بحار
نقل نموده اند . « الفردوس » 79 ضمن ح 113 از / الأنوار : 40
348 ح 234 همین کتاب ذکر شده است . / -3 این حدیث در ج : 1
ص: 224
بریده گوید : رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود :
حبّ علیّ بن أبی طالب علیه السلام حسنه لایضرّ معها سیّئه مع أداء الفرائض ، وبغضه سیّئه لاینفع معها حسنه ولو أدّي الفرائض .
(1)
مهر علیّ بن ابی طالب علیه السلام حسنه اي است که با انجام فرایض ، هیچ گناهی به آن ضرر نمی رساند ، و بغض و دشمنی
با علی علیه السلام گناهی است که هیچ حسنه اي با آن فایده ندارد ، گرچه همه فرایض نیز انجام داده شود .
20 - باز در همان منبع آمده است : ابن مسعود گوید : / 837
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود :
( حبّ علیّ علیه السلام حلقه معلّقه بباب الجنّه ، من تعلّق بها دخل الجنّه . ( 2
مهر و محبّت علی علیه السلام بسان حلقه اي بر در بهشت آویزان است ، هر که بدان آویزان شود وارد بهشت می گردد .
21 - باز در همان منبع آمده : ابن عبّاس رحمه الله در وصف علی علیه السلام گوید : / 838
زنان از آوردن مانند علی بن ابی طالب علیه السلام نازا و عقیم اند ، سوگند به خدا ! همانند او را - در همه حالاتش - نه دیده
و نه شنیده ام ، به راستی که او را در برخی از مواقف جنگ صفّین دیدم که عمّامه سفیدي بر سر بسته بود ، گویی چشمانش
همانند چراغ می درخشید ، آن حضرت در کنار عدّه اي از یارانش ایستاده بود تا اینکه نزد من آمد ، من در میان گروهی از
مردم بودم ، آنگاه رو به مردم کرد و فرمود :
یا معاشر المسلمین ! إستشعروا الخشیه ، وغضّوا الأصوات ، وتَجَلْبَبوا السکینه ، وأکملوا اللامه وأقلقوا السیوف قبل السلّه ،
248 ح 10 ، المناقب خوارزمی / 92 ، بحار الأنوار : 39 / 142 ح 2725 ، کشف الغمّه : 1 / 48 ، الفردوس : 2 / -1 إرشاد القلوب : 2
. 75 ح 56 :
161 ، و علّامه مجلسی رحمه الله در بحار / -2 این روایت را خوارزمی در المناقب : 324 ح 331 ، ابن شهراشوب در المناقب : 2
206 نقل نموده اند . / الأنوار : 39
ص: 225
ونافحوا بالظبا ، وَصِلوا بالخطی ، والرماح بالنبال فإنّکم بعین اللَّه ومع ابن عمّ رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم .
وعاودوا الکَرَّ ، واستحیوا من الفرّ ، فإنّه عار باق فی الأعقاب ، ونار حامیه یوم الحساب ، وطیبوا عن أنفسکم نفساً ، واطووا عن
الحیاه کشحاً ، وامشوا إلی الموت مشیاً سجحاً .
وعلیکم بهذا السواد الأعظم ، والرواق المطنَّب فاضربوا ثبجه فإنّ الشیطان کامن فی کسره ، قد نفج حضنیه مفترشاً ذراعیه ، قد
قدّم للوَثْبَه یداً ، وأخّر للنکوب رجلاً ، فَ َ ص مْداً صمداً حتّی ینجلی لکم عمود الحقّ وأنتم الأعلون ، واللَّه معکم ولن یترکم
( أعمالکم . ( 1
اي گروه مسلمانان ! ترس از خداي را شعار خود قرار دهید و لباس وقار و آرامش بر تن کنید و آلات حرب را - از زره و غیره
- به طور کامل آماده سازید و شمشیرها را پیش از بیرون آوردن از غلاف حرکت دهید (تا از بیرون آوردن آن به طور آسان
در موقع لزوم مطمئن شوید) و ضربات خود را با تیزي شمشیر از چپ و راست بزنید و بر این کار از گام هاي خود یاري
بگیرید ، و اگر نیزه هایتان بر دشمن نرسید از تیرها استفاده کنید .
چرا که به راستی شما در محضر پروردگار هستید و پسرعموي رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم همراه شماست. بنابراین ،
پیوسته بجنگید ، و از فرار و گریختن شرم کنید ، که فرار از جنگ ننگی است که براي شما در نسل هاي بعدي باقی می ماند
و آتش سوزانی در روز رستاخیز است .
همواره جانتان را سرحال و شاد نمایید و از زندگی با آرامش دست برداشته و با رضایت خاطر به سوي مرگ گام بردارید.
به این سپاه فراوان دشمن و خیمه هاي برافراشته آنها حمله کنید ، پس به قلب دشمن یورش برده و آن را از کار بیندازید که
شیطان در گوشه و کنار آن کمین نموده ، که سینه خود را با تکبّر بالا گرفته و بازوان خودش را گسترده ، به راستی که
دستش را براي حمله به سوي شما دراز و پاي
. 130 ح 787 / 601 ح 476 ، نهج البلاغه : خطبه 66 ، مدینه المعاجز : 3 / -1 بشاره المصطفی : 141 ، بحار الأنوار : 32
ص: 226
دیگرش را براي فرار آماده که اگر پیروز شوید آماده گریز است .
پس استوار باشید ! استوار باشید تا استوانه روشن حق بر شما آشکار گردد که شما برترید و خداوند متعال با شماست ، و از
پاداش اعمالتان چیزي کم نخواهد شد .
نویسنده رحمه الله گوید : صفدي شافعی (در مورد جنگ نهروان و شجاعت علی علیه السلام) گوید : مورّخان گفته اند : علی
علیه السلام در جنگ نهروان دو هزار نفر از آنان را کشت ، حضرت وارد میدان نبرد می شد و با شمشیر حمله می نمود تا
اینکه شمشیرش کج می گشت و از میدان خارج می شد و می فرمود :
لاتلومونی ولوموا هذا .
مرا ملامت نکنید ، این شمشیر را ملامت کنید .
وارد کرد « مرحب » آنگاه شمشیرش را راست می نمود ، و از جمله ضربات مشهور و معروف آن حضرت ، ضربتی است که به
، زیرا که ضربه اي بر کلاه خود آهنی او وارد نمود که آن را و پیکرش را دو نیم کرد .
می نویسد : امام باقر علیه السلام می فرمایند : « معانی الأخبار » 22 - در کتاب / 839
امیر مؤمنان علی علیه السلام پس از پایان جنگ نهروان به شهر کوفه بازگشت، در این هنگام به حضرتش گزارش دادند که
معاویه (با گستاخی و بی شرمی) آن حضرت را لعن نموده و دشنام می دهد ، و یارانش را به قتل می رساند .
حضرت علی علیه السلام بپا خواست و خطبه غرّایی آغاز نمود ، پس خداي را ستایش نمود و بر او ثنا خواند و بر پیامبر خدا
صلی الله علیه وآله وسلم درود فرستاد و شمّه اي از نعمتهایی که خداوند بر پیامبرش و بر او ارزانی داشته بیان نمود . آنگاه
چنین فرمود :
. (1) « وَأَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ » : لولا آیه فی کتاب اللَّه ما ذکرت ما أنا ذاکره فی مقامی هذا ، یقول اللَّه عزّوجلّ
. -1 سوره ضحی ، آیه 11
ص: 227
اللهمّ لک الحمد علی نعمک الّتی لاتحصی ، وفضلک الّذي لاینسی.
یا أیّها النّاس ! إنّه بلغنی مابلغنی ، وإنّی أرانی قد إقترب أجلی ، وکأنّی بکم وقد جهلتم أمري ، وأنا تارك فیکم ما ترکه رسول
اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم کتاب اللَّه وعترتی ، وهی عتره الهادي إلی النجاه خاتم الأنبیاء وسیّد النجباء والنبیّ المصطفی .
یا أیّها النّاس ! لعلّکم لاتسمعون قائلًا یقول مثل قولی بعدي إلّا مفتر ، أنا أخو رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم وابن عمّه ،
وسیف نقمته ، وعماد نصرته ، وبأسه وشدّته ، أنا رحی جهنّم الدائره وأضراسها الطاحنه ، أنا مؤتم البنین والبنات ، أنا قابض
الأرواح و بأس اللَّه الّذي لایردّه عن القوم المجرمین ، أنا مجدل الأبطال وقاتل الفرسان ، ومبیر من کفر بالرحمان ، وصهر خیر
الأنام .
أنا سیّد الأوصیاء ووصیّ خیرالأنبیاء ، أنا باب مدینه العلم وخازن علم رسول اللَّه ووارثه ، وأنا زوج البتول سیّده نساء العالمین
فاطمه التقیّه الزکیّه البرّه المهدیّه ، حبیبه حبیب اللَّه ، وخیر بناته وسلالته وریحانه رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم سبطاه خیر
الأسباط ، وولداي خیر الأولاد ، هل أحد ینکر ما أقول ؟
وعند الروم « کبکر » وعند الهند ، « أري » وفی الزبور « بریی ء » وفی التوراه ، « إلیا » أین مسلموا أهل الکتاب ؟ أنا اسمی فی الإنجیل
وعند اُمّی « بثریک » وعند الحبشه ، « بویی ء » وعند الکهنه ، « حیثر » وعند الزنج « بثیر » وعند الترك « جبتر » وعند الفرس ، « بطریسا »
. « ظهیر » وعند أبی ، « فریق » وعند الأرمن ، « علیّ » وعند العرب ، « میمون » وعند ظئري ، « حیدره »
« إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصّادِقینَ » : ألا وإنّی مخصوص فی القرآن بأسماء ، إحذروا أن تغلبوا علیها فتضلّوا فی دینکم ، یقول اللَّه عزّوجلّ
(1)
با » ؛ « کُونُوا مَعَ ال ّ ص ادقین » : -1 در همه مصادر و همچنین اصل نسخه چنین آمده ، ولی در قرآن کریم آیه چنین است
سوره توبه ، آیه 119 . « راستگویان باشید
ص: 228
1) أنا ذلک ) « فَأذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَنْ لَعْنَهُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمینَ » : أنا ذلک الصادق ، وأنا المؤذّن فی الدنیا والآخره ، قال اللَّه عزّوجلّ
2) فأنا ذلک الأذان . ) « وَأَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ » : المؤذّن ، وقال عزّوجلّ
إِنَّ فی ذلِکَ لَذِکْري لِمَنْ کانَ » : 3) ، وأنا ذوالقلب یقول اللَّه عزّوجلّ ) « إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ » : وأنا المحسن یقول اللَّه عزّوجلّ
. (5) « الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَقُعُوداً وَعَلی جُنُوبِهِمْ » : 4) وأنا الذاکر یقول اللَّه عزّوجلّ ) « لَهُ قَلْبٌ
ونحن أصحاب الأعراف ، أنا وعمّی وأخی وابن عمّی ، واللَّه فالق الحبّ والنوي لایلج النار لنا محبّ ، ولا یدخل الجنّه لنا مبغض
وَهُوَ الَّذي خَلَقَ مِنَ الْماءِ » : 6) وأنا الصهر ، یقول اللَّه عزّوجلّ ) « وَعَلَی الْأَعْرافِ رِجالٌ یُعْرَفُون کُلا بِسیماهُمْ » : ، یقول اللَّه عزّوجلّ
. (7) « بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَصِهْراً
8) وأنا السلم لرسوله صلی الله علیه وآله وسلم یقول اللَّه عزّوجلّ : ) « وَتَعِیَها اُذُنٌ واعِیَهٌ » : وأنا الاُذن الواعیه یقول اللَّه عزّوجلّ
9) ، ومن ولدي مهديّ هذه الاُمّه . ) « وَرَجُلًا سَلَماً لِرَجُلٍ »
ألا وقد جُعلت محنتکم ، ببغضی یعرف المنافقون ، وبمحبّتی إمتحن اللَّه المؤمنین ، هذا عهد النبیّ الاُمیّ إلیّ أ نّه لایحبّک إلّا
. -1 سوره اعراف ، آیه 44 و 46
. -2 سوره توبه ، آیه 3
. -3 سوره عنکبوت ، آیه 69
. -4 سوره ق ، آیه 37
. -5 سوره آل عمران ، آیه 191
. -6 سوره اعراف ، آیه 44 و 46
. -7 سوره فرقان ، آیه 54
. -8 سوره حاقّه ، آیه 12
. -9 سوره زمر ، آیه 29
ص: 229
مؤمن ولایبغضک إلّا منافق .
وأنا صاحب لواء رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم فی الدنیا والآخره ، ورسول اللَّه فرطی ، وأنا فرط شیعتی ، واللَّه ، لاعطش
محبّی ولاخاف ولیّی ، وأنا ولیّ المؤمنین ، واللَّه ولیّی وحسب محبّی أن یحبّوا ما أحبّ اللَّه ، وحسب مبغضی أن یبغضوا ما أحبّ
اللَّه .
ألا وإنّه بلغنی أنّ معاویه سبّنی ولعننی ، اللهمّ اشدد وطأتک علیه ، وأنزل اللعنه علی المستحقّ آمین یا ربّ العالمین ، ربّ
إسماعیل وباعث إبراهیم ، إنّک حمید مجید .
افتخارات و عنایاتی که خداوند براي من « نعمت پروردگارت را بازگو کن » : اگر این آیه شریفه در قرآن نبود که می فرماید
داده ، بیان نمی کردم؛ ولی به خاطر این فرمایش خدا ، سخن آغاز می نمایم و می گویم :
خداوندا ! تو را بر نعمتهاي بی شمارت و فضل بی کران و فراموش نشدنیت سپاسگزارم .
اي مردم ! به من رسیده آنچه که رسیده و من اجلم را نزدیک می بینم ، گویی هنوز که در میان شما هستم ، به راستی که شأن
و قدر مرا از یاد برده اید ، من از میان شما می روم و آنچه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم براي شما به یادگار گذاشت ،
من نیز آن را به یادگار می گذارم : کتاب خدا و خاندان و عترتم . آنان همان عترت خاتم پیامبران ، آقاي برگزیدگان و پیامبر
برگزیده هستند که هدایتگران به سوي نجاتند .
اي مردم ! شاید پس از این دیگر از گوینده اي گفتار مرا نشنوید جز آنکه دروغگو و افترا زننده باشد . من برادر رسول خدا
صلی الله علیه وآله وسلم و پسرعموي او هستم ، من شمشیر خشم و کیفر اویم ، من ستون خیمه یاري او در هنگام ترس و
شدّت و سختی هستم .
من همچون سنگ آسیاب جهنّم ( 1) در برابر دشمنان و دندان هاي خوردکننده
-1 علّامه مجلسی رحمه الله در شرح این فراز می گوید : یعنی من صاحب آن سنگ هستم که حاکم بر آن بوده و کافران را به
سوي دوزخ می رسانم . و احتمال دارد این عبارت استعاره باشد ، یعنی من در حمله به کافران همانند آن هستم .
ص: 230
آن بودم ، من پسران و دختران آنان را یتیم می گذاشتم ، من جان آنان را می گرفتم ( 1) ، و من همان عذاب سخت شدید
خداوند بودم که از گروه ستمکاران فرو گذاشته نخواهد شد .
منم که پشت پهلوانان را به خاك مالیدم و سواران آنها را بر زمین انداخته و به هلاکت رساندم، و هر که به خداي رحمان
کفر می ورزید نابودش نمودم.
منم داماد بهترین مردم ، منم سرور جانشینان پیامبران و جانشین برترین پیامبران ، منم دروازه شهر علم ، خزانه دار علم رسول
خدا صلی الله علیه وآله وسلم و وارث او .
منم همسر بتول ، بانوي بانوان جهانیان حضرت فاطمه علیها السلام ، آن بانوي پرهیزگار ، برگزیده ، نیکوکار و هدایتگر ،
حبیبه حبیب خدا و برترین دختران او و از سلاله او و ریحانه و گل خوشبوي رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم دو نواده او
بهترین نوادگان هستند که هر دو فرزند منند که آنان شایسته ترین فرزندان هستند ، آیا در میان شما کسی هست که آنچه را
گفتم قبول نداشته باشد ؟!
و در زبور « بري ء » و در تورات « الیا » کجایند مسلمانان اهل کتاب و ادیان گذشته (تا به شما بگویند) که در انجیل نام من
و در میان « بثیر » و در نزد ترکان « جبتر » و نزد فارسیان « بطریسا » و در میان مردم روم « کبکر » و در میان مردم هندوستان « اري »
« میمون » و نزد دایه ام « حیدره » و نزد مادرم « بثریک » و در میان مردم حبشه « بویی ء » و در میان کاهنان « حیثر » ( مردم زنگیان ( 2
می باشد. « ظهیر » و در نزد پدرم « فریق » و در نزد ارمنیها « علی » و در میان عرب
آگاه باشید من در قرآن مجید نامهاي ویژه اي دارم ، بپرهیزید از اینکه آنها را نادیده بگیرید که در این صورت ، در دینتان
گمراه خواهید شد .
منم آن صادق راستگو. ،« همانا خدا با راستگویان است » : خداوند می فرماید
پس در این هنگام ، ندا دهنده اي در میان آنان ندا می دهد که: لعنت » : منم آن منادي در دنیا و آخرت که خداي می فرماید
که آن ندادهنده من هستم . « خداوند بر ستمگران باد
-1 علّامه مجلسی رحمه الله در این شرح این فراز می گوید: یعنی من کافران را می کشم و به همین سبب ، قابض ارواح آنان
می گردم . یا این که : من در هنگام مرگ آنها ، حاضر می گردم و به اذن من آنان قبض روح می گردند و احتمال دارد
معناي استعاره اي نباشد ، بلکه حقیقت باشد ، و همین معنی ظاهر است .
-2 زنگیان ؛ گروهی از سیاهان هستند .
ص: 231
من همان اعلام و اذان هستم . « اعلامی است از ناحیه خدا و رسول او » : و در جاي دیگر می فرماید
. « خداوند با نیکوکاران است » : منم آن محسن و نیکوکار که خداوند می فرماید
. « در این امر تذکّري است براي کسی که قلب دارد » : منم آن دارنده قلب که خداوند می فرماید
کسانی که خدا را در حال ایستاده و نشسته و آنگاه که بر پهلو خوابیده اند، یاد می » : که خداوند می فرماید « یادکننده » منم آن
. « نمایند
ما هستیم: من، عمویم ، برادرم و پسرعمویم ، سوگند به خدایی که شکافنده دانه و هسته گیاه است! آتش « اصحاب اعراف » و
و بر اعراف مردانی » : جهنّم دوست ما را فرا نمی گیرد ، و دشمن کینه توز ما وارد بهشت نمی گردد ، خداوند متعال می فرماید
.« هستند که همه را از چهره هایشان می شناسند
. « و او کسی است که از آب ، انسان را آفرید آنگاه او را نسب و سبب قرار داد » : 1) که خداوند می فرماید ) « صهر » منم آن
.« و آن را گوشهاي شنوا دریابد و بفهمد » : که خداوند می فرماید « گوش شنوا » منم آن
و مهديّ ، « و مردي که تنها تسلیم یک نفر است » : براي رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم که خداوند می فرماید « سلم » منم
این امّت از فرزندان من است .
آگاه باشید ! من وسیله آزمایش شما قرار داده شده ام ؛ با بغض و کینه من ، منافقان شناسایی می شوند ، و به مهر و محبّت من
به راستی » : خداوند مؤمنان را آزمایش می نماید . و این همان عهد و پیمانی است که پیامبر اُمّی در مورد من فرموده که
.« دوست نمی دارد تو را جز مؤمن و دشمن نمی دارد تو را جز منافق
من پرچمدار پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم در دنیا و آخرت هستم ، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم پیشرو من ، و
من پیشرو شیعیان و پیروانم هستم ، به خدا سوگند ! (در روز قیامت) دوستان من تشنگی نخواهند کشید ، و از چیزي نخواهند
ترسید ، زیرا من ولیّ و سرپرست مؤمنانم و خداوند سرپرست من است و بر
-1 صهر ؛ به معناي داماد ، شوهر خواهر و در مورد خویشاوندي نسبی بکار می رود .
ص: 232
دوستداران من همین بس که دوست دارند آنچه را که خدا دوست می دارد و بر دشمنان کینه توز من همین بس که کسی را
دشمن می دارند که خداوند او را دوست می دارد .
آگاه باشید ! به من گزارش رسیده که معاویه به من دشنام داده و مرا لعن نموده است. خداوندا ! او را با شدّت و سختی درهم
کوب و لعنت خود را بر کسی که مستحقّ آن است فرود آور، اي پررودگار جهانیان! این را بپذیر ، اي پروردگار اسماعیل و
مبعوث کننده ابراهیم! که همانا تو ستوده و بزرگواري.
( آنگاه حضرتش از فراز منبر پایین آمده و دیگر بر بالاي آن نرفت تا آنکه به دست ابن ملجم لعنه اللَّه به شهادت رسید . ( 1
آمده است: ابوسعید خدري گوید: « اکمال الدین » و « کافی » 23 - در کتاب / 840
هنگامی که ابوبکر هلاك شده و عمر جانشین او گشت من حاضر بودم که مردي از بزرگان یهود - که یهودیان مدینه اعتقاد
داشتند او دانشمندترین مردم عصر خویش است - نزد عمر آمد و رو به او کرد و گفت:
اي عمر ! من نزد تو آمده ام و می خواهم اسلام بیاورم . اگر هر چه از تو پرسیدم جواب دادي پس تو دانشمندترین اصحاب
نسبت به کتاب و سنّت و آنچه از تو می پرسم، هستی . « صلی الله علیه وآله وسلم » محمّد
عمر گفت : من چنین نیستم ، ولی تو را راهنمایی می کنم به کسی که دانشمندترین اُمّت ما نسبت به کتاب ، سنّت و آنچه تو
می پرسی هست ، و او این مرد است ، آنگاه اشاره به علی علیه السلام کرد .
یهودي گفت : اگر این چنین که می گویی هست پس چرا مردم با تو بیعت کنند ، در صورتی که او دانشمندترین شماست ؟
وقتی عمر (این پاسخ کوبنده را از آن یهودي شنید) با او درشتی کرد .
282 ح 547 . گفتنی است که عالم جلیل القدر شیخ / -1 معانی الأخبار : 56 ح 9 ، بشاره المصطفی : 12 ، بحار الأنوار : 33
در ذیل این حدیث شریف توضیح و بیان زیبایی آورده است . « معانی الأخبار » صدوق رحمه الله در
ص: 233
یهودي برخاست و به جانب علی علیه السلام رفت و به آن حضرت گفت : تو چنان هستی که عمر گفت ؟
فرمود : عمر چه گفت ؟
یهودي ماوقع را گزارش داد و گفت : اگر تو چنانی که او می گوید ، من مطالبی از تو می پرسم ، می خواهم بدانم آیا یکی
از شما آنها را می داند ، تا قبول کنم که شما در ادّعائی که می کنید که بهترین و داناترین اُمّت ها هستید راست می گوئید و
آنگاه در دین شما یعنی اسلام وارد شوم .
امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود :
آري ، من همچنانم که عمر به تو گفته است ، از هر چیزي که می خواهی بپرس که - ان شاء اللَّه - پاسخ خواهم داد .
یهودي گفت : از تو از سه پرسش ، سه پرسش و یکی می پرسم ؟
حضرت فرمود : اي یهودي ! چرا نمی گویی از هفت پرسش ، می پرسم ؟!
یهودي گفت : اگر تو از سه پرسش پاسخ دادي بقیّه سئوالات را خواهم پرسید و گرنه خودداري خواهم نمود. اگر تو در مورد
این هفت پرسش مرا پاسخ دادي می دانم که تو دانشمندترین و برترین اهل زمین و سزاوارترین مردم بر حکومت بر آنان
هستی .
حضرت فرمود :
سل عمّا بدا لک یا یهودي .
هر چه می خواهی بپرس اي یهودي !
یهودي گفت : اوّلین سنگی که بر روي زمین نهاده شد ، اوّلین درختی که کاشته شد و اوّلین چشمه اي که بر روي زمین
جاري شد ، کدام است ؟
حضرت هر سه پرسش را پاسخ داد .
آنگاه یهودي پرسید : مرا خبر ده که این اُمّت چند امام هدایتگر دارد ؟ و خبر ده که خانه پیامبر شما در بهشت در کجاست ؟ و
خبر ده که همراهان
ص: 234
او در بهشت چه کسانی هستند ؟
امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود :
إنّ لهذه الاُمّه اثنی عشر إمام هدي من ذرّیّه نبیّنا وهم منّی ، وأمّا منزل نبیّنا صلی الله علیه وآله وسلم فی الجنّه ، ففی أفضلها
وأشرفها جنّه عدن ، وأمّا من معه فی منزله فیها : فهؤلاء الإثنا عشر من ذرّیّته واُمّهم وجدّتهم واُمُّ اُمُّهم وذراریهم ، لایشرکهم فیها
( أحد . ( 1
این اُمّت دوازده امام هدایتگر از فرزندان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم دارند که همگی از نسل من هستند ، و منزل پیامبر ما
در بهشت در برترین و شریف ترین مکان آن یعنی بهشت عدن است ، و همراهان آن حضرت در منزلش همان دوازده امام از
ذریّه او و مادرشان و مادربزرگشان و مادران بزرگواران و فززندان آنهاست و کسی با آنها شریک نیست .
آمده است : « اکمال الدین » است ، ولی در کتاب « کافی » نویسنده رحمه الله گوید : آنچه آوردیم مطابق با نسخه کتاب شریف
امیر مؤمنان علیه السلام فرمود :
امّا پاسخ تو در مورد این پرسشت که اوّلین درختی که بر روي زمین رویید - که یهود گمان می کنند که آن درخت زیتون
است و دروغ می گویند - آن درخت خرما از هسته اي است که حضرت آدم آن را از بهشت آورد و در زمین کاشت و اصل
همه درختان خرما از آن است .
و امّا نخستین چشمه اي که بر روي زمین جوشید - که یهود معتقدند آن چشمه اي است که در بیت المقدّس از زیر سنگی
جوشیده و دروغ می گویند - آن چشمه حیات است که کسی به آن نرسید جز آنکه زنده ماند و حضرت خضر علیه السلام از
پیش قراولان لشکر ذي القرنین بود که او در جست و جوي آن چشمه حیات بود و خضر علیه السلام به آن رسید و از آن
نوشید ولی ذوالقرنین آن را نیافت .
. 531 ح 8 / -1 الکافی : 1
ص: 235
و امّا اوّلین سنگی که بر زمین نهاده شد - که یهود معتقدند آن سنگی است که در بیت المقدّس است و دروغ می گویند -
است که حضرت آدم علیه السلام آن را از بهشت به همراه خودش آورد و در رکن کعبه « سنگ سیاه » آن حجر الأسود
( گذاشت و مردم آن را استلام می کنند ، و آن از برف سفیدتر بود ؛ ولی در اثر خطایاي مردم سیاه گردید . ( 1
آمده است : حذیفه بن یمان گوید : « مدینه المعاجز » 24 - در کتاب / 841
ما در محضر باصفاي رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بودیم که ناگاه صداي عظیم وحشتناکی ما را فرا گرفت . رسول
خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود :
ببینید چه خبر وحشتناکی شما را فرا گرفت و چه چیزي بر شما فرود آمد ؟
ما به بیرون شهر مدینه رفتیم ، دیدیم چهل مرد سواري بر چهل شتر سوار شده اند ، آنها داراي چهل مرکب از عقیق و بر تن
هر کدام از آنها زرهی از لؤلؤ و بر سرشان عرقچینی مزیّن به جواهر گرانبها بود ، پیشاپیش آنها نوجوان ماه پاره اي بود که
هنوز موي در صورتش نروییده بود ، او فریاد می زد : کنار بروید ! کنار بروید ! شتاب کنید ! شتاب کنید به سوي محمّد پیامبر
برگزیده که براي اطراف و اکناف جهان برانگیخته شده است.
حذیفه گوید : من بازگشتم و جریان را به عرض رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم رسانیدم . حضرت فرمود :
یا حذیفه ! انطلق إلی حجره کاشف الکرب ، وهازم العرب ، اللیث العقور واللسان الشکور ، والعالم الصبور الّذي جري إسمه
فی التوراه والإنجیل والزبور .
اي حذیفه ! برو به خانه برطرف کننده گرفتاریها ، شکست دهنده قدرتمندان عرب ، شیر ژیان ، زبان شکور و دانشمند شکیبا
وصبور ، کسی که نامش جریان دارد در تورات و انجیل و زبور .
. 374 ضمن ح 5 / 297 ضمن ح 5 ، بحار الأنوار : 36 / -1 کمال الدین : 1
ص: 236
حذیفه گوید : فوري به خانه مولایم علی علیه السلام رفتم تا جریان را به حضورش برسانم ، که ناگاه مولایم را ملاقات کردم ،
فرمود :
یا حذیفه ! جئتنی لتخبرنی بقوم أنا بهم عالم منذ خلقوا وولدوا ؟
حذیفه ! آمدي تا از گروهی به من خبر دهی که من از زمان آفرینش و تولّد آنها آگاه هستم ؟!
حذیفه گوید : مولایم خود به سوي مسجد حرکت فرمود ، من نیز پشت سر حضرتش به راه افتادم تا اینکه وارد مسجد شد ،
مردم دور تا دور رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم حلقه زده بودند ، وقتی علی علیه السلام را دیدند برخاستند ، رسول خدا
صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : در جایتان باشید .
وقتی که مجلس برقرار گردید و آرامش یافت ، نوجوان از میان آن گروه برخاست و گفت :
کدامیک از شما در آن هنگام که تاریکی سایه اش را به همه جا می افکند به عبادت خدا مشغول می شود ؟ کدامیک از شما
از پرستش بتها منزّه است ؟ کدامیک از شما در برابر نعمتهاي خداي منّان سپاسگزار است ؟
کدامیک از شما در روز نبرد و جنگ استقامت می ورزد؟ کدامیک از شما قاتل پهلوانان، خراب کننده اساس و بنیان کفر و
آقاي انس و جانّ است؟
کدامیک از شما برادر پیامبر برگزیده حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم و پراکنده سازنده مارقین و خارجین از دین در
گوشه و کنار جهان است ؟ کدامیک از شما زبان راستگوي حق و جانشین گویاي پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم است ؟
کدامیک از شما از نژاد ابوطالب بوده و در کمینگاه ستمگران است ؟
آنگاه که نوجوان سخنش را تمام کرد رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم متوجّه امیر مؤمنان علی علیه السلام گردید و فرمود
:
اي علی ! پاسخ نوجوان را بده و حاجتش را برآور .
علی علیه السلام فرمود :
یا غلام ! ادن منّی فإنّی اُعطیک سؤلک واُشفی
ص: 237
غلیلک بعون اللَّه سبحانه وتعالی ومشیّته ، فانطق بحاجتک لاُبلّغک منیّتک ولیعلم المسلمون إنّی سفینه النجاه ، وعصا موسی
والکلمه الکبري ، والنبأ العظیم الّذي هم فیه مختلفون ، والصراط المستقیم الّذي من حاد عنه ضلّ وغوي .
نوجوان ! نزدیک بیا تا به یاري و خواست خداي متعال پرسشت را پاسخ داده و دل پر دردت را شفا دهم ، حاجتت را بازگوي
تا به آرزویت نایل سازم و مسلمانان بدانند که من کشتی نجات، عصاي موسی و کلمه کبراي الهی هستم ، و منم همان خبر
بزرگی که مردم در مورد آن اختلاف می کنند و منم همان راه مستقیمی که هر که از آن منحرف شود گمراه گشته و
سرگردان خواهد شد .
در این هنگام نوجوان لب به سخن گشود و گفت : برادري دارم که عاشق صید و شکار است . روزي براي شکار بیرون رفت ،
در صحرا به گاوهاي وحشی برخورد نمود ، تیري به طرف آنان پرتاب و یکی از آنها را کشت ، در جا فلج شد ، پس از آن
گفتارش کمتر گشته تا جایی که به جز اشاره نمی تواند با ما سخن گوید . به ما رسیده که صاحب شما او را معالجه می نماید
و ما از بازماندگان قوم عاد هستیم ، بر بتان سجده می کنیم و بر آلات قمار سوگند می خوریم . اگر صاحب شما ، برادر مرا
شفا دهد به دست او ایمان خواهیم آورد ، ما یک جمعیّت نود هزار نفري هستیم ، در میان ما دلیران و شجاعانی است که
داراي نیرو و شدّت هستند ، ما داراي گنج هاي طلا و نقره هستیم ، ما داراي شمشیرزنان قدرتمندي هستیم که بازوان توانا و
شمشیرهاي برنده دارند .
امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود :
نوجوان ! برادرت کجاست ؟
گفت : به زودي با کجاوه اي می آید .
حضرت فرمود : وقتی آوردند ، بیماریش را شفا خواهم داد .
ص: 238
مردم منتظر آوردن او بودند که ناگاه پیرزنی کجاوه شتري را آورد و در کنار درب مسجد فرود آورد .
نوجوان گفت : اي علی ! برادرم آمد .
امیر مؤمنان علی علیه السلام برخاست و نزدیک کجاوه شد . در آن، نوجوانی زیبا بود ، وقتی چشمان مبارك حضرت بر او
افتاد ، نوجوان گریست و با صداي ضعیفی گفت : به سوي شما پناه آورده و از بیماریم به سوي شما شکوه می نمایم اي
خاندان رسالت !
امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود :
همین امشب او را به سوي قبرستان بقیع ببرید تا عملی شگفت انگیز از علی ببینید .
حذیفه گوید: مردم براي دیدن این منظره از هنگام عصر تا فرا رسیدن شب در قبرستان گرد آمدند .
آنگاه علی علیه السلام به سوي بقیع حرکت کرد ، وقتی رسید به مردم فرمود : پشت سر من بیایید .
مردم نیز پشت سر حضرتش حرکت کردند ، ناگاه متوجه شدند دو شعله آتش به صورت پراکنده دیده می شود که یکی با
شعله کم و دیگري با شعله زیاد است .
حذیفه گوید : ما از دور تماشا می کردیم ، علی علیه السلام وارد آتش کم شعله شد ، ما صدایی مانند صداي رعد و برق می
شنیدیم ، حضرت آن شعله آتش کم را برداشت و روي شعله آتش زیاد ریخت و وارد آن شد ، ما نظاره گر این صحنه بودیم
تا اینکه صبح دمید ، و آتش خاموش گشت ، ما از آمدن حضرتش ناامید شدیم . ناگاه همچون آفتاب از آن طلوع نمود ، در
دستان حضرتش سري بود که داراي برآمدگی بود ، داراي هفده انگشت بود و در پیشانیش یک چشم داشت .
ص: 239
حضرت به طرف محملی که نوجوان در آن بود رفت و فرمود :
قم بإذن اللَّه یا غلام ! فما علیک من بأس .
نوجوان ! به اذن خدا برخیز که اینک تو بیماري نداري .
نوجوان برخاست در حالی که دستها و پاهایش خوب شده بود ، و خود را به پاي امیر مؤمنان علی علیه السلام انداخت و
بوسید و در همانجا به دست مبارك حضرتش ایمان آورد و به دنبال او آن گروه نیز همگی ایمان آوردند.
سکوت در میان مردم حکمفرما بود ، هیچ کس را یاراي حرف زدن نبود و مردم از این جریان متحیّر بودند ، علی علیه السلام
رو به مردم کرد و فرمود :
اي مردم ! این سر عمرو بن أخیل بن لاقیس بن ابلیس است ، او فرمانده لشکر دوازده هزار نفري جنّیان بود ، او بود که این
نوجوان را به این روز انداخته بود ، من با آنان جنگیدم و با همان نامی که بر عصاي موسی علیه السلام نوشته شده بود - که به
رود نیل زد و آن را به دوازده قسمت تقسیم کرد - با آنان به نبرد پرداختم ، و همه آنها را به هلاکت رساندم . بنابراین، به
( خداي متعال و پیامبر او و جانشین پیامبر او چنگ بزنید . ( 1
می نویسد : انس بن مالک گوید : رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : « إرشاد القلوب » 25 - در کتاب / 842
هنگامی که مرا در شب اسراء (معراج) به آسمان سیر دادند ، ناگاه فرشته اي را دیدم که بر منبري از نور نشسته و فرشتگان
دیگر به دورش حلقه زده بودند ، از جبرئیل پرسیدم : اي جبرئیل ! این فرشته کیست ؟
گفت : به او نزدیک شو و سلامش کن .
من نیز به او نزدیک شده و سلامش نمودم ، ناگاه متوجّه شدم که او برادر و پسرعمویم علیّ بن ابی طالب است .
به جبرئیل گفتم : اي جبرئیل ! آیا علی به آسمان چهارم از من پیشی
56 ح 400 ، عیون المعجزات : 32 ، نوادر المعجزات : 41 ح 15 ، فضائل ابن شاذان : 159 ، بحار الأنوار : / -1 مدینه المعاجز : 2
186/39 ح 25 (با تفاوت اندکی در الفاظ و عبارات) .
ص: 240
گرفت ؟ گفت :
لا ، یا محمّد ! ولکنّ الملائکه شکت حبّها لعلیّ علیه السلام فخلق اللَّه هذا الملک من نورٍ علی صوره علیٍّ علیه السلام ،
فالملائکه تزوره فی کلّ لیله جمعه ویوم جمعه سبعین ألف مرّه، یسبّحون اللَّه تعالی ویقدّسونه، ویهدون ثوابه لمحبّ علیّ علیه
السلام .
نه ، اي محمّد ! فرشتگان به خاطر مهر و محبّتی که به علی علیه السلام داشتند او را از خداوند متعال خواستند و خداوند نیز این
فرشته را از نور به شکل علی علیه السلام آفرید . به همین جهت ، فرشتگان هر شب و روز جمعه هفتاد هزار مرتبه او را زیارت
( می کنند ، خدا را تسبیح و تقدیس می نمایند و ثواب آن را به دوستدار علی علیه السلام هدیه می نمایند . ( 1
آمده: ابوهریره گوید : « مناقب محمّد بن احمد بن شاذان » 26 - در کتاب / 843
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود :
إنّ اللَّه خلق فی السماء الرابعه مائه ألف ملک ، وفی السماء الخامسه ثلاثمائه ألف ملک ، وفی السماء السابعه ملکاً رأسه تحت
العرش ورجلاه تحت الثري، وملائکه أکثر من ربیعه ومضر، لیس لهم طعام ولاشراب إلّا الصلاه علی أمیرالمؤمنین علیّ بن أبی
طالب علیه السلام ومحبّیه ، والإستغفار لشیعته المذنبین وموالیه .
خداوند متعال در آسمان چهارم صد هزار فرشته و در آسمان پنجم سیصد هزار فرشته آفریده است ، و در آسمان هفتم فرشته
اي است که سرش زیر عرش الهی و دو پایش زیر زمین است و فرشتگانی که تعدادشان از افراد قبیله ربیعه و مضر بیشترند ،
خوردنی و نوشیدنی آنان فقط صلوات بر امیر مؤمنان علیّ بن ابی طالب علیه السلام و دوستان آن سرور ، و استغفار بر شیعیان
( گنه کار و دوستان آن حضرت است . ( 2
. 109 ح 15 / 386 ح 94 و 39 / 139 ، بحار الأنوار : 18 / 47 ، کشف الغمّه : 1 / -1 إرشاد القلوب : 2
. 349 ح 22 / -2 مائه منقبه : 163 منقبت 88 ، بحار الأنوار : 26
ص: 241
استادِ کراجکی آمده : ابن عبّاس گوید : « مناقب ابن شاذان » 27 - در کتاب / 844
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود :
اي علی ! جبرئیل درباره تو براي من خبري آورده که چشمم روشن و دلم شاد گشت . او به من گفت : اي محمّد ! خداي
متعال فرمود : سلام مرا به محمّد صلی الله علیه وآله وسلم برسان و به او بگو : علی علیه السلام امام هدایت ، چراغ تاریکیها و
حجّت بر اهل دنیا است ، او صدّیق اکبر و فاروق اعظم است .
وإنّی آلیت بعزّتی أن لا اُدخل النار أحداً تولّاه وسلّم له وللأوصیاء من بعده ولا اُدخل الجنّه من ترك ولایته والتسلیم له
وللأوصیاء من بعده ، وحقّ القول منّی لأملأنَّ جهنّم وأطباقها من أعدائه ، ولأملأنَّ الجنّه من أولیائه وشیعته .
من به عزّت و جلالم سوگند یاد کرده ام که کسی که او را دوست داشته و تسلیم او و جانشیان پس از او باشد ؛ وارد آتش
نکنم ، و کسی که ولایت او را ترك کرده و تسلیم او و جانشینان پس از او نباشد ؛ وارد بهشت ننمایم ، این یک واقعیّتی است
( از من که گفته ام : دوزخ و طبقات آن را از دشمنان او و بهشت را از دوستان و شیعیانش پر خواهم کرد . ( 1
خود می نویسد : حسین بن عبداللَّه گوید : امام صادق علیه السلام فرمود : « قائم » 28 - فضل بن شاذان در کتاب / 845
امیر مؤمنان علی علیه السلام بر فراز منبر کوفه فرمودند :
واللَّه ، إنّی لدیّان الناس یوم الدین ، وقسیم اللَّه بین الجنّه والنار ، لایدخلها داخل إلّا علی أحد قسمیَّ .
وأنا الفاروق الأکبر ، وقرن من حدید ، وباب الإیمان وصاحب المیسم وصاحب السنین ، وأنا صاحب النشر الأوّل والنشر الآخر ،
وصاحب القضاء وصاحب الکرّات ودوله الدول .
. 113 ح 88 / -1 مائه منقبه : 56 منقبت 30 ، بحار الأنوار : 27
ص: 242
سوگند به خدا ! پاداش دهنده مردم در روز رستاخیز من هستم ، من از طرف خدا تقسیم کننده میان بهشت و دوزخ هستم ،
هیچ کس داخل آن نمی شود جز آن که در تقسیم من قرار گیرد .
من فاروق اکبر ، شاخ آهنین ، درِ ایمان ، صاحب میسم و صاحب سنین هستم . من صاحب برانگیخته شدن آغاز و برانگیخته
شدن فرجام هستم ، من داراي حکم و قضا ، کرّات (بازگشتها) و دولت دولتها هستم .
من امام پس از خودم بوده و ادا کننده حقّ پیش از خودم هستم . جز احمد صلی الله علیه وآله وسلم از من پیشی نگرفت و
همانا همه فرشتگان ، پیامبران و روح پشت سر ما هستند . از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم می خواهند سخن گوید ، او
نیز سخن می گوید ، و از من نیز می خواهند و من نیز همانند او سخن گویم .
حقیقتاً هفت چیز به من داده اند که کسی در آنها از من پیشی نگرفته است ؛ به راههاي کتاب بصیرت و آشنایی دارم .
اسباب براي من گشوده است . دانا به انساب و نژاد (انسان ها) و مجري حسابم .
علم مرگ و میرها ، بلاها، وصیّت ها و تمییز بین حقّ و باطل را آموخته ام.
من در ملکوت تماشا کردم و چیزي نیست که از من پنهان بوده و از نظرم مخفی باشد ، و چیزي نیست که پیش از من بوده و
از دست من بیرون رفته باشد .
در آن روزي که از گواهان ، گواهی گرفتند در آنچه مرا گواه گرفتند کسی با من شریک نبود . من بر آنان شاهد و گواهم ،
و به دست من وعده خدا پایان می پذیرد و کلمه او تکمیل می گردد ، و به وسیله من دین کامل می شود .
منم آن نعمتی که خداوند آن را بر مردم ارزانی داشته و منم آن اسلامی که خداي متعال آن را براي خود برگزیده است ، همه
( اینها لطفی از جانب خداوند براي من است . ( 1
تفضیل » 317 ح 85 از / 153 ح 42 . این روایت را علّامه مجلسی رحمه الله در ج : 26 / -1 المحتضر : 89 و 90 ، بحار الأنوار : 26
350 ح / بحار الأنوار : 39 » مخطوط) نقل کرده و نظیر این روایت را نیز فرات در تفسیر خود : 178 ح 5 آورده که در ) « الأئمّه
نیز نقل گردیده است . «24
ص: 243
آمده است : ثوبان گوید : « الأربعین عن الأربعین » 29 - در کتاب / 846
روزي علیّ بن ابی طالب علیهما السلام را دیدم که به جانب رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم می آمد، جبرئیل در سمت
راست پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم بود ، به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم گفت :
اي محمّد ! اینکه با آرامش و وقار می آید علی علیه السلام است ، او امام هدایت و رهبر نیکان و کشنده فاجران است ، او
منادي عدل و توحید است ، او زداینده ستم از ساحت قدس حضرت باري تعالی است .
اي محمّد ! همانا فرشتگان علی علیه السلام بر فرشتگان دیگر افتخار می کنند ، زیرا آنها هرگز دروغی بر علی علیه السلام
ننوشته اند .
در این هنگام پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نیز به استقبال علی علیه السلام رفت و سخن جبرئیل را به حضرتش رساند .
علی علیه السلام فرمود :
اگر خداي بخواهد مرا عقوبت کند من بنده او هستم ، و اگر بخواهد به من رحم نماید این فضل و لطف او بر من است .
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود :
جبرئیل به من گفت :
لقد آلی ربّنا الرحمان علی نفسه أن لایعذّب علیّاً بالنار ، ولاشیعته ولا أحبّاءَه أبداً .
خداي مهربان بر خویشتن سوگند خورده و لازم دانسته که هرگز علی علیه السلام و شیعیان و دوستانش را با آتش عذاب نکند
(1) .
می نویسد : « مناقب دیلمی » 30 - در کتاب / 847
روزي مأمون به امام رضا علیه السلام گفت : بزرگترین فضیلتی که امیر مؤمنان علی علیه السلام از قرآن دارد براي من بگو .
. -1 الأربعون حدیثاً : 61 ح 31
ص: 244
امام رضا علیه السلام فرمود :
فضیلته فی المباهله وأنّ رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم باهل بعلیّ وفاطمه زوجته والحسن والحسین علیهم السلام وجعله
منها کنفسه وجعل لعنه اللَّه علی الکاذبین وقد ثبت أنّه لیس أحد من خلق اللَّه یشبه رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم فوجب
له من الفضل ما وجب له إلّا النبوّه ، فأيَّ فضل وشرف وفضیله أعلی من هذا ؟
برترین فضیلت آن حضرت ، در قصّه مباهله است . همانا رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به وسیله علی ، فاطمه همسر علی
، امام حسن و امام حسین علیهم السلام (با نصاراي نجران) مباهله نمود ، و آن حضرت را همانند جان خویش قرار داد ، و
لعنت خدا را بر دروغگویان قرار داد .
و البتّه ثابت است که کسی از آفریدگان خدا همانند رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نبوده . بنابراین، همه فضایلی که بر
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم لازم بوده بر علی علیه السلام نیز ثابت شده جز پیامبري، پس کدامین فضل و برتري بالاتر
از این فضل و شرف است؟
به جان خویش اشاره نموده است ! « النفس » مأمون گفت : شاید رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم با
امام رضا علیه السلام فرمود :
چنین اشاره اي جایز نیست ، چرا که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم با همه آنها به سوي نصاراي نجران بیرون آمده و با
همه آنها به مباهله پرداخته است. اگر جان خویش را اراده فرموده بود می بایستی علی علیه السلام را از مباهله خارج می نمود،
در صورتی که به اتّفاق همه مسلمانان علی علیه السلام جزو آنان بوده است .
( مأمون گفت: در آن هنگام که پاسخ آید سخن ساقط می شود . ( 1
باز در همان منبع می خوانیم : این جریان را برخی از شاعران به شعر
شیخ مفید رحمه الله نقل کرده « الفصول المختاره » 257 از / -1 نظیر این روایت را علّامه مجلسی رحمه الله در بحار الأنوار : 35
است .
ص: 245
کشیده اند و ما به خاطر اصلاح در بعضی از بیت هاي آن تصرّفاتی نموده ایم و در اینجا نقل می نماییم :
إنّ النبیّ محمّداً ووصیّه *** وابنیه والبتول الطاهره
أهل العباء فإنّنی بولائهم *** أرجوا السلامه والنجاه فی الآخره
فهم الّذین الرجس عنهم ذاهب *** تطهیرهم کالشمس إذ هی ظاهره
فنفوسهم وجسادهم وثیابهم *** أنقی وأطهر من بحار زاخره
ما فی القرابه والصحابه مثلهم *** أبنائنا وأنفسنا هی عامره
تنبئک عن هذا المباهله الّتی *** فی آل عمران الّتی هی قاهره
ذلّت نصاري أهل نجران وقد *** جاءَت لتطغی إذ هی کافره
فثبت بآل محمّد توحیده *** واعطوا الجزاء صاغرین وصاغره
هذا دلیل أنّهم أحبابه *** الطاهرین الطیّبین عناصره
بعصمتهم من لم یقرّ فکافر *** وابن لفاجر ، واُمّه هی فاجره
وهم الحجج من بعد سیّد خلقه *** فبهم قوام الدین لا بکوافره
وعلی النبیّ وآله صلواته *** فهم الشموس هم النجوم الزاهره
به راستی که پیامبر خدا ، حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم و جانشین او علی مرتضی علیه السلام و دو فرزندش
امام حسن مجتبی علیه السلام و امام حسین سیّد الشهدا علیه السلام و دخت بتول و پاکیزه اش حضرت زهرا علیها السلام ؛ از
اهل عبا هستند، که بدون تردید به ولایت آنان امید سلامتی و نجات در جهان آخرت دارم. آنان کسانی هستند که هر گونه
رجس و پلیدي از آنان زدوده شده و پاکی ایشان مانند خورشید ظاهر و آشکار است . جان و جسم و لباس آنان از اقیانوس
بی کران پاکیزه تر است . در میان خویشاوندان و اصحاب آن حضرت صلی الله علیه وآله وسلم همانند آنان کسی نیست؛
یاد می کند. تو را از این مباهله آگاه می نمایم، مباهله اي که در « أبنائنا و أنفسنا » آنگاه که خداوند در آیه مباهله آنها را با
سوره آل عمران ذکر شده و آنان سرافراز گشتند.
ص: 246
در آن هنگام که نصاراي نجران براي طغیان آمده بودند خوار گشتند، چرا که آنان کفر ورزیدند. توحید پروردگار به وجود
آل محمّد علیهم السلام بر آنان ثابت گشت و آنان با ذلّت محکوم به پرداخت جزیه شدند. و این بهترین دلیل است که آنان
محبوبان پاك و عنصرهاي پاکیزه خداوند هستند. کسی که معتقد به عصمت آنان نباشد کافر است ، یا فرزند زنا و مادرش
زناکار است . آنان حجّت هاي خدا پس از سرور مخلوقات ، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم هستند و قوام و پایداري دین
بدست آنهاست نه کافران . و درود خدا بر پیامبر و آل او که آنان آفتاب و ستارگان درخشان هستند .
دیگري گوید :
لمن باهل اللَّه وکان الرسول بهم أبهلا
فهذا الکتاب وإعجازه علی من وفی بیت من أنزلا
با چه کسی خداوند مباهله کرد در حالی که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم با آنان مباهله نمود؛ و این قرآن و اعجاز آن
بر کسی است که در خانه او فرود آمده است .
دیگري می گوید :
یا من یقیس به سواه جهاله *** دع عنک هذا فالقیاس مضیّع
لو لم یکن فی النصّ إلّا أنّه *** نفس النبیّ کفاه هذا الموضع
اي کسی که از روي نادانی دیگري را با او مقایسه می کنی، رها کن که این قیاس باطلی است. اگر نصّ و آیه صریحی جز
آیه مباهله که در آن علی علیه السلام جان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم شمرده شده ، نبود براي فضل و برتري آن حضرت
کافی بود .
و ابن حمّاد رحمه الله گوید :
وسمّاه ربّ العرش فی الذکر نفسه *** فحسبک هذا القول إن کنت ذا خبر
ص: 247
وقال لهم : هذا وصییّ ووارثی *** ومن شدّ ربّ العالمین به أزري
علیّ کزرّي من قمیصی إشاره *** بأن لیس یستغنی القمیص عن الزرّ
پروردگار صاحب عرش در قرآن جان پیامبرش خوانده ، همین سخن براي تو بس است اگر اهل خبري . پیامبر خدا صلی الله
علیه وآله وسلم بر آنان فرمود: این جانشین و وارث من است ، کسی که پروردگار جهانیان او را پشت و پناه من قرار داده
است. علی علیه السلام نسبت به من مانند پارچه نسبت به پیراهن است که هرگز پیراهن از وجود پارچه بی نیاز نیست .
31 - باز در همان منبع آمده : در قرآن مجید اسامی زیادي براي امیر مؤمنان علی علیه السلام ذکر شده که اینک به صد / 848
مورد از آن اشاره می نماییم :
1 - ولی ؛ در آنجایی که می فرماید :
. (1) « إنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسولُهُ وَالَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکوهَ وَهُمْ راکِعُونَ »
ولیّ و سرپرست شما، فقط خدا و پیامبر او و آنان که ایمان آورده اند، همانهایی که نماز بر پا می دارند و در حال رکوع »
.« زکات می دهند ، می باشند
2 - حسنه ؛ در آنجایی که می فرماید :
. (2) « مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها وَهُمْ مِنْ فَزَعِ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ »
کسانی که کار نیک و حسنه اي انجام دهند پاداشی بهتر از آن خواهند داشت و آنان از ترس و وحشت آن روز در امان »
. « خواهند بود
امیر مؤمنان علی ، « کسانی که ایمان آوردند » ؛« الّذین آمنوا » -1 سوره مائده ، آیه 55 . روایات عامّه و خاصّه متّفقند که مراد از
، 150/1 - علیه السلام است . در این رابطه روایات زیادي نقل گردیده ، براي اطّلاع بیشتر رجوع کنید به : تأویل الآیات : 154
سعد السعود » 183 . سید جلیل القدر ، سیّد بن طاووس رحمه الله نیز در /35 - 479 ، بحار الأنوار : 206 /1 - تفسیر برهان : 485
نقل می کند که: محمّد بن عبّاس نزول این آیه شریفه و ولایت بزرگ آن حضرت را از نود طریق با سلسله سندهایی «96 :
متّصل و بهم پیوسته نقل نموده که همه آنها از رجال مخالفان اهل بیت علیهم السلام هستند .
. -2 سوره نمل ، آیه 89
ص: 248
( اسمی براي ولایت علی علیه السلام است . ( 1 « حسنه »
3 - مَثَل ؛ در آنجایی که می فرماید :
. (2) « وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْیَمَ مَثَلًا إذا قَوْمُکَ مِنْهُ یَصِدُّونَ »
(3) . « و هنگامی که در مورد فرزند مریم مثلی زده شد، ناگاه قوم تو به جهت آن ، فریاد راه انداختند »
4 - کفایه؛ در آنجایی که می فرماید :
. (4) « وَکَفَی اللَّهُ الْمُؤْمِنینَ الْقِتالَ »
خداوند مؤمنان را از جنگ بی نیاز کرد .
خداوند مؤمنان را به سبب علیّ بن ابی طالب علیه السلام از جنگ بی نیاز ساخت که عمرو بن عبدود - جنگجوي نامی
( مشرکان - را کشت و آنان را شکست داد . ( 5
5 - منفق ؛ در آنجایی که می فرماید :
. (6) « الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَالنَّهارِ سِرّاً وَعَلانِیَهً »
. « آنان که اموال خودشان را شب و روز ، پنهان و آشکار انفاق می کنند »
ابن عبّاس در تفسیر و شأن نزول این آیه شریفه گوید :
علی علیه السلام چهار درهم داشت ، درهمی از آن را روز ، درهم دیگري را
ولایت علی علیه السلام است . « حسنه » آمده : امام صادق علیه السلام فرمود : مراد از « 411 ح 19 / تأویل الآیات : 1 » -1 در
-2 سوره زخرف ، آیه 57 . در تفسیر این آیه شریفه از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده که به اصحابش در
همینک نظیر عیسی بن مریم در میان امّت من » ؛ حالی که نزد او بودند فرمود : الآن یدخل علیکم نظیر عیسی بن مریم فی اُمّتی
و چون علی علیه السلام وارد شد فرمود : این شخص همان است . براي عدّه اي از حاضرین این مطلب ، « ، وارد خواهد شد
« 580 ح 3 / تفسیر برهان : 8 » . سنگین آمد و این آیه نازل شد
آمده : ابن ابی لیلی گوید : علی علیه السلام به من فرمود : مثل من در این اُمّت همانند « 568 ح 41 / تأویل الآیات : 2 » -3 در
مثل عیسی بن مریم علیه السلام است .
. -4 سوره احزاب ، آیه 25
. 203/20 - 450 ، وبحار الأنوار : 280 / -5 رجوع شود به: تأویل الآیات : 2
. -6 سوره بقره ، آیه 274
ص: 249
شب ، درهم سوّمی را پنهانی و چهارمین درهم را به صورت آشکار در راه خدا انفاق نمود ، آنگاه این آیه در شأن حضرتش
( فرود آمد . ( 1
اینان دو گروه هستند که در » ؛ (2) « هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فی رَبِّهِمْ » 6 - خصم ؛ امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
می فرماید : ، « مورد پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند
( مراد از این دو گروه حضرت علی علیه السلام و بنی اُمیّه هستند . ( 3
و برخی از » ؛ (4) « وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّه » 7 - شاري ؛ فروشنده نفس ؛ ابن عبّاس گوید : آیه شریفه
( در حقّ علی علیه السلام نازل شده است . ( 5 ، « مردم ، جان خود را به جهت خشنودي خدا می فروشند
8 - نسب و صهر ؛ آنجا که خداوند می فرماید :
. (6) « وَهُوَ الَّذي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَبَاً وَصِهْراً »
و او کسی است که از آب، انسانی را آفرید ، آنگاه او را نسب و سبب قرار داد.
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید :
( این آیه در حقّ علی علیه السلام نازل شده است . ( 7
فرموده است ، « گروهی از اُمّتهاي نخستین هستند » (8) ؛« ثُلَّهٌ مِنَ الْأَوَّلینَ » 9 - ثلّه ؛ امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
که : منظور مؤمن آل
با منابعی که از شیعه و سنّی نقل گردیده است . « 97 ح 89 / تأویل الآیات : 1 » -1 رجوع شود به
. -2 سوره حجّ ، آیه 19
. 80 ح 4 / -3 تفسیر برهان : 3
. -4 سوره بقره ، آیه 207
. 206 ح 6 / -5 تفسیر برهان : 1
. -6 سوره فرقان ، آیه 54
170 ح 6 ، روضه الواعظین : 71 . ابن عبّاس گفته است : این آیه در مورد / 377 ح 15 ، تفسیر برهان : 3 / -7 تأویل الآیات : 1
پیغمبر و امیرالمؤمنین علیهما السلام نازل شده ، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم دخترش را به علی علیه السلام تزویج کرد
در حالی که پسرعمویش بود ، فکان له نسباً وصهراً ؛ پس علی علیه السلام با پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم خویشاوندي
« 180 ح 3 / تفسیر برهان : 7 » . نسبی و سببی دارد
. -8 سوره واقعه ، آیه 39
ص: 250
( منظور علیّ بن ابی طالب علیه السلام است. ( 2 ، « و گروهی از اُمّتهاي آخرین » ؛ (1) « وَثُلَّهٌ مِنَ الْآخِرینَ » . فرعون است
10 - لسان ؛ آنجا که خداوند می فرماید :
. (3) « وَوَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا وَجَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیّاً »
. « و از رحمت خود به آنان عطا نمودیم و براي آنان زبان راستگو و مقام والایی قرار دادیم »
امام ابی الحسن علیه السلام می فرماید :
( در این آیه شریفه امیر مؤمنان علی علیه السلام است . ( 4 « لسان صدق » مراد از
11 - دابّه الأرض ؛ آنجا که خداوند می فرماید :
. (5) « وَإِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دابَّهً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ »
. « و هنگامی که فرمان عذاب بر آنان فرا رسد جنبنده اي از زمین براي آنان بیرون می آوریم که با آنان سخن می گوید »
امام باقر علیه السلام می فرماید :
تکلّمهم، تسمّهم علی آنافهم، وتسمّی الکافر باسمه والمؤمن باسمه.
با آنان سخن می گوید ، بر بالاي بینی آنها علامت می گذارد ، و کافر و مؤمن را به اسمشان می خواند .
. -1 سوره واقعه ، آیه 40
به معناي گروه است و این که مفرد به معناي جمع آمده به جهت « الثلّه » : 643 ح 8 . در این منبع آمده / -2 تأویل الآیات : 2
همانا ابراهیم به » ؛ « إِنَّ إِبْراهیمَ کانَ اُمَّهً » : بزرگداشت شأن و اجلال قدر و منزلت آن حضرت است ، چنان که خدا می فرماید
سوره نحل ، آیه 120 . « تنهایی اُمّتی بود
. -3 سوره مریم ، آیه 50
آمده : یونس بن عبدالرحمان گوید : به امام ابی الحسن الرضا علیه السلام عرض کردم : « 304 ح 10 / تأویل الآیات : 1 » -4 در
وَجَعَلْنا » : گروهی از من ، نام امیرالمؤمنین علیه السلام را در قرآن خواستند ، من این آیه را بر آنان خواندم که خدا می فرماید
امام رضا علیه السلام فرمود: راست گفتی ، او . « و براي آنان ، زبان راستگو و مقام والایی قرار دادیم » ؛ « لَهُم لِسانَ صِدْقٍ عَلِیّاً
چنین است .
. -5 سوره نمل ، آیه 82
ص: 251
( جنبنده) علیّ بن ابی طالب علیه السلام است . ( 1 ) ؛ « دابّه الأرض » حضرت فرمود : منظور از
و» ؛ (2) « وَإِنْ تَظاهَرا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَجِبْریلُ وَصالِحُ الْمُؤْمِنینَ » 12 - صالح المؤمنین ؛ ابن عبّاس در تفسیر آیه شریفه
اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهید (نمی توانید کاري انجام دهید) زیرا خداوند یاور اوست و همچنین جبرئیل و مؤمنان
گوید : ، « شایسته پشتیبان او هستند
منظور از مؤمنان شایسته ، علیّ بن ابی طالب علیه السلام است .
13 - جنب اللَّه ؛ آنجا که خداوند می فرماید :
. (3) « أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ اللَّه »
« این که روز رستاخیز کسی بگوید: افسوس بر من! از کوتاهی هایی که در جنب خدا کردم »
امام ابی الحسن علیه السلام در تفسیر این آیه شریفه می فرماید :
( امیر مؤمنان علی علیه السلام است . ( 4 « جنب اللَّه » منظور از
و این » ؛ (5) « وَإِنَّه لَذِکْرٌ لَکَ وَلِقَوْمِکَ وَسَوْفَ تُسْئَلُونَ » 14 - ذکر و مسؤول عنه ، امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
می فرماید : ، « موجب یادآوري تو و قوم توست و به زودي بازخواست خواهید شد
نحن أهل الذکر ونحن المسؤولون .
( ما همان اهل ذکر هستیم، ماییم که مورد سؤال قرار می گیریم . ( 6
آنان را باز دارید » ؛ (7) « وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُولُون » و در تفسیر آیه شریفه
آمده است . « 209 ح 1 / تفسیر برهان : 3 » و « 406 ح 7 / تأویل الآیات : 1 » -1 نظیر این روایت در
. -2 سوره تحریم ، آیه 3
. -3 سوره زمر ، آیه 56
. 80 ح 15 / 520 ح 26 ، تفسیر برهان : 4 / -4 تأویل الآیات : 2
. -5 سوره زخرف ، آیه 44
. 146 ح 10 / 561 ح 24 ، تفسیر برهان : 4 / -6 تأویل الآیات : 2
. -7 سوره صافّات ، آیه 24
ص: 252
می فرماید : ، « که بازرسی می شوند
( از ولایت ( 1) علیّ بن ابی طالب علیه السلام می پرسند . ( 2
ولی آنچه ما به آنان فرستادیم » ؛ (3) « بَلْ آتَیْناهُمْ بِذِکْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِکْرِهِمْ مُعْرِضُونَ » و امام علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
می فرماید : ، « مایه یادآوري آنان است ، امّا آنان از آنچه موجب یادآوریشان است روي گردانند
همان علیّ بن ابی طالب علیه السلام است ، آیا متوجّه فرمایش خداوند نیستی که می فرماید : ، « ذکر » منظور از
منظورش علی ، « کسانی که پرده اي چشمهایشان را از یاد من پوشانده بود » ، (4) « الَّذینَ کانَتْ أَعْیُنُهُمْ فی غِطاءٍ عَنْ ذِکْري »
علیه السلام است .
. « وقدرت شنوایی نداشتند » ؛ (5) « وَکانُوا لایَسْتَطیعُونَ سَمْعاً »
( یعنی توانایی شنیدن نام آن حضرت را نداشتند ، و این به جهت شدّت دشمنی آنان با آن حضرت و خاندانش بود . ( 6
هنگامی که وعده » ؛ (7) « فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَهً سیئَتْ وُجُوهُ الَّذینَ کَفَرُوا » 15 - زلفه ، امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
می فرماید : ، « الهی را از نزدیک می بینند چهره کافران زشت و سیاه می گردد
هنگامی که در روز رستاخیز کافران مقام و منزلت علی علیه السلام را در پیشگاه خداي متعال می بینند ؛ (از ناراحتی) چهره
( هایشان سیاه می گردد . ( 8
16 - نعمت ، امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید :
أنا واللَّه ! نعمه اللَّه الّتی أنعم اللَّه تعالی علی عباده ، وبی وبأهل
. « از محبّت علیّ بن ابی طالب علیهما السلام می پرسند » : -1 در نسخه اصل چنین آمده است
. 17 ح 5 / 492 ح 1 ، تفسیر برهان : 4 / -2 تأویل الآیات : 2
. -3 سوره مؤمنون ، آیه 71
. -4 سوره کهف ، آیه 101
. -5 سوره کهف ، آیه 101
. 377 ح 104 / 47 ، بحار الأنوار : 24 / -6 تفسیر قمی : 2
. -7 سوره ملک ، آیه 27
. 365 ح 4 / 704 ح 4 ، تفسیر برهان : 4 / -8 تأویل الآیات : 2
ص: 253
( بیتی یفوز من فاز یوم القیامه . ( 1
سوگند به خدا ! منم آن نعمتی که خداوند متعال آن را بر بندگانش ارزانی داشت ، هر که در روز رستاخیز به سعادت می
رسد به وسیله من و خاندان من است .
17 - هادي ، امام باقرعلیه السلام می فرماید:
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به علی علیه السلام فرمود:
أنا المنذر وأنت الهادي .
( من بیم دهنده و تو هدایتگر هستی . ( 2
و گوش هاي شنوا آن را دریابد و می » ؛ (3) « وَتَعِیَها اُذُنٌ واعِیَهٌ » 18 - اُذن واعیه؛ امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
می فرماید : ، « فهمد
گوش شنوا ، گوش علیّ بن ابی طالب علیه السلام است (که شنواي ؛ « اُذن واعیه » : رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود
( سخنان خدا و رسولش بود) . ( 4
در » ؛ (5) « فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَنْ لَعْنَهُ اللَّهِ عَلَی الظالِمینَ » 19 - مؤذّن ؛ پیشواي هفتم امام کاظم علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
می فرماید : ، « این هنگام ندادهنده اي در میان آنان ندا می دهد که: لعنت خدا بر ستمگران باد
( ندا دهنده) ، امیر مؤمنان علی علیه السلام است . ( 6 ) « مؤذّن »
20 - اذان ؛ عبداللَّه بن سنان گوید : امام صادق علیه السلام فرمود :
إنّ لأمیرالمؤمنین علیه السلام أسماء ما یعلمها إلّا العالمون ، وإنّ منها الأذان عن اللَّه ورسوله ، وهو الأذان .
. 51 ح 2 و 3 / 371 ، بحار الأنوار : 24 / -1 تفسیر قمی : 1
. 281 ح 14 / 203 ح 5 ، تفسیر برهان : 2 / -2 تفسیر عیّاشی : 2
. -3 سوره حاقّه ، آیه 12
. 375 ح 2 / -4 تفسیر برهان : 4
. -5 سوره اعراف ، آیه 44
. 16 ح 1 و 2 / -6 تفسیر برهان : 2
ص: 254
همانا براي امیر مؤمنان علی علیه السلام نامهایی است که جز دانشمندان ، کسی آنها را نمی داند ، از جمله آن نامها ، اذان از
( طرف خدا و رسول اوست که علی علیه السلام همان اذان است . ( 1
21 - رادفه ؛ امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه شریفه می فرماید :
منظور حسین بن ، « آن روزي که زمین با لرزه هاي وحشتناك همه چیز را به لرزه درمی آورد » ؛ (2) « یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَهُ »
علی علیهما السلام است .
( منظور علیّ بن ابی طالب علیه السلام است . ( 4 ، « و به دنبال آن دومین حادثه رخ می دهد » ؛ (3) « تَتْبَعُهَا الرَّادِفَهُ »
آیا کسی که دلیل » ؛ (5) « أَفَمَنْ کانَ عَلی بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّهِ وَیَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ » 22 - شاهد ؛ امام کاظم علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
می فرماید : ، « آشکاري از پروردگارش دارد و به دنبال آن شاهدي از او می باشد
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود :
أنا علی بیّنه من ربّی وعلیّ علیه السلام شاهد منّی .
من داراي دلیل و برهان از سوي پروردگارم هستم و علی علیه السلام شاهد و گواه از سوي من است .
الَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ اُولئِکَ هُمُ الصِّدّیقُونَ » : 23 - صدّیق ؛ ابن عبّاس در تفسیر فرمایش خداي متعال که می فرماید
و کسانی که به خدا و پیامبرانش ایمان آوردند آنان صدّیقانند و شهیدانی که در نزد » ؛ (6) « وَالشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ
گوید : ، « پروردگارشان هستند
علیّ بن ابی طالب علیه السلام همان صدّیق شهید است .
. 197 ح 2 / -1 تأویل الآیات : 1
. -2 سوره نازعات ، آیه 6 و 7
. -3 سوره نازعات ، آیه 6 و 7
. 424 ح 1 / 762 ح 1 ، تفسیر برهان : 4 / -4 تأویل الآیات : 2
. -5 سوره هود ، آیه 17
. -6 سوره حدید ، آیه 19
ص: 255
قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ » 24 - کسی که علم کتاب نزد اوست ؛ امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
می ، « بگو : کافی است که خداوند ، و کسی که علم کتاب نزد اوست میان من و شما گواه باشند » ؛ (1) « عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ
فرماید:
هو علیّ بن أبی طالب علیه السلام وما کان علم الکتاب إلّا عنده .
منظور علیّ بن ابی طالب علیه السلام است و علم کتاب جز نزد او نبوده است .
می فرماید : ، « و سوگند به پدر و فرزند » ؛ (2) « وَوالِدٍ وَما وَلَدَ » 25 - والد ؛ امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
امام حسن و امام حسین و امامان پس از آنها علیهم السلام « فرزند » همان امیر مؤمنان علی علیه السلام است و منظور از ؛ « پدر »
( است . ( 3
آیا کسی که مؤمن » ؛ (4) « أَفَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لایَسْتَوُونَ » 26 - مؤمن ؛ امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
می فرماید : ، « است همچون کسی است که فاسق است؟ نه، هرگز این دو برابر نیستند
همان ولید بن عقبه می باشد. « فاسق » در آیه شریفه علیّ بن ابی طالب علیه السلام و ،« مؤمن » مراد از
آنان هرگز » ؛ (5) « لایَمْلِکُونَ الشَّفاعَهَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً » 27 - عهد ؛ امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
می فرماید : ، « مالک شفاعت نیستند، مگر کسی که نزد خداي رحمان عهد و پیمانی دارد
( ولایت امیر مؤمنان علی علیه السلام و امامان معصوم پس از علی علیهم السلام است. ( 6 ؛ « عهد و پیمان » منظور از
. -1 سوره رعد ، آیه 43
. -2 سوره بلد ، آیه 3
. 462 ح 4 و 5 / 798 ح 2 و 3 ، تفسیر برهان : 4 / -3 تأویل الآیات : 2
. -4 سوره سجده ، آیه 18
. -5 سوره مریم ، آیه 87
. 307 ضمن ح 13 / -6 تأویل الآیات : 1
ص: 256
به راستی کسانی که » ؛ « إنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً » 28 - ودّ و مبشّر به؛ در تفسیر آیه شریفه
روایت شده که ، « ایمان آورده و کارهاي شایسته انجام داده اند خداوند رحمان محبّتی براي آنان در دل ها قرار می دهد
منظور امیر مؤمنان علی علیه السلام است ، ( 1) پس خداي متعال فرمود :
تا » ؛ یعنی پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم - لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقینَ - « ما آن را بر زبان تو آسان ساختیم » ؛ « فَإِنَّما یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ »
و» ؛ (2) « پرهیزکاران را به وسیله آن بشارت دهی - یعنی اولیاي علی علیه السلام که دوستداران او هستند - وَتُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدّاً
( یعنی دشمنانش را که کینه او را دارند . ( 3 « دشمنان سرسخت را با آن بترسانی
أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَقائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَهَ وَیَرْجُوا رَحْمَهَ رَبِّهِ » 29 - قانت ؛ امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
آیا کسی که در ساعات شب به عبادت خدا در حال سجده و ایستاده می پردازد از عذاب آخرت می ترسد و به » ؛ (4) « ...
می فرماید : ، «... رحمت پروردگارش امیدوار است
این آیه شریفه در شأن علیّ بن ابی طالب علیه السلام نازل گشته که گویاي برتري ، دانش ، عبادت و مقام و منزلت رفیع و
( والایش در پیشگاه خداي متعال است . ( 5
و او در اُمّ الکتاب به نزد » ؛ (6) « وَإِنَّهُ فی اُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکیمٌ » 30 - علیّ ؛ امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
، « ما بلندمرتبه و استوار است
-1 در روایت دیگري امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه شریفه فرموده است : فما من مؤمن إلاّ وفی قلبه حبّ لعلیّ علیه
« 371 ح 21 / تفسیر برهان: 6 » . السلام؛ مؤمنی نیست مگر آنکه در دلش محبّت و دوستی علی علیه السلام می باشد
. -2 سوره مریم، آیه 96 و 97
. 21/ -3 تفسیر برهان : 3
. -4 سوره زمر ، آیه 9
. 511 ح 2 / -5 تأویل الآیات : 2
. -6 سوره زخرف ، آیه 4
ص: 257
می فرماید:
( منظور امیر مؤمنان علی علیه السلام است . ( 1
علیّ بن « راه راست » گوید : منظور از ، « راه راست » (2) « الصِّراطَ المُسْتَقیم » و از ابن عبّاس نیز نقل شده که در تفسیر آیه شریفه
( ابی طالب علیه السلام است . ( 3
و به راه شایسته ستایش راهنمایی » ؛ (4) « وَهُدُوا إِلی صِ راطِ الْحَمید » : 31 - صراط حمید ؛ آنجا که خداوند متعال می فرماید
روایت شده که حضرت می فرماید : ، « می گردند
هم واللَّه ، أولیاء أمیرالمؤمنین علیه السلام المحبّون له ولأهل بیته علیهم السلام .
( سوگند به خدا ! آنان دوستان امیر مؤمنان علی علیه السلام هستند که به او و خاندانش علیهم السلام مهر می ورزند. ( 5
« الَّذینَ کَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّه » : 32 - سبیل اللَّه ؛ پیشواي ششم ، امام صادق علیه السلام در تفسیر فرمایش خداي متعال
می فرماید : ، « آنان که کافر شدند و مردم را از راه خدا باز داشتند » ؛ (6)
هم بنو اُمیّه صدّوا عن ولایه أمیرالمؤمنین علیه السلام وولایه أولاده ، وهو سبیل اللَّه الّذي من تبعه کفی عذاب الجحیم .
منطور از آنان بنی امیّه بودند که مردم را از ولایت امیرمؤمنان علی علیه السلام و ولایت فرزندانش بازداشتند ، و او همان راه
( خدا است که هر کس از او پیروي کند از عذاب دوزخ در امان است . ( 7
. 552 ح 1 / -1 تأویل الآیات : 2
. -2 سوره فاتحه ، آیه 6
از امام صادق علیه « 24 ح 25 / تفسیر عیّاشی : 1 » 28 ح 12 . همانند این روایت در / 28 ، تأویل الآیات : 1 / -3 تفسیر قمی : 1
السلام نقل شده است .
. -4 سوره حجّ ، آیه 24
نقل شده است . « 335 ح 5 / تأویل الآیات : 1 » -5 نظیر این روایت در
. -6 سوره محمّد صلی الله علیه وآله وسلم ، آیه 1
نقل گردیده است . « 86 ح 13 / بحار الأنوار : 36 » و «300/ تفسیر قمی : 2 » -7 نظیر این روایت در
ص: 258
براي شما » ؛ (1) « قَدْ جاءَکُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَأَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبیناً » 33 - نور ؛ امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
می فرماید : ، « دلیل و برهان روشنی از جانب پروردگارتان آمد و نور آشکاري براي شما فرود آوردیم
( علیّ بن ابی طالب علیه السلام است . ( 2 « نور آشکار » رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، و ؛« برهان و دلیل »
همگی به ریسمان خدا » ؛ (3) « وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً » 34 - حبل اللَّه ؛ امام موسی کاظم علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
می فرماید : ، « چنگ بزنید
( علیّ بن ابی طالب علیه السلام است پس به آن حضرت چنگ بزنید و از ولایت او پراکنده نشوید . ( 4 « حبل خدا » منظور از
35 - ثواب ؛ رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به علی علیه السلام فرمود :
(6) . (5) « وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّواب » : أنت وأنصارك الأبرار الّذین یعدکم اللَّه ثواب ما عنده فی قوله تعالی
و بهترین » : تو و یاران نیکوکارت کسانی هستند که خداوند به آنان در پیشگاه خود وعده پاداش داده است که می فرماید
.« پاداشها نزد پرودگار است
36 - هدایتگر به سوي حق ؛ امام صادق علیه السلام می فرماید :
امیر مؤمنان علی علیه السلام به حکمی حکم کرد و کسانی که آن حضرت را از مقامش باز داشتند هدایت نشده و آن را
نپذیرفتند ، سلمان در این مورد به علی علیه السلام عرض کرد : چه چیزي باعث شد تا آنان را به حق ارشاد کنی ؟! چرا
رهایشان نکردي تا در طغیان خود غوطه ور شوند ؟
. -1 سوره نساء ، آیه 174
پس از علیّ بن ابی طالب علیهما السلام « القطره » 144 ح 27 . لازم به ذکر است که در متن اصلی کتاب / -2 تأویل الآیات : 1
قرآن مجید نیز ذکر شده است.
. -3 سوره آل عمران ، آیه 103
. 15 ح 1 / 194 ح 122 ، بحار الأنوار : 36 / -4 تفسیر عیّاشی : 1
. -5 سوره آل عمران ، آیه 195
. 333 ح 10 / -6 تفسیر برهان : 1
ص: 259
علی علیه السلام فرمود : من می خواستم فقط حق را اظهار نمایم و به آنان برسانم تا اینکه حجّت و دلیل بر آنها تأکید شود ، به
راستی که خداوند متعال در قرآن می فرماید :
؛ (1) « أَفَمَنْ یَهْدي إلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لایَهِدّي إِلّا أَنْ یُهْدي فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ »
آیا کسی که به سوي حق راهنمایی می کند براي پیروي شایسته تر است یا کسی که خود هدایت نمی شود مگر هدایتش »
(2) «؟ کنند؟ براي شما چه شده است؟ چگونه داوري می کنید
پیشگامان » ؛ (3) « اُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ × وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ » 37 - سابق مقرّب؛ امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
می فرماید: « پیشگام هستند ، آنان مقرّبانند
این آیه به خصوص در شأن امیر مؤمنان علی علیه السلام نازل گشته ، چرا که آن حضرت بر ایمان از همه مردم پیشی گرفته و
( خداوند متعال بدین آیه او را مدح فرموده است . ( 4
إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ » 38 - آیه ، نشانه؛ ابو بصیر گوید : از مولایم امام باقر علیه السلام شنیدم که در تفسیر آیه شریفه
اگر ما بخواهیم آیه و نشانه اي از آسمان بر آنان فرود می آوریم که گردنهایشان در » ؛ (5) « آیَهً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِ عینَ
فرمود : ، « برابر آن فروتن و خاضع گردد
نزلت الشمس مابین زوال الشمس إلی وقت العصر ، ثمّ یظهر رجل یعرف بوجهه وحسبه ونسبه أمام الشمس .
آفتاب از وسط ظهر تا وقت عصر فرود می آید ، آنگاه پیشاپیش آفتاب شخصیّتی آشکار می گردد که از چهره و حسب و
نسبش شناخته می شود؟
. -1 سوره یونس ، آیه 35
. 300 ضمن ح 74 / -2 بحار الأنوار : 40
. -3 سوره واقعه آیه 10 و 11
از امام صادق علیه السلام نقل شده است . « 642 ح 5 / تأویل الآیات : 2 » -4 تفسیر این روایت در
. -5 سوره شعراء ، آیه 4
ص: 260
عرض کردم : او کیست ؟
فرمود : سوگند به خدا ! امید است که او امیر مؤمنان علی علیه السلام باشد ، و او همان آیه و نشانه آسمانی است .
، « تا به وسیله او مردم را بیم دهی « ؛ (1) « لِتُنْذِرَ بِهِ » : و آنجا که خداي متعال خطاب به پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم می فرماید
( منظور این است که تا او را به مردم بشناسانی و مقام و منزلت او را آگاه سازي که او حجّت خدا بر خلق اوست. ( 2
کتابی است » ؛ (3) « کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَكٌ » 39 - کتاب فرو فرستاده شده ؛ در روایت مسندي در تفسیر آیه شریفه
نقل شده که حضرتش فرمود : « پربرکت که بر تو فرود آوردیم
المبارك أمیرالمؤمنین علیه السلام یفسّر القرآن الّذي هو الکتاب المنزل ، مبارك علی اُمّه محمّد صلی الله علیه وآله وسلم .
امیر مؤمنان علی علیه السلام است که قرآن را تفسیر می نماید ، همان کتابی که فرو فرستاده شده است ، و او بر اُمّت « مبارك »
حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم مبارك و پربرکت است .
منظور از صاحبان ، « تا خردمندان در آیات آن متذکّر شوند » ؛ (4) « وَلِیَتَذَکَّرَ اُولُوا الْأَلْبابِ » : و آنجا که خداي متعال می فرماید
( خرد ، شیعیانی هستند که ولایت او را پذیرفته و دوستدار او هستند . ( 5
در واقع به دستگیره محکمی » ؛ (6) « فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقی » 40 - عروه الوثقی ؛ در روایت مسندي در تفسیر آیه شریفه
آمده است که حضرتش فرمود : ، « چنگ زده
. -1 سوره اعراف ، آیه 2
. 180 ح 10 / 386 ح 3 ، تفسیر برهان : 3 / -2 تأویل الآیات : 1
. -3 سوره ص ، آیه 29
. -4 سوره ص ، آیه 29
نقل گردیده است . « 47 ح 1 / تفسیر برهان : 4 » و «234/ تفسیر قمی : 2 » -5 نظیر این روایت در
. -6 سوره بقره ، آیه 256
ص: 261
امیر مؤمنان علی علیه السلام و امامان از فرزندان آن حضرت علیهم السلام می باشد . « عروه الوثقی؛ دستگیره محکم » منظور از
(1)
« وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّیْطانَ إِلّا قَلیلًا » 41 - فضل و برتري؛ امام ابی الحسن علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
می فرماید : ،« واگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود جز عدّه اندکی همگی از شیطان پیروي می کردید » ؛ (2)
( امیر مؤمنان علی علیه السلام است . ( 3 « فضل » رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و « رحمت »
بلکه هر دو دست » ؛ (4) « بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ » دست گشاده؛ امام سجّاد علیه السلام در تفسیر آیه شریفه ؛ « ید المبسوط » - 42
می فرماید: ،« (قدرت) او گشاده است
یعنی محمّداً وعلیّاً الصلاه والسلام علیهما مبسوطتان فی حقّه یدعوان إلی اللَّه تعالی ویأمران بالمعروف وینهیان عن المنکر .
یعنی همانا دستان مبارك حضرت محمّد و علی (درود و سلام بر آنان باد) در انجام حقّ الهی باز است و به سوي خداي متعال
دعوت می کنند و امر به معروف و نهی از منکر می نمایند .
وَبَشِّرِ الَّذینَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ » 43 - مقام و جایگاه راست و درستی ؛ امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
، « به کسانی که ایمان آورده اند مژده ده که براي آنان مقام و جایگاه نیک و راستی در نزد پروردگارشان است » ؛ (5) « رَبِّهِمْ
می فرماید :
( مقصود ، ولایت امیر مؤمنان علی علیه السلام است . ( 6
. 243 ح 6 و 9 / -1 تفسیر برهان : 1
. -2 سوره نساء ، آیه 83
رسول خدا صلی الله علیه » فضل » آمده : امام ابی الحسن علیه السلام می فرماید: منظور از « 398 ح 2 و 3 / تفسیر برهان: 1 » -3 در
علیّ بن ابی طالب علیهما السلام است . « رحمت او » وآله وسلم و
. -4 سوره مائده ، آیه 64
. -5 سوره یونس ، آیه 2
. 213 ح 1 / 422 ح 50 ، تأویل الآیات : 1 / -6 الکافی : 1
ص: 262
إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإحْسانِ » : 44 - احسان و نیکویی ؛ امام باقر علیه السلام در تفسیر فرمایش خداي متعال که می فرماید
می فرماید: ،« همانا خداوند به عدل ، احسان و بخشش به نزدیکان فرمان می دهد » ؛ (1) « وَإیتاءِ ذِي الْقُرْبی
شهادت خالصانه به یگانگی خداي متعال و این که حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم پیامبر خداست ، و « عدل » منظور از
ولایت امیر مؤمنان علی علیه السلام است و پذیرش اطاعت آن دو بزرگوار (درود خدا بر آنان باد) ، و « احسان » منظور از
امام حسن و امام حسین و امامان از فرزندان آن حضرت (که درود خدا بر همه آنان باد) می « بخشش به نزدیکان » منظور از
باشد .
، « و از فحشاء ، منکر و ستم نهی فرموده » ؛ (2) « وَیَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْکَرِ وَالْبَغِی » و این که خداي متعال در آیه شریفه
منظور نهی از ستم در حقّ آن بزرگواران و قتل آنها و امتناع از حقوق آنهاست که موالات و دوستی با دشمنان آنها مصداق
( اکمل منکر قبیح و امر زشت است . ( 3
و کسی » ؛ (4) « وَالَّذي جاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ » 45 - تصدیق کننده ؛ پیشواي هفتم امام صادق علیه السلام در تفسر آیه شریفه
می فرماید : ، « که به صدق و راستی آمد و کسی که او را تصدیق کرد
آن که به راستی از جانب خدا آمد ، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بود و آن که او را در این امر تصدیق نمود علی بن
( ابی طالب علیه السلام بود . ( 5
46 - ایثارگر ؛ امام صادق علیه السلام می فرماید :
روزي حضرت فاطمه زهرا علیها السلام به امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود : نزد پدر بزرگوارم برو و چیزي براي زندگی از
او بگیر .
امیر مؤمنان علی علیه السلام خدمت پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم شرفیاب شد و پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله وسلم
دیناري به علی علیه السلام داد و فرمود : با این دینار براي
. -1 سوره نحل ، آیه 90
. -2 سوره نحل ، آیه 90
. 261 ح 20 / -3 تأویل الآیات : 1
. -4 سوره زمر ، آیه 33
. 517 ح 18 ، کشف الیقین : 120 / -5 تأویل الآیات : 2
ص: 263
خانواده ات غذایی خریداري کن .
امیر مؤمنان علی علیه السلام از حضور رسول گرامی صلی الله علیه وآله وسلم مرخص شد تا به خرید بپردازد . در راه مقداد را
ملاقات نمود ، مقداد از نداري و گرفتاري خودش به علی علیه السلام شکوه نمود .
امیر مؤمنان علی علیه السلام دینار را به او بخشید و خود به سوي مسجد روانه شد ، در مسجد سر بر زمین نهاد و خوابش برد ،
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم احساس کرد که علی علیه السلام درنگ نموده و تأخیر کرده است . از این رو به دنبال
حضرتش آمد و او را در حال خواب یافت .
وقتی علی علیه السلام را دید فرمود : یا اباالحسن ! چکار کردي ؟
عرض کرد: اي رسول خدا! از خدمت شما مرخص شدم تا خرید نمایم، در راه مقداد را دیدم، او از بدي حالش مرا آگاه نمود
و من دینار را به او دادم.
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : همانا جبرئیل آمد و این خبر را به من گزارش داد ، به راستی که خداي متعال این
آیه شریفه را در حقّ تو نازل نمود :
؛ (1) « وَیُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَهٌ وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَاُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ »
آنها را بر خود مقدّم می دارند، هر چند خودشان بسیار نیازمند هستند، کسانی که نفس خودشان را از بخل و حرص باز دارند »
(2) . « آنان رستگارانند
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ » : 47 - نجوا کننده ؛ پیشواي ششم امام صادق علیه السلام در تفسیر فرمایش خداي متعال
اي کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که می خواهید با رسول اللَّه نجوا کنید، پیش » ؛ (3) « فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَيْ نَجْواکُمْ صَدَقَهً
می فرماید : ، « از آن صدقه اي بدهید
این آیه شریفه در شأن امیرالمؤمنین علیه السلام نازل شده ، زیرا که دستور آمده بود که هر کس بخواهد با پیامبر خدا صلی الله
علیه وآله وسلم نجوا کند بایستی صدقه اي در راه خدا می پرداخت .
. -1 سوره حشر ، آیه 9
. 679 ح 5 / -2 تأویل الآیات : 2
. -3 سوره مجادله ، آیه 12
ص: 264
به همین جهت ، ثروتمندان به جهت بخل نمودن در اموالشان و فقیران به جهت فقر و ناداریشان از نجوا با رسول خدا صلی الله
علیه وآله وسلم امتناع ورزیدند .
امیر مؤمنان علی علیه السلام داراي ده درهم و دو رأس گوسفند بود ، آن حضرت با ده درهم ، ده مرتبه با رسول خدا صلی الله
علیه وآله وسلم نجوا فرمود و آن دو رأس گوسفند را ذبح کرده و در راه خدا صدقه داد و کسی جز آن حضرت، موفّق به این
عمل نشد ، پس این آیه در حقّ حضرتش نازل شد :
. (1) « ءَأَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَيْ نَجْواکُمْ صَدَقاتٍ »
آیا ترسیدید فقیر شوید که از دادن صدقات پیش از نجوا، خودداري کردید؟
( پس خداي متعال این آیه را نسخ کرد و تنها امیر مؤمنان علی علیه السلام به این عمل موفّق گردید. ( 2
برخی به پیمان خود وفا » ؛ (3) « فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ » 48 - منتظر؛ امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
می فرماید : ، « نمودند و برخی در انتظارند
برخی به پیمان » این آیه شریفه در شأن حضرت حمزه ، حضرت علی علیه السلام و حضرت جعفر نازل شده است که مراد از
علی علیه السلام است که منتظر شهادت بود و « و برخی در انتظارند » حضرت حمزه و جعفر است و مراد از « خود وفا نمودند
( خداوند بر او و خاندانش درود فرستد و عذاب قاتل آن حضرت را چندین برابر نماید . ( 4
به راستی که سرزمین آنها در » ؛ (5) « وَأَنَّها لَبِسَبیلٍ مُقیمٍ » 49 - راه استوار و ثابت؛ امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
می فرماید : ، « راه استوار و همیشگی است
. -1 سوره مجادله ، آیه 13
تفسیر برهان : » به طور اختصار) نقل گردیده و نظیر این روایت نیز در ) « کشف الیقین : 104 » -2 العمده : 187 . این روایت در
نقل شده است . « 309/4 ح 7
. -3 سوره احزاب ، آیه 23
. 302 ح 4 / -4 تفسیر برهان : 3
. -5 سوره حجر ، آیه 76
ص: 265
نحن المتوسّمون ، وأمیرالمؤمنین علیه السلام السبیل المقیم .
( ما همان متوسّمین و هوشیاران هستیم ، و امیر مؤمنان راه استوار و ثابت است. ( 1
هر کس را بخواهد در رحمت » ؛ (2) « یُدْخِلُ مَنْ یَشاءُ فی رَحْمَتِهِ » 50 - رحمت ؛ امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
می فرماید : ، « خود وارد می کند
ولایه أمیرالمؤمنین علیه السلام هو رحمه اللَّه علی عباده ، من دخل فیها کان من الناجین المقرّبین ، ومن تخلّف عنها کان من
الهالکین.
ولایت امیر مؤمنان علی علیه السلام همان رحمت خدا بر بندگان است ، کسی که ولایت حضرتش را بپذیرد از نجات یافتگان
( و مقرّبان خواهد بود ، و کسی که از پذیرفتن آن سرباز زند از هلاك شوندگان خواهد شد . ( 3
...» ؛ (4) « فَجَزاءُ مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ یَحْکُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْکُمْ ...» 51 - عدل ؛ امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
می فرماید : ، « پس کفّاره آن معادل از چهارپایان است که کشته ، که دو نفر عادل از شما باید معادل بودن آن را تصدیق کند
مقصود خداي متعال در این آیه شریفه ، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و امیر مؤمنان علی علیه السلام است که همانا امیر
( مؤمنان پس از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم قائم مقام اوست و اوست که همانند او حکم می نماید. ( 5
، « و او علم و سبب آگاهی روز رستاخیز است » ؛ (6) « وَإنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَهِ » 52 - علم ؛ روایتی با سلسله سند در ذیل آیه شریفه
نقل شده است که امام صادق علیه السلام فرمود :
. 250 ح 7 و 8 / -1 تأویل الآیات : 1
. -2 سوره انسان ، آیه 31
. -3 تفسیر فرات : 529 ح 4
. -4 سوره مائده ، آیه 95
. 503 ح 9 / -5 تفسیر برهان : 1
. -6 سوره زخرف ، آیه 61
ص: 266
امیر مؤمنان علی علیه السلام است ، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم خطاب به امیر مؤمنان علی « علم » مقصود خداوند از
علیه السلام فرمود :
یا علیّ، أنت عِلْم هذه الاُمّه، مَن اتّبعک نجا ومَن تخلّف عنک هلک.
یا علی ؛ تو علم و سبب آگاهی براي این اُمّت هستی ، کسی که از تو پیروي نماید نجات خواهد یافت و آن که از راه تو
( تخلّف نماید به هلاکت خواهد رسید . ( 1
این پیام ابلاغی براي مردم است تا همه به » ؛ (2) « هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ وَلِیُنْذَرُوا بِهِ » 53 - بلاغ ؛ با سلسله سند در ذیل آیه شریفه
نقل شده که حضرتش فرمود : ، « وسیله آن انذار شوند
« و تا صاحبان خرد پند گیرند » ، یعنی به ولایت آن حضرت « و تا آنکه انذار شوند » امیر مؤمنان علیه السلام است « بلاغ » مراد از
مقصود شیعیان آن حضرت می باشند که صاحبان خرد هستند .
سوگند به انجیر و زیتون » ؛ (3) « وَطُورِ سینینَ × وَالتّین وَالزَّیْتُونِ » 54 - طور سینین ؛ امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
می فرماید : ، « سوگند به طور سینین ×
امیر مؤمنان علی علیه السلام « و طور سینین » ، امام حسین علیه السلام است « زیتون » امام حسن علیه السلام و « انجیر » منظور از
( است . ( 4
55 - کلمه تامّه ؛ امام صادق علیه السلام می فرماید :
وَتَمَّتْ کَلِمَهُ رَبِّکَ صِ دْقاً » : همانا امام در شکم مادر می شنود ، وقتی از مادر متولّد می شود بر بازوي راستش نوشته شده
. « و کلمه پروردگار تو با صدق و عدل به حدّ تمام رسید » ؛ (5) « وَعَدْلًا
. 570 ح 45 / -1 تأویل الآیات : 2
. -2 سوره ابراهیم ، آیه 52
. -3 سوره تین ، آیه 1 و 2
. 813 ح 2 / -4 تأویل الآیات : 2
. -5 سوره انعام ، آیه 115
ص: 267
و هنگامی که رشد کرد و بزرگ شد ، استوانه اي از نور از آسمان تا زمین برایش ترتیب داده می شود تا به وسیله آن ، اعمال
( بندگان را ببیند ، و به راستی علی علیه السلام کلمه اي از این کلمات تامّه بودند . ( 1
می فرماید : ،« و آن یقین خالص است » ؛ (2) « وَإنَّهُ لَحَقُّ الْیَقینِ » 56 - حقّ یقین ؛ امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
ولایه علیّ بن أبی طالب علیه السلام فمن کذّب بها کانت علیه حسره ، کان قد کذّب بالحقّ الیقین من وجوب ولایته .
همان ولایت علیّ بن ابی طالب علیه السلام است ، کسی که آن را تکذیب نماید ، در حسرت و ندامت « حقّ یقین » مقصود از
( را تکذیب نموده که ولایت آن حضرت واجب و لازم است . ( 3 « حق یقین » خواهد بود و او در واقع
آیا براي او دو چشم قرار » ؛ (4) « وَلِساناً وَشَ فَتَیْنِ × أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ » 57 - لسان؛ امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
می فرماید : ، «!؟ و یک زبان و دو لب × ندادیم
« دو لب » امیر مؤمنان علی علیه السلام و مراد از ؛ « زبان » رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و منظور از ؛ « دو چشم » مقصود از
( ؛ امام حسن و امام حسین علیهما السلام هستند . ( 5
شما در گفتاري مختلف و » ؛ (6) « إنَّکُمْ لَفی قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ » 58 - قول اختلاف شده؛ امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
می فرماید : ، « گوناگون هستید
( مقصود آن است که چون خداي متعال آنان را به ولایت امیر مؤمنان علی علیه السلام خبر داد؛ آنها اختلاف نمودند . ( 7
. 39 ح 7 / -1 بحار الأنوار : 25
. -2 سوره حاقّه ، آیه 51
. 380 ح 1 و 2 / -3 تفسیر برهان : 4
. -4 سوره بلد ، آیه 8 و 9
. 798 ح 4 / -5 تأویل الآیات : 2
. -6 سوره ذاریات ، آیه 8
از ابا جعفر علیه السلام نقل شده است . « 231 ح 3 / تفسیر برهان : 4 » -7 همانند این روایت در
ص: 268
گفتار خودتان را پنهان نمایید یا آشکار ، او » ؛ (1) « وَأَسِرُّوا قَوْلَکُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إنَّهُ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ » و در مورد آیه شریفه
می فرماید : ، « به آنچه در سینه هاست آگاه است
یعنی خداي متعال از باطن شما آگاه است و می داند که چه کینه ها و دشمنی هایی براي آن حضرت پنهان نموده اید .
فرمود : ، « ما آیات قرآن را پشت سر هم بر آنان آوردیم » ؛ (2) « وَلَقَدْ وَصَّلْنا لَهُمُ الْقَوْلَ » و در مورد آیه شریفه
( معنایش این است که امامی را پس از امامی آوردیم . ( 3
خداي » ؛ (4) « عَلَّمَهُ الْبَیانَ × خَلَقَ الْإِنْسانَ × عَلَّمَ الْقُرْآنَ × اَلرَّحْمنُ » 59 - انسان ؛ امام رضا علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
می فرماید : ، « و به او بیان را آموخت × انسان را آفرید × که قرآن را تعلیم فرمود × رحمان
( امیر مؤمنان علی علیه السلام است که خداي سبحان همه مایحتاج مردم را به او آموخت . ( 5 « انسان » منظور از
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا للَّهِِ وَللِرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما » 60 - حیات و زندگی ؛ امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
اي کسانی که ایمان آورده اید! دعوت خدا و پیامبر را پاسخ دهید هنگامی که شما را به سوي چیزي که حیات » ؛ (6) « یُحْییکُمْ
می فرماید : ، « و زندگی می بخشد ، می خواند
این آیه شریفه راجع به ولایت امیر مؤمنان علی علیه السلام نازل شده (که همانا ولایت آن حضرت ، موجب حیات ابدي و
( سعادت دائمی می باشد) . ( 7
. -1 سوره ملک ، آیه 13
. -2 سوره قصص ، آیه 51
. 420 ح 14 / -3 تأویل الآیات : 1
. 1 - -4 سوره الرحمان ، آیه 4
630 ضمن ح 2 (با اندکی تفاوت). / -5 تأویل الآیات : 2
. -6 سوره انفال ، آیه 24
. 248 ح 349 / -7 الکافی : 8
ص: 269
« یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلی تِجارَهٍ تُنْجیکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلیمٍ » 61 - تجارت ؛ امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
، «!؟ اي کسانی که ایمان آورده اید! آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذاب دردناك رهایی می بخشد » ؛ (1)
می فرماید :
امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود :
أنا التجاره العظمی المربحه المنجیه من عذاب اللَّه الألیم الّتی دلّ اللَّه تعالی فی کتابه .
منم آن تجارت بزرگ سودآوري که به وسیله آن از عذاب دردناك خداي متعال رهایی می یابید؛ تجارتی که خداوند که در
( کتابش به آن راهنمائی فرموده است . ( 2
و هر کس از خدا و پیامبرش اطاعت کند و از » ؛ (3) « وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَخْشَ اللَّهَ وَیَتَّقْهِ » و ابن عبّاس در تفیسر آیه شریفه
گوید : ، « خداوند بترسد و تقوا پیشه کند
( این آیه در شأن علیّ بن ابی طالب علیه السلام نازل شده است . ( 4
62 - وصیّت ، سفارش ؛ امام صادق علیه السلام می فرماید :
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : شبی که در آسمانها سیر داده شدم خداوند متعال براي من وحی نمود و فرمود :
یا محمّد ! علیّ وصیّک ، یا محمّد ، أنا اللَّه لا إله إلّا أنا عالم الغیب والشهاده ، الرحمان الرحیم . یا محمّد ، علیّ وصیّک وهو
أوّل من أخذت میثاقه من الوصیّین ، وآخر من أقبض روحه من الأوصیاء ، وهو الدابّه الّتی تکلّمهم ، ولیس لک أن تکتمه شیئاً
من علمی ، ما خلقت من حلال أو حرام إلّا وعلیّ علیم به .
. -1 سوره صفّ ، آیه 10
330 ح 1 (با تفاوت در الفاظ). / -2 تفسیر برهان : 4
. -3 سوره نور ، آیه 52
. 145 ح 4 / -4 تفسیر برهان : 3
ص: 270
اي محمّد ! علی ، وصیّ و جانشین توست ، اي محمّد ! منم خدایی که معبودي جر من نیست ، داناي نهان و آشکار ، بخشنده
و مهربانم .
اي محمّد ! علی ، جانشین و وصیّ توست ، او از میان اوصیاء نخستین کسی است که از او پیمان گرفته ام ، و آخرین کسی
است که روحش را قبض می نمایم ، او همان دابّه و جنبنده اي است که با مردم سخن می گوید ، سزاوار نیست که تو چیزي
( از علم مرا نسبت به او پنهان نمایی ، چیزي از حلال و حرام را نیافریدم جز آن که علی علیه السلام از آن آگاه است . ( 1
اي کسانی که ایمان » ؛ (2) « یا أیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کافَّهً » 63 - سِلْم ؛ امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
می فرماید : ،« آوردید! همگی در صلح و آشتی درآیید
ولایت امیر مؤمنان علی علیه السلام و ولایت امامان از فرزندان آن حضرت است . « سِلْم » منظور از
سپس فرمود : أقبلوها کافّه ولاتنکروها .
( همگی به ولایت آنان روي آورید ، و آن را انکار نکنید . ( 3
خداوند با کسانی است که تقوا پیشه نموده و کسانیکه » ؛ (4) « إنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوْا وَالَّذینَ هُمْ مُحْسِنُونَ » و راجع به آیه شریفه
فرمود: ،« نیکوکارند
مراد از این آیه، امیر مؤمنان علی علیه السلام و امامان پس از آن حضرت هستند .
فرمود : ، « به زودي به شاکران پاداش داده خواهد شد » ؛ (5) « وَسَنَجْزِي الشَّاکِرینَ » و راجع به آیه شریفه
( مقصود امیر مؤمنان علی علیه السلام است که خداوند متعال از او و عبادتش شکرگزاري نمود . ( 6
نقل شده است . « 68 ح 65 / 377 ح 82 و 53 / بحار الأنوار : 18 » -1 نظیر این روایت در
. -2 سوره بقره ، آیه 208
. 3 و 12 208 ح 6 / -3 تفسیر برهان : 1
. -4 سوره نمل ، آیه 128
. -5 سوره آل عمران ، آیه 145
. 319 ح 5 / -6 تفسیر برهان : 1
ص: 271
و امّا اگر از » ؛ (1) « وَأمَّا إنْ کانَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمینِ » 64 - یمین ؛ کثیر گوید : امام صادق علیه السلام در مورد آیه شریفه
فرمود : ، « اصحاب یمین باشد
( همان شیعیان آن حضرت هستند . ( 2 « و اصحاب یمین » ، امیر مؤمنان علیه السلام « یمین » منظور از
ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَالْأرْضَ وَما بَیْنَهُما باطِلًا ذلِکَ ظَنُّ » 65 - آسمان ؛ ابوبصیر گوید : امام صادق علیه السلام در مورد آیه شریفه
، « ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم؛ این گمان کسانی است که کفر ورزیدند » ؛ (3) « الَّذینَ کَفَرُوا
فرمود :
یعنی امامان از فرزندان آن « و مابین آن دو » فاطمه علیها السلام است « زمین » مدحی براي علی علیه السلام است و « آسمان »
حضرت علیهم السلام است .
(4) « وَمَنْ یَکْفُرْ بِالْإیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ » 66 - ایمان ؛ ابوحمزه ثمالی گوید : از مولایم امام باقر علیه السلام در مورد آیه شریفه
پرسیدم ، حضرت فرمود : ، « و هر کس آنچه را که باید ایمان بیاورد انکار کند اعمال او تباه می گردد » ؛
علیّ بن ابی طالب علیه السلام است . « ایمان » مقصود از
و لیکن خداوند ایمان را محبوب شما قرار داد و آن » ؛ « وَلکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَزَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُمْ » و در مورد آیه شریفه
فرمود : ، « را در قلوب شما زینت داد
امیر مؤمنان علی علیه السلام است ، « ایمان » منظور از
مقصود ولایت دشمنان آن ، « و کفر و فسق و عصیان را مورد نفرت شما قرار داد » ؛ (5) « وَکَرِهَ إلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ »
حضرت است ؛
. -1 سوره واقعه ، آیه 90
. 285 ح 4 / -2 تفسیر برهان : 4
. -3 سوره ص ، آیه 27
. -4 سوره مائده ، آیه 5
. -5 سوره حجرات ، آیه 7
ص: 272
( کسانی که بر او پیشی گرفتند (و حقّ حضرتش را غصب نمودند) . ( 1
وَأَلْزَمَهُمْ کَلِمَهَ التَّقْوي » 67 - کلمه تقوا ؛ مالک گوید : به امام رضا علیه السلام عرض کردم : معناي کلمه تقوا در آیه شریفه
چیست ؟ « و آنان را به حقیقت تقوا ملزم نمود و آنان از هر کسی شایسته تر و اهل آن بودند » ؛ (2) « وَکانُوا أَحَقَّ بِها وَأهْلَها
حضرت فرمود :
( همان ولایت امیر مؤمنان علی علیه السلام است . ( 3
؛ (4) « إنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أنْ تُؤَدُّوا الْأماناتِ إِلی أَهْلِها » 68 - امانت ؛ ابو بصیر گوید : از امام صادق علیه السلام راجع به آیه شریفه
پرسیدم . حضرت فرمود : ، « خداوند به شما فرمان می دهد که امانت ها را به صاحبانش بدهید «
هی واللَّه ! ولایه أمیرالمؤمنین علیه السلام وما أخذ علیهم من العهد بالبیعه له والأئمّه من ولده علیهم السلام .
سوگند به خدا! (امانت) همان ولایت امیر مؤمنان علی علیه السلام است و همان است که پیمان گرفته شده از مردم که با او و
( امامان دیگر از فرزندان او علیهم السلام بیعت نمایند. ( 5
هر انسانی » ؛ (6) « وَجاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَشَهیدٌ » 69 - سائق ؛ جابر گوید : از امام صادق علیه السلام راجع به آیه شریفه
پرسیدم ؟ حضرت فرمود : ، « وقتی وارد محشر می شود به همراه او سوق دهنده و گواه امین است
( رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم است . ( 7 « شهید » امیر مؤمنان علی علیه السلام است و « سائق »
. 206 ح 2 و 6 / -1 تفسیر برهان : 4
. -2 سوره فتح ، آیه 26
. 180 ح 13 / 595 ح 8 ، بحار الأنوار : 24 / -3 تأویل الآیات : 2
. -4 سوره نساء ، آیه 58
276 ح 8 نقل شده است . / -5 نظیر این روایت در بحار الأنوار : 23
. -6 سوره ق ، آیه 21
. 352 ح 72 / 609 ح 2 ، بحار الأنوار : 23 / -7 تأویل الآیات : 2
ص: 273
70 - ساعت ؛ ابو صامت گوید : امام صادق علیه السلام می فرماید :
إنّ اللیل والنهار اثنتا عشره ساعه ، وإنّ علیّ بن أبی طالب علیه السلام أشرف ساعه من تلک الساعات .
همانا شب و روز دوازده ساعت است که به راستی علیّ بن ابی طالب علیه السلام شریف ترین ساعت از آن ساعات است .
و این است فرمایش خداي متعال که می فرماید :
. (1) « بَلْ کَذَّبُوا بِالسَّاعَهِ وَأَعْتَدْنا لِمَنْ کَذَّبَ بِالسَّاعَهِ سَعیراً »
« بلکه آنان قیامت و روز رستاخیز را تکذیب کردند، و ما براي کسی که قیامت را تکذیب کند، آتشی شعله ور تهیّه کرده ایم »
(2) .
، « در حالی که قیام به عدالت دارد » ؛ (3) « قائِماً بِالْقِسْطِ » 71 - قسط ؛ جابر گوید : امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
فرمود :
العدل ، أقامه اللَّه تعالی لأمیرالمؤمنین علیه السلام عدلًا بین الناس وقسطاً، یقیم الحقّ بینهم وبین اللَّه تعالی، إن أطاعوه « القسط »
هداهم.
یعنی عدل ، که خداوند متعال توسّط امیر مؤمنان علی علیه السلام آن را اقامه فرموده که آن حضرت در میان مردم « قسط »
عدل و داد نماید تا حقّ را میان مردم و خداي متعال اقامه نماید ، اگر مردم از آن حضرت پیروي نموده و فرمان برند ، هدایت
( خواهند شد . ( 4
فَسَ تَعْلَمُونَ مَنْ » 72 - راه معتدل و دور از انحراف ؛ حفص کناسی گوید : از امام صادق علیه السلام شنیدم که آیه شریفه
پس به زودي می دانید که چه کسی از اصحاب راه راست و چه کسی هدایت » ؛ (5) « أصْحابُ الصِّراطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدي
را تلاوت می نمود و راجع به تفسیر آن فرمود : «؟ یافته است
. -1 سوره فرقان ، آیه 11
. 157 ح 3 / -2 تفسیر برهان : 3
. -3 سوره آل عمران ، آیه 18
نقل شده است . « 204 ح 51 / بحار الأنوار : 23 » و « 165 ح 18 / تفسیر عیّاشی : 1 » -4 نظیر این روایت در
. -5 سوره طه ، آیه 135
ص: 274
همان امیر مؤمنان علی علیه السلام است ، و آن که هدایت یابد به وسیله ولایت آن حضرت و پیروي نمودن از ،« صراط سوي »
( آن بزرگوار است . ( 1
قُلْ أَرَأَیْتُمْ إنْ أصْ بَحَ ماؤُکُمْ » 73 - آب گوارا ؛ جمیل بن درّاج گوید : از امام صادق علیه السلام در مورد تفسیر آیه شریفه
بگو: اگر آب سرزمین شما فرو رود چه کسی می تواند آب گوارا در دسترس شما قرار » ؛ (2) « غَوْراً فَمَنْ یَأْتیکُمْ بِماءٍ مَعینٍ
پرسیدم . حضرت فرمود : ، «؟ دهد
أرأیتم إن أذهب اللَّه تعالی عنکم إمامکم فمن یأتیکم بإمام من بعده ، یبیّن لکم ما اختلفتم فیه ؟
آیا گمان دارید که هر گاه خداي متعال امام شما را از میان بردارد چه کسی براي شما امام و پیشوا آورد تا مسائلی را که در
( آن اختلاف دارید، بیان نماید؟! ( 3
و از » ؛ (4) « وَاتَّبَعُوا أَحْسَنَ ما اُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ » 74 - احسن ؛ ابوبصیر گوید : از امام صادق علیه السلام راجع به آیه شریفه
پرسیدم . حضرت فرمود : ، « بهترین دستورهایی که از سوي پروردگارتان بر شما فرود می آید، پیروي کنید
هی ولایه أمیرالمؤمنین علیه السلام وما علم اللَّه تعالی فیه من مصالح الاُمّه.
( منظور پیروي از ولایت امیر مؤمنان علی علیه السلام است و آنچه خداوند متعال در آن مصلحت امّت را می داند . ( 5
و سوگند به » ؛ (6) « وَشاهِدٍ وَمَشْهُود » 75 - مشهود ؛ عبدالرحمان بن کثیر گوید : از امام صادق علیه السلام راجع به آیه شریفه
پرسیدم . ،« شاهد و مشهود
از جابر نقل شده است . « 323 ح 24 و 25 / تأویل الآیات : 1 » -1 نظیر این روایت در
. -2 سوره ملک ، آیه 30
از یحیی حلبی از امام صادق علیه السلام نقل گردیده است . « 708 ح 15 / تأویل الآیات : 2 » -3 نظیر این روایت در
. -4 سوره زمر ، آیه 55
. 194 ح 14 / 250 ، بحار الأنوار : 24 / -5 تفسیر قمی : 2
. -6 سوره بروج ، آیه 3
ص: 275
حضرت فرمود :
( علیّ بن ابی طالب علیه السلام است . ( 1 « مشهود » رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و « شاهد »
و از آنها » ؛ (2) « وَمِمَّنْ خَلَقْنا اُمَّهٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ » 76 - اُمّت ؛ حمزه گوید : امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
می فرماید : ، « که آفریدیم گروهی به سوي حق هدایت می کنند، و به حق اجراي عدالت می نمایند
علیّ بن ابی طالب علیه السلام است که خداوند متعال او را امّت نامید ، چنان که ابراهیم علیه السلام را در آیه « امّت » منظور از
( امّت نامید. ( 4 « همانا ابراهیم علیه السلام به تنهایی امّتی بود مطیع فرمان خدا » ؛ (3) « إِنَّ إِبْراهیمَ کانَ اُمَّهً قانِتاً للَّهِِ » شریفه
با آنها مدارا کن و » ؛ (5) « خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ » 77 - عُرف ؛ ابوخطّاب گوید : امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
فرمود : ، « به نیکی ها دعوت کن
همان ولایت امیر مؤمنان علی علیه السلام است . « نیکیها » مراد از
فرمود : ، « و از نادانان روي بگردان » ؛ (6) « وَأَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلینَ » و راجع به آیه شریفه
الّذین ترکوا ولایته ولم یقبلوها مع علمهم أنّها حقّ من اللَّه تعالی .
(نادانان) کسانی هستند که ولایت حضرتش را ترك نموده و با اینکه می دانستند ولایت آن حضرت حقّ است و از سوي
( خداوند متعال است ، با این حال آن را نپذیرفتند . ( 7
إِنَّ » 78 - استقامت ؛ جابر گوید : از امام صادق علیه السلام در مورد آیه شریفه
. 425 ح 69 ، معانی الأخبار : 285 ح 7 / -1 الکافی : 1
. -2 سوره اعراف ، آیه 181
. -3 سوره نحل ، آیه 120
با سند « 53 ح 4 / تفسیر برهان : 2 » از حمران از امام باقر علیه السلام و در « 42 ح 120 / تفسیر عیّاشی : 2 » -4 نظیر این روایت در
دیگري نقل شده است .
. -5 سوره اعراف ، آیه 199
. -6 سوره اعراف ، آیه 199
55 ح / تفسیر برهان : 2 » از عبد الأعلی از امام صادق علیه السلام و در ، « 43 ح 127 / تفسیر عیّاشی : 2 » -7 نظیر این روایت در
نقل گردیده است . «4
ص: 276
به راستی آنان که گفتند: پروردگار ما » ؛ (1) « الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ أَنْ لاتَخافُوا وَلاتَحْزَنُوا
پرسیدم ؟ حضرت فرمود ، « خداوند است، سپس استقامت نمودند، فرشتگان بر آنان فرود می آیند که: نترسید و غمگین نباشید
:
( این آیه در شأن علیّ بن ابی طالب علیه السلام و امامان از فرزندان آن حضرت و شیعیانش نازل شده است . ( 2
وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا » 79 - مستخلف ؛ عبداللَّه بن سنان گوید : از امام صادق علیه السلام راجع به آیه شریفه
خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده و کارهاي » ؛ (3) « الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ
شایسته انجام داده اند وعده داده که حتماً آنها را حکمران در روي زمین قرار خواهد داد ، همان گونه که پیشینیان را خلیفه
پرسیدم . حضرت فرمود : ، « روي زمین قرار داد
وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذي » : این آیه در شأن علیّ بن ابی طالب و امامان از فرزندانش علیهم السلام نازل شده است . فرمود
و دینی که بر آنان پسندیده پا برجا خواهد نمود، و ترس آنها را به امنیّت و » ؛ (4) « ارْتَضی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً
( مقصود از آن، دوران شکوهمند ظهور حضرت قائم (صلوات اللَّه علیه) است . ( 5 ، « آرامش مبدّل خواهد کرد
ن، » ؛ (6) « ن وَالْقَلَمِ وَما یَسْطُرُونَ » 80 - قلم ؛ محمّد بن فضیل گوید : از امام ابی الحسن علیه السلام راجع به تفسیر آیه شریفه
پرسیدم . حضرت فرمود : ، « سوگند به قلم و آنچه می نویسد
. -1 سوره فصّلت ، آیه 30
از ابو بصیر نقل شده است . « 110 ح 8 / تفسیر برهان : 4 » -2 نظیر این روایت در
. -3 سوره نور ، آیه 55
. -4 سوره نور ، آیه 55
. 368 ح 21 / -5 تأویل الآیات : 1
. -6 سوره قلم ، آیه 1
ص: 277
( امیر مؤمنان علی علیه السلام است . ( 1 « قلم » رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و « ن» مقصود از
« کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَفَرْعُها فی السَّماءِ » 81 - فرع شجره ؛ عمر بن یزید گوید : از امام باقر علیه السلام در مورد آیه شریفه
پرسیدم . ، « همانند درخت پاکیزه اي که ریشه اش در زمین ثابت و شاخه اش در آسمان است » ؛ (2)
حضرت فرمود :
الشجره رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم، وأمیرالمؤمنین علیه السلام والأئمّه من ولده علیهم السلام فرعها وأغصانها ، وعلمهم
ثمرها ، وشیعتهم ورقها ، وإنّ المؤمن لیموت فیسقط ورقه من تلک الشجره ، وأ نّه لیولد فتورق ورقه فیها .
همان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم است و امیر مؤمنان و امامان از فرزندان آن حضرت علیهم السلام تنه و « درخت »
شاخه هاي آن ، و علم و دانش (بی کران) ایشان ثمره و میوه آن و شیعیان آن حضرت برگ هاي آن است.
به راستی وقتی مؤمنی از دنیا می رود برگی از آن درخت می افتد ، و هنگامی که کودکی از مؤمنان متولّد می شود برگی در
آن درخت می روید .
فرمود : ، « هر زمان میوه خود را به اذن پروردگارش می دهد « ؛ (3) « تُؤْتی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِإِذْنِ رَبِّها » و منظور از
ما یخرج إلی الناس من علم الإمام فی کلّ حین یسئل عنه .
( مطالبی است (از حلال و حرام) که از ناحیه امام علیه السلام به سوي شیعیان در آن هنگام که مسأله می پرسند ، می رسد . ( 4
« وَأَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّریقَهِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً » 82 - طریقه ؛ ابو حمزه گوید : از امام باقر علیه السلام راجع به آیه شریفه
و اینکه اگر آنان در آن راه » ؛ (5)
. 710 ح 1 / -1 تأویل الآیات : 2
. -2 و 3 . سوره ابراهیم ، آیه 24 و 25
-3
از عمر بن یزید ، از امام صادق علیه السلام با اندك تفاوتی در « 140 ح 6 و 141 ح 7 / بحار الأنوار : 24 » -4 این روایت در
الفاظ نقل شده است .
. -5 سوره جنّ ، آیه 16
ص: 278
پرسیدم . حضرت فرمود : ، « استقامت ورزند با آب گوارا سیرابشان می نماییم
حبّ علیّ بن أبی طالب علیه السلام والأوصیاء من بعده . « الطریقه »
( دوست داشتن علیّ بن ابی طالب علیه السلام و جانشینان از فرزندان آن حضرت است . ( 1 « طریقه »
بگو: به » ؛ (2) « قُلْ إِنَّ رَبّی یَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلّامُ الْغُیُوبِ » 83 - حقّ ؛ ابوبصیر گوید : امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
فرمود : ، « راستی که پروردگار من حق را (بر دل پیامبران) می افکند، که او داناي غیبهاست
الحقّ أمیرالمؤمنین علیه السلام والأئمّه من ولده علیهم السلام .
حق ، امیر مؤمنان علی علیه السلام و پیشوایان از فرزندان آن حضرت علیهم السلام است .
چیست ؟ فرمود : ، « حق آمد و باطل نابود شد » ؛ (3) « جاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْباطِلُ » عرض کردم : تفسیر آیه شریفه
الحقّ موعد الإمام ؛ حق وعده گاه امام علیه السلام است .
، « خداوند این چنین مثل بر حق و باطل می زند » ؛ (4) « کَ ذلِکَ یَضْ رِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْباطِلَ » عرض کردم: تفسیر آیه شریفه
چیست ؟ فرمود :
الحقّ أمیرالمؤمنین علیه السلام والباطل عدوّه .
حقّ ، امیر مؤمنان علی علیه السلام و باطل ، دشمن اوست .
راجع به این آیه شریفه پرسیدم :
. (5) « - وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ - یعنی بولایه علیّ بن أبی طالب علیه السلام - وَمَنْ شاءَ فَلْیَکْفُرْ - بترکها »
. 110 ح 21 / -1 بحار الأنوار : 24
. -2 سوره سبأ ، آیه 48
. -3 سوره اسراء ، آیه 81
. -4 سوره رعد ، آیه 17
. -5 سوره کهف ، آیه 29
ص: 279
فرمود : ) یعنی به ولایت علی بن ابی طالب ) ؛ « بگو : این حق از جانب پروردگارتان است، هر کس می خواهد ایمان بیاورد »
. « فرمود : ) با نپذیرفتن آن ) « و هر کس می خواهد کافر گردد » ؛ علیهما السلام
باز از حضرتش راجع به این آیه پرسیدم :
؛ (1) « بَلْ جاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَأَکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کارِهُونَ »
فرمود :] (یعنی) بیشتر آنها ولایت آن حضرت را ] ، « بلکه او حق را براي آنان آورده ؛ ولی بیشترشان از حق کراهت دارند »
( دوست نمی دارند . ( 2
؛ (3) « وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدي آمَنَّا بِهِ » 84 - هدایتگر ؛ محمّد بن فضیل گوید : از امام ابی الحسن علیه السلام راجع به آیه شریفه
پرسیدم . حضرت فرمود : ، « و هنگامی که ما هدایت قرآن را شنیدم به آن ایمان آوردیم »
ما أوعز علیهم رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم من ولایه أمیرالمؤمنین علیه السلام وأولاده الأئمّه علیهم السلام ، مَن « الهدي »
. (4) « فَلا یَخافُ بَخْساً وَلا رَهَقاً » قبلها وأتی بها یوم القیامه
اشاراتی است که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم راجع به ولایت امیر مؤمنان علی علیه السلام و پیشوایان « هدي » منظور از
از فرزندانش به اُمّت رسانیده و این مطلب را به آنان فهمانیده بود ، هر که آن را بپذیرد و با آن وارد صحراي رستاخیز گردد ،
. « از هیچ زیان و نقصانی و از هیچ ستمی نمی ترسد »
راوي گوید : عرض کردم : آیا این آیه تنزیل است یا تأویل ؟
( فرمود : بلکه تأویل است . ( 5
آنان کسانی هستند که » ؛ (6) « اُولئِکَ الَّذینَ هَدَي اللَّهُ فَبِهُدیهُمُ اقْتَدِهْ » 85 - مقتدي ؛ عمّار بن یاسر راجع به تفسیر آیه شریفه
خداوند هدایتشان کرد،
. -1 سوره مؤمنون ، آیه 70
نقل شده است . «61/ المناقب : 3 » -2 نظیر این روایت در
. -3 سوره جنّ ، آیه 13
. -4 سوره جنّ ، آیه 13
نقل شده است . « 392 ح 1 / تفسیر برهان : 4 » -5 نظیر این روایت در
. -6 سوره انعام ، آیه 90
ص: 280
گوید : ، « پس به هدایت آنان اقتدا کن
خداوند متعال فرمان داد تا (مردم) به آنان (ائمه هدي علیهم السلام) اقتدا نموده و به سخنانشان عمل نمایند ، بدین وسیله به
سبب پیروي از کردار و رفتار آنها رستگار گشته و نجات یابند ، و همه این مطالب در حضرت علی علیه السلام و پیشوایان از
فرزندانش علیهم السلام آشکار است .
86 - مخصوص گردیده به رحمت ؛ حمّاد گوید : پیشواي رؤوف امام رضا علیه السلام از پدران بزرگوارش علیهم السلام نقل
هر که را بخواهد به رحمت خود » ؛ (1) « یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ » می کند که امام صادق علیه السلام در تفیسر آیه شریفه
فرمود : ، « مخصوص گرداند
المختصّون بالرحمه نبیّ اللَّه ووصیّه وعترتهما علیه وعلیهم السلام ، إنّ للَّه مائه رحمه ، تسعه وتسعون عنده مذخوره لمحمّد
وعلیّ وعترتهما علیه وعلیهم السلام وجزء واحد مبسوط علی سائر الموحّدین.
برگزیدگان به رحمت حق ، پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم ، جانشین او و عترت آن دو بزرگوار علیهما السلام هستند . به
راستی که براي خداوند صد رحمت است که نود و نه مورد آن براي محمّد ، علی و عترت آن دو بزرگوار علیهم السلام
( ذخیره شده و یک مورد بر سایر یکتا پرستان پخش گردیده است . ( 2
87 - قول مختلف ؛ یعنی گفتار پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم ؛ در آنجا که خداوند متعال در مورد ولایت علی علیه
السلام به او وحی فرموده است .
مقصودش این ، « از آن هر کس که شایسته نبود رو گردان شد » ؛ (3) « یُؤْفَکُ عَنْهُ مَنْ اُفِکَ » : و این که خداي متعال می فرماید
( است که هر کسی در آنچه خداي متعال فرمان داده مخالفت ورزد او را داخل آتش می نماید . ( 4
. -1 سوره بقره ، آیه 105
140 ح 2 (با اندکی تفاوت در الفاظ). / -2 تفسیر برهان : 1
. -3 سوره ذاریات ، آیه 9
96 . امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه مذکور فرمودند : یعنی من اُفک عن ولایه / 614 ح 2 ، المناقب : 3 / -4 تأویل الآیات : 2
علی علیه السلام اُفک عن الجنّه ؛ کسی که از ولایت علی علیه السلام خودداري کند بهشت از او بازداشته می شود .
ص: 281
88 - نفس مطمئنّه ؛ عبدالرحمان بن حجّاج گوید :
فَادْخُلی فی عِبادي × إِرْجِعی إلی رَبِّکِ راضِیَهً مَرْضِیَّهً × یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ » امام صادق علیه السلام در تفسیر آیات شریفه
× به سوي پروردگارت باز آي که تو از او و او از تو راضی و خشنود است × اي نفس قدسی مطمئن » ؛ (1) « وَادْخُلی جَنَّتی ×
می فرماید : ، « و وارد بهشت من شو × پس در صف بندگان خاصّ من در آي
یعنی نفس أمیرالمؤمنین علیه السلام راضیه بما رأت فی ولیّها ، ومرضیّه فیما رأت فی عدوّها .
مقصود نفس امیر مؤمنان علی علیه السلام است که آنچه در دوست خودش (از نعم و مقام) می بیند خشنود است و آنچه (از
( پستی و عذاب) در دشمن خود می بیند ، خشنود است . ( 2
89 - إمام ؛ داوود بن سلیمان گوید :
امام رضا علیه السلام حدیثی را از پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم براي من نقل کرده که پیامبر خدا صلی الله علیه وآله
، « روزي که ما همه گروه ها را با پیشوایانشان دعوت می کنیم » ؛ (3) « یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ اُناسٍ بِإِمامِهِمْ » وسلم راجع به آیه شریفه
فرمودند :
این آیه در شأن علیّ بن ابی طالب علیه السلام و فرزندان آن حضرت نازل شده است که روز قیامت هر اُمّتی با امام زمانشان ،
( کتاب پروردگارشان و سنّت پیامبرشان فرا خوانده می شوند . ( 4
آنگاه پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند :
یا علیّ ! أنت سیّد الوصیّین وإمام المتّقین وأمیرالمؤمنین وقائد الغرّ المحجّلین ویعسوب الدین .
. 27 - -1 سوره فجر ، آیه 30
از عبدالرحمان بن سالم نقل شده است . « 795 ح 6 / تأویل الآیات : 2 » -2 نظیر این روایت در
. -3 سوره إسراء ، آیه 71
. 65/ 282 ح 16 ، المناقب : 3 / -4 تأویل الآیات : 1
ص: 282
اي علی ! تو آقاي جانشینان ، پیشواي پرهیزگاران ، امیر مؤمنان ، رهبر رو سفیدان و رئیس بزرگ دین هستی .
گفته شد : اي رسول خدا ! مگر شما امام و پیشواي همه مردم نیستید ؟
حضرت فرمودند :
أنا رسول اللَّه إلی الناس أجمعین ، ولکن سیکون من بعدي أئمّه علی الناس من أهل بیتی ، یقومون فی الناس بالعدل ، وتظلمهم
أئمّه الکفر وأشیاعهم وأتباعهم . ألا فمن والاهم واتبعهم وصدّقهم فهو منّی ومعی وسیلقانی ، ألا ومن ظلمهم وأعان علی ظلمهم
وکذّبهم ، فلیس منّی ولا معی وأنا منه بري ء .
من از جانب خدا به سوي همه مردم فرستاده شده ام ؛ ولی پس از من، از خاندانم امامانی بر مردم خواهند بود ، ایشان در میان
مردم با عدل قیام می کنند ، ولی امامان کفر و پیروانشان بر آنها ستم می نمایند .
آگاه باشید ! هر کس آنها را دوست بدارد و از آنها پیروي کند و تصدیقشان نماید از من است و با من خواهد بود و مرا
ملاقات خواهد کرد .
آگاه باشید ! و هر کس بر آنان ستم نماید و ستمگران را در ستم به آنها یاري کند و آنان را تکذیب نماید از من نیست و
( همراه من نخواهد بود و من از او بیزارم . ( 1
90 - ملقی ؛ (به دوزخ اندازنده) ؛ شریک گوید :
نزد سلیمان اعمش بودم، وي در حال احتضار بود . ناگاه ابن ابی لیلی ، ابن شبرمه و ابوحنیفه وارد شدند ، ابوحنیفه رو به
سلیمان کرد و گفت : اي ابامحمّد ! از خدا بترس ! چرا که تو الآن در نخستین روز از روزهاي آخرت و واپسین روز از
روزهاي دنیا قرار گرفته اي ، تو درباره علیّ بن ابی طالب علیه السلام احادیثی را روایت نمودي که اگر در مورد آنها سکوت
اختیار می کردي براي تو بهتر بود .
اعمش گفت: آیا به شخصیّتی مثل من چنین سخنانی گفته می شود؟ کمکم کنید تا تکیه کنم .
. 283 ح 19 / -1 تأویل الآیات : 1
ص: 283
(آنگاه برخاست و تکیه داد و نشست) و رو به ابوحنیفه کرد و گفت : اي اباحنیفه ! ابو متوکّل ناجی ، از ابوسعید خدري براي
من نقل کرد که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند :
إذا کان یوم القیامه یقول اللَّه تعالی لی ولعلیّ : أدخلا النار من عاداکما وأبغضکما ، وأدخلا الجنّه من والاکما وأحبّکما .
در آن هنگام که روز رستاخیر فرا می رسد خداي متعال به من و علی علیه السلام می فرماید : هر کس با شما دشمنی نموده و
نسبت به شما کینه ورزیده، وارد دوزخش کنید و هر که شما را دوست داشته و از شما پیروي نموده وارد بهشتش نمایید .
. « هر کافر معاند را در دوزخ افکنید » ؛ (1) « ألْقِیا فی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنیدٍ » و این است معناي آیه شریفه
و از عبایه ربعی نقل شده که گوید : از علی علیه السلام شنیدم که می فرمود :
أنا قاسم الجنّه والنار أقول : هذا لی وهذا لک .
منم تقسیم کننده بهشت و دوزخ که به دوزخ می گویم : این براي من و آن براي توست .
این در حالی است که ابوذر و رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بر صراط می نشینند ، پس هر کس نبوّت پیامبر و ولایت
هر » ؛ « أَلْقِیا فی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنیدٍ » : مرا انکار کند به دوزخ افکنده می شود و این است فرمایش خداي متعال که می فرماید
. « کافر معاند را در دوزخ افکنید
الکفّار من جحد نبوّه محمّد صلی الله علیه وآله وسلم، والعنید من جحد ولایتی وعاندنی.
کسی است که ولایت « عنید » کسی است که نبوّت حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم را انکار کرده و « کفّار » منظور از
( مرا انکار کرده و با من دشمنی نموده است . ( 2
و در روایت دیگري محمّد بن حمران گوید : از امام صادق علیه السلام راجع به
. -1 سوره ق ، آیه 24
. 225 ح 11 و 226 ح 12 / 157 ، بشاره المصطفی : 49 ، تفسیر برهان : 4 / -2 المناقب : 2
ص: 284
پرسیدم . حضرت فرمود : ؛ « أَلْقِیا فی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنیدٍ » آیه شریفه
إذا کان یوم القیامه وقف محمّد صلی الله علیه وآله وسلم علی الصراط ، فلا یجوز علیه إلّا من کان معه براءَه .
روز قیامت ، حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم بر صراط می ایستد ، پس هیچ کس حقّ عبور از آن را ندارد جز آن که
به همراه او براتی باشد .
عرض کردم : برات چیست ؟
فرمود : ولایه علیّ بن أبی طالب والأئمّه من ولده علیهم السلام .
ولایت علیّ بن ابی طالب علیه السلام و پیشوایان از فرزندان آن حضرت علیهم السلام .
لعلیّ بن أبی طالب وولده علیه « عَنید » بنبوّتک و « أَلْقِیا فی جَهَنَّم کُلِّ کَفَّار » ! آنگاه منادي حق ندا می کند : یا محمّد ! یا علیّ
وعلیهم السلام.
اي محمّد ! اي علی ! به دوزخ بیندازید هر کس به نبوّت تو کفر ورزیده و با علیّ بن ابی طالب و فرزندانش علیهم السلام
( دشمنی نموده است . ( 1
؛ (2) « أَفَمَنْ وَعَدْناهُ وَعْداً حَسَناً فَهُوَ لاقیهِ » 91 - پرهیزکار ؛ محمّد بن علی گوید : امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
فرمود : ، « آیا کسی که ما به او وعده نیکویی دادیم که به آن خواهد رسید »
الموعود علیّ بن أبی طالب علیه السلام وعده اللَّه تعالی أن ینتقم له من أعدائه فی الدنیا ، ووعده الجنّه له ولعترته ولأولیائه فی
الآخره .
وعده داده شده ؛ همان علیّ بن ابی طالب علیه السلام است که خداوند متعال وعده فرموده به وسیله او در دنیا از دشمنانش
( انتقام بگیرد ، و به او و خاندان و دوستانش در آخرت وعده بهشت داده است . ( 3
یا پرهیزکاران را همانند فاسقان » ؛ (4) « أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقینَ کَالْفُجَّارِ » : و این در فرمایش خداي متعال نیز است که می فرماید
.« بدکار قرار دهیم
. 609 ح 5 / -1 تأویل الآیات : 2
. -2 سوره قصص ، آیه 61
. 422 ح 18 / -3 تأویل الآیات : 1
. -4 سوره ص ، آیه 28
ص: 285
فالمتّقون علیّ والحسن والحسین والأئمّه علیهم السلام وذرّیّتهم ، والفجّار الّذین تظهروا علیهم بالعداواه والعمی .
بنابراین ، پرهیزکاران عبارتند از : علی ، حسن و حسین و امامان علیهم السلام و فرزندان آنان . و فجّار کسانی هستند که با
( دشمنی هاي کورکورانه بر آنها غلبه نمودند . ( 1
92 - منصور ؛ فرج بن ابی شیبه گوید : از امام صادق علیه السلام شنیدم که این آیه شریفه را چنین تلاوت می فرمود :
وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ میثاقَ النَّبیِّینَ لَما آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَحِکْمَهٍ ثُمَّ جاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ - یعنی رسول اللَّه صلی »
2) عنی وصیّه أمیرالمؤمنین علیه السلام . ) « الله علیه وآله وسلم – وَلَتَنْصُرُنَّهُ
و چون خداوند از پیامبران پیمان گرفت آنگاه که به شما کتاب و حکمت بخشید، سپس براي هدایت شما پیامبري از جانب »
خدا آمد که کتاب و شریعت شما را تصدیق می کرد تا به او ایمان بیاورید - یعنی به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم - و
یعنی وصیّ و جانشینش امیر مؤمنان علی علیه السلام را یاري نمایید - . - « از او یاري کنید
فرمود : ولم یبعث اللَّه نبیّاً ولا رسولًا إلّا وأخذ علیه المیثاق لمحمّد صلی الله علیه وآله وسلم بالنبوّه ولعلیّ علیه السلام بالإمامه .
خداوند هیچ پیامبر و رسولی را مبعوث نفرموده جز آنکه از او به نبوّت حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم و امامت
( حضرت علی علیه السلام پیمان گرفت . ( 3
93 - صاحبان امر ؛ ابو مریم انصاري گوید :
اي کسانی » ؛ (4) « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَأَطیعُوا الرَّسُولَ واُولی الْأَمْرِ مِنْکُمْ » از امام باقر علیه السلام راجع به آیه شریفه
که ایمان آورده اید! خدا را اطاعت
نقل شده است . « 46 ح 1 / تفسیر برهان : 4 » -1 نظیر این روایت در
. -2 سوره آل عمران ، آیه 81
. 116 ح 29 / -3 تأویل الآیات : 1
. -4 سوره نساء ، آیه 59
ص: 286
پرسیدم . حضرت فرمود: ، « کنید و از رسول و صاحبان امرتان اطاعت کنید
( این آیه در شأن علیّ بن ابی طالب علیه السلام و پیشوایان از فرزندان آن حضرت علیهم السلام نازل شده است . ( 1
یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبارَکَهٍ » 94 - زیتونه و شجره مبارکه ؛ محمّد بن علی حلبی گوید : امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه
فرمود : ، « که درخشش آن از درخت مبارك زیتون است » ؛ (2) « زَیْتُونَهٍ
علیّ بن ابی طالب علیه السلام است . « زیتون » مقصود از
چیست ؟ فرمود : ، « زیت آن نور می بخشد » ؛ (3) « یَکادُ زَیْتُها یُضیی » عرض کردم : تفسیر
یکاد نور علمه ینتشر فی الأرض .
( نور علمش در کره زمین منتشر می گردد . ( 4
95 - خانه ؛ سلمان بن جعفر گوید :
پروردگارا! مرا و پدر و مادر مرا و هر » (5) « رَبِّ اغْفِرْلی وَلِوالِدَيَّ وَلِمَنْ دَخَلَ بَیْتی مُؤْمِناً » از امام رضا علیه السلام راجع به آیه
چیست؟) . « بیت » پرسیدم (که مراد از ،« کس که با ایمان وارد خانه من شود، بیامرز
حضرت فرمود:
إنّما عنی اللَّه تعالی بالبیت ولایه علیّ بن أبی طالب علیه السلام من دخل فیها دخل بیوت الأنبیاء علیهم السلام .
مقصود خداوند متعال از خانه و بیت ، ولایت علیّ بن ابی طالب علیه السلام است که هر کس وارد آن شود در واقع به خانه
( پیامبران وارد شده است . ( 6
از عبداللَّه بن عجلان نقل شده است . « 385 ح 32 / تفسیر برهان : 1 » -1 نظیر این روایت در
. -2 سوره نور ، آیه 35
. -3 سوره نور ، آیه 35
نقل شده است . « 134 ضمن ح 4 / تفسیر برهان : 3 » -4 نظیر این روایت در
. -5 سوره نوح ، آیه 28
390 ح 1 از محمّد بن علی حلبی ، از امام الصادق علیه السلام نقل شده است . / -6 همانند این روایت در تفسیر برهان : 4
ص: 287
96 - قربی ، نزدیکان ؛ ابو الحسن مثنّی گوید : امام صادق علیه السلام به من فرمود :
من از شما پاداش رسالت نمی خواهم جز محبت و » ؛ (1) « قُلْ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أجْراً إلَّا الْمَوَدَّهَ فی الْقُرْبی » هنگامی که آیه شریفه
نازل شد ؛ پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم برخاست و فرمود : « مودت براي خویشاوندانم
أیّها النّاس ، إنّ اللَّه تعالی فرض علیکم فرضاً فهل أنتم مؤدّوه ؟
اي مردم ! همانا خداي متعال امري را بر شما واجب فرموده آیا آن را ادا می نمایید؟
کسی پاسخ نگفت . حضرت، فرداي همان روز در میان جمعیّت برخاست و سخن خودش را تکرار فرمود ، باز کسی از
جمعیّت پاسخ نداد .
روز سوّم نیز سخن خود را تکرار فرمود ، باز کسی پاسخ نداد .
فرمود : اي مردم ! این که گفتم : خداوند پرداخت و اداي آن را بر شما لازم نموده طلا ، نقره ، خوردنی ، آشامیدنی و
پوشیدنی نیست .
گفتند : اي رسول خدا ! پس آن فرض و واجب چیست ؟
فرمود : خداوند متعال این آیه شریفه را بر من فرود آورد :
« ن م ز ا ا م ش شا د ا پ تل ا س ر ی م ن م ه ا و خ ز ج تبّ ح م و ت دّ و م يا رب م ن ا د ن و ا ش ی و خ « ؛ » لْ قُ لا مْ کُ لُ أَ سْ أَ هِ یْ لَ عَ اً ر جْ أَ لَّا إِ هَ دَّ وَ مَ لْ ا ی ف ی ب رْ قُ لْ ا »
.
گفتند : اگر این است پس می پذیریم .
پیشواي ششم ، امام صادق علیه السلام می فرماید :
ما وفی منهم غیر سبعه نفر : سلمان وأبوذر والمقداد وعمّار وجابر ومولی لرسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم وزید بن أرقم ،
وإنّما عنی بالقربی أمیرالمؤمنین علیه السلام والأئمّه من ولده علیهم السلام .
کسی از آن مردم به این عهد و پیمان وفا ننمود جز هفت نفر : که عبارتند از : سلمان ، ابوذر ، مقداد ، عمّار ، جابر ، غلام
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و زید بن ارقم .
( امیر مؤمنان علی علیه السلام و امامان از فرزندان آن حضرت علیهم السلام است . ( 2 « قربی و نزدیکان » و مقصود از
. -1 سوره شوري ، آیه 23
124 ح 14 (با تفاوت در سند) نقل شده است . / -2 همانند این روایت در بشاره المصطفی: 231 و تفسیر برهان : 4
ص: 288
100 - سفید روي ؛ ابی الخیر گوید : در آن هنگام که ابوذر به سوي ربذه تبعید گردید ، و عازم به سوي ربذه بود با علیّ بن
ابی طالب علیه السلام ، مقداد ، حذیفه ، عمّار و عبداللَّه بن مسعود گرد آمدند .
ابوذر گفت : آیا شما گواهی می دهید که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود :
امّت من در روز قیامت با پنج پرچم در کنار حوض نزد من خواهند آمد :
نخستین پرچم از آن گوساله (امّت) است ، هنگامی که پرچم را از دستش می گیرم چهره خود و پیروانش سیاه می گردد و
گامهایشان می لرزد و قلبشان به طپش می افتد .
آنگاه عبداللَّه بن قیس با پرچمی وارد می گردد ، چون دست او را می گیرم چهره خود و پیروانش سیاه می گردد و
گامهایشان می لرزد و قلبشان به طپش می افتد .
آنگاه پرچم مخدج وارد می شود ، چون دست او را می گیرم چهره خود و پیروانش سیاه می گردد ، گامهایشان می لرزد و
قلبشان به طپش می افتد .
آنگاه چهارمین پرچم وارد می شود ، می گویم : شما نیز راه هم کیشانتان را بروید .
آنان همگی با چهره هاي سیاه باز می گردند ، و وارد حوض نگشته و جرعه اي از آن نمی نوشند.
ثمّ یرد علیّ أمیرالمؤمنین وقائد الغرّ المحجّلین ، فأقوم وآخذ بیده فیبیض وجهه ووجوه أصحابه .
فأقول : بماذا خلّفتمونی فی الثقلین بعدي ؟ فیقولون : أتبعنا الأکبر وصدّقناه ، ووازرنا الآخر ونصرناه ، وقتلنا معه .
فأقول : ردّوا فیشربون شربه لایظمأون أبداً وینصرفون مبیضّه وجوههم کالشمس الطالعه وکالقمر لیله تمامه .
آنگاه امیر مؤمنان ، رهبر سفیدرویان وارد می شود ، چون دست او را می گیرم ، در این هنگام چهره خود و یارانش سفید
گشته و می درخشد .
می گویم : پس از من با دو یادگار گرانبهاي من چگونه رفتار نمودید ؟
ص: 289
می گویند : از ثقل اکبر (که قرآن کریم است) پیروي نموده و آن را تصدیق کردیم ، و ثقل اصغر (که همان عترت پاك
است) را یاري نموده و به همراه آنان جنگیدیم .
می گویم : وارد حوض شوید .
پس آنان وارد حوض کوثر می شوند و شربتی از آن می آشامند که پس از آن هرگز تشنه نمی شوند ، آنان با چهره هاي
سفید و نورانی که همانند آفتاب درخشان و ماه شب چهاردهم تابان است ، باز می گردند .
ابوذر رو به علی علیه السلام و دیگر حاضران کرد و گفت : آیا شما بر این حدیث گواهی می دهید ؟
گفتند : آري .
روزي که » ؛ (1) « یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ » گفت : من نیز بر این حدیث گواهی می دهم ، آنگاه تأویل آیه شریفه
( را یادآوري نمود و حمد و سپاس از آن خداوند جهانیان است . ( 2 ، « گروهی سفید رو و گروه دیگري سیاه رو باشند
قول » نویسنده رحمه الله گوید : از نسخه اي که از آن استنساخ نمودیم اسامی شماره هاي 96 تا 100 ساقط شده است ، و اسم
نیز در دو مورد تکرار گشته ، بنابراین ، چهار اسم از صد اسم ناقص می شود . « مختلف
28 در هر یک ، دو اسم از اسامی حضرتش نام 37 30 ولی آنچه نسخه را تصحیح می نماید این است که در شماره هاي 49
برده شده است . پس اگر همان چهار تا را به 96 بیافزاییم ، 100 اسم تکمیل خواهد شد .
گوید : براي علی علیه السلام سیصد اسم در « الأنوار » می نویسد : صاحب کتاب « بحار الأنوار » علّامه مجلسی قدس سره در
( کتاب خدا است . ( 3
. -1 سوره آل عمران ، آیه 106
آمده است . « 308 ح 1 / تفسیر برهان : 1 » -2 نظیر این روایت با همین سند در
. 62/ -3 بحار الأنوار : 35
ص: 290
آمده است : سلیم گوید : « سلیم بن قیس » 32 - در کتاب / 849
آنگاه از مقداد پرسیدم و گفتم : خداوند تو را رحمت کند ! بهترین مطلبی که درباره علیّ بن ابی طالب علیهما السلام از پیامبر
خدا صلی الله علیه وآله وسلم شنیده اي ، براي من نقل کن .
مقداد گفت : از پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که می فرمود :
إنّ اللَّه توحّد بملکه فعرّف أنواره نفسه ، ثمّ فوّض إلیهم أمره و أباحهم جنّته فمن أراد أن یطهّر قلبه من الجنّ والإنس عرّفه ولایه
علیّ بن أبی طالب علیه السلام ومن أراد أن یطمس علی قلبه أمسک عنه معرفه علیّ ابن أبی طالب علیه السلام .
خداوند متعال در پادشاهی خود یگانه است ، پس حق تعالی خود را به انوارش شناسانید ، سپس امر خود را به آنان واگذار
کرد و بهشتش را بر آنان ارزانی داشت .
هر کس را - از جنّ و انس - خدا بخواهد قلبش را پاك گرداند ولایت علیّ بن ابی طالب علیه السلام را به او می شناساند ، و
هر کس که خدا بخواهد بر قلبش پرده اي بکشد او را از شناخت علیّ بن ابی طالب علیه السلام باز می دارد .
سوگند به خدایی که جانم به دست اوست ! آدم علیه السلام سزاوار آن نشد که خداوند او را بیافریند و از روحش بر او بدمد
و توبه او را بپذیرد و او را به بهشتش باز گرداند مگر به خاطر نبوّت من و اقرار او به ولایت علی علیه السلام پس از من .
سوگند به خدایی که جانم به دست اوست ! ملکوت آسمان و زمین به ابراهیم علیه السلام نشان داده نشد و خداوند او را
دوست خود قرار نداد مگر به خاطر نبوّت من و اقرار او به ولایت علی علیه السلام پس از من .
سوگند به خدایی که جانم به دست اوست ! خداوند با موسی علیه السلام سخن نگفت و عیسی علیه السلام را نشانه و آیت بر
جهانیان نشناسانید مگر به خاطر نبوّت من و شناسایی علی علیه السلام پس از من .
والّذي نفسی بیده ! ما تنبّأ نبیّ قطّ إلّا بمعرفته والإقرار لنا
ص: 291
بالولایه ، ولا استأهل خلق من اللَّه النظر إلیه إلّا بالعبودیّه له والإقرار لعلیّ علیه السلام بعدي .
سوگند به خدایی که جانم به دست اوست ! هیچ پیامبري به پیامبري نرسید مگر به خاطر شناخت و اقرار بر ولایت ما ، و هیچ
آفریده اي از جانب خداوند اهلیّت پیدا نکرد که خداوند بر او نظر نماید مگر با بندگی در برابر خدا و اقرار به علی علیه السلام
پس از من .
آنگاه مقداد سکوت کرد .
گفتم : خدا رحمتت کند ! مطلب دیگري هم هست ؟
گفت : آري، از پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که می فرمود :
علی حاکم و مدبّر این اُمّت و گواه بر آنها و متصدّي حساب آنهاست .
او صاحب مقام والا است، او همان راه حقّ روشن است ، او صراط مستقیم خداوند است .
مردم پس از من به وسیله او از گمراهی هدایت می شوند ، و از کوردلی بصیرت و بینش پیدا می کنند ، و به وسیله او نجات
یافتگان ، نجات می یابند ، و به وسیله او از مرگ پناه برده می شوند و از ترس امان می یابند و به وسیله او گناهان محو و ظلم
و ستم دفع و رحمت (الهی) نازل می گردد.
وهو عین اللَّه الناظره ، واُذنه السامعه ، ولسانه الناطق فی خلقه ، ویده المبسوطه علی عباده بالرحمه ، و وجهه فی السماوات
والأرض ، وجنبه الظاهر الیمین ، وحبله القويّ المتین ، وعروته الوثقی الّتی لاانفصام لها ، وبابه الّذي یؤتی منه ، وبیته الّذي من
دخله کان آمناً ، وعلمه علی الصراط فی بعثه ، من عرفه نجا إلی الجنّه ، ومن أنکره هوي إلی النار .
او چشم بیناي خداوند و گوش شنواي اوست ، او زبان گویاي خداوند در خلقش و دست باز او به رحمت ، بر بندگانش است
، او وجه خدا در آسمانها و زمین است ، او جنب راست و آشکار اوست.
ص: 292
او ریسمان قوي و محکم خداوند و دستگیره محکم اوست که هرگز از هم گسیختگی ندارد ، او باب خداوند است که بایستی
از آن وارد شد ، و خانه خداست که هر کس واردش شود در امان خواهد بود.
او علَم و پرچم خداوند بر روي صراط در روز برانگیختن مردم خواهد بود ، هر کس او را بشناسد به سوي بهشت ، نجات
( خواهد یافت و هر کس او را انکار کند به سوي دوزخ سقوط خواهد کرد. ( 1
می نویسد : ابن عبّاس گوید : « سعد السعود » 33 - در کتاب / 850
روزي حضرت علی علیه السلام به من فرمود :
2) نزد من بیا . ) « جبانه » اي ابن عبّاس ! وقتی نماز عشاء را خواندي در
به حضور حضرتش رفتم . شب مهتابی بود ، حضرت رو به من کرد و فرمود : « جبانه » من نمازم را خواندم و در
ما تفسیر الألف من الحمد ، والحمد جمیعاً ؟
چیست ؟ « الحمد » و خود کلمه « الحمد » از کلمه « الف » تفسیر حرف
من چیزي نمی دانستم تا پاسخ دهم .
حضرت خودش لب به سخن گشود و ساعتی تمام در مورد تفسیر آن سخن گفت ، آنگاه پرسید :
فما تفسیر اللام من الحمد ؟
چیست ؟ « الحمد » کلمه « لام » تفسیر حرف
سخن گفت . سپس پرسید : « الحمد » کلمه « لام » گفتم : نمی دانم . حضرت ساعتی تمام در مورد تفسیر حرف
فما تفسیر الحاء من الحمد ؟
چیست ؟ « الحمد » کلمه « حاء » تفسیر حرف
. 96/ -1 کتاب سلیم بن قیس : 247 ، بحار الأنوار : 40
-2 جبانه ؛ به زمین هموار ، گورستان ، صحرا و بیابان گفته می شود .
ص: 293
گفتم : نمی دانم .
سخن ایراد نمود . سپس فرمود : « الحمد » کلمه « حاء » حضرت ساعتی تمام در تفسیر حرف
فما تفسیر المیم من الحمد ؟
چیست ؟ « الحمد » کلمه « میم » تفسیر حرف
عرض کردم : نمی دانم .
سخن فرمود . باز پرسید : « الحمد » کلمه « میم » باز حضرت ساعتی تمام در مورد حرف
فما تفسیر الدال من الحمد ؟
چیست ؟ « الحمد » کلمه « دال » تفسیر حرف
عرض کردم : نمی دانم .
تا طلوع فجر سخن گفت . آنگاه رو به من نمود و فرمود : « الحمد » کلمه « دال » حضرت راجع به تفسیر حرف
اي ابن عبّاس ! برخیر و به سوي خانه ات برو تا آماده نماز صبح گردي .
من برخاستم در حالی که احساس می کردم همه سخنان حضرتش را فهمیده ام .
ابن عباّس گوید : من در مورد علم و دانش خودم به قرآن ، نسبت به علم و دانش علی علیه السلام به فکر فرو رفته و اندیشیدم
( ، متوجّه شدم که دانش من در مقایسه با دانش آن حضرت ، همانند برکه است در مقابل دریا . ( 1
و در روایت دیگري که نقّاش نقل کرده ، آمده است : ابن عبّاس گوید :
علی علیه السلام داراي دانشی بود که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به او آموخته بود ، و رسول خدا صلی الله علیه وآله
وسلم دانشش را از خداوند متعال فرا گرفته بود . پس دانش پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از دانش خدا بود و دانش علی
علیه السلام از دانش
. 105/ -1 سعد السعود : 286 سطر 1 ، بحار الأنوار : 92
ص: 294
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و دانش من از دانش علی علیه السلام. دانش من و دانش همه اصحاب حضرت محمّد صلی الله
( علیه وآله وسلم در مقایسه با دانش علی علیه السلام همانند قطره اي در هفت دریا بود. ( 1
می نویسد : از عالم علیه السلام ( 2) روایت شده که حضرتش فرمود : « إثبات الوصیّه » 34 - در کتاب / 851
الإسم الأعظم علی ثلاثه وسبعین حرفاً ، اُعطی جمیع الأنبیاء منه خمسه عشر حرفاً ، واُعطی محمّد صلی الله علیه وآله وسلم اثنین
( وسبعین حرفاً ، واُعطی أمیرالمؤمنین علیه السلام ما اُعطی رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم. ( 3
اسم اعظم الهی هفتاد و سه حرف است، که به همه پیامبران فقط پانزده حرف عطا شده و به حضرت محمّد صلی الله علیه وآله
وسلم هفتاد و دو حرف از آن داده شده است و آنچه به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم عطا شده بود به علی علیه السلام
نیز عطا شد .
آمده است : جابر گوید : « المستدرك من الفردوس » 35 - در کتاب / 852
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود :
إنّ اللَّه عزّوجلّ یباهی بعلیّ بن أبی طالب علیه السلام کلّ یوم الملائکه المقرّبین حتّی تقول : بخّ بخّ هنیئاً لک یاعلیّ !
به راستی که خداوند متعال هر روز به علیّ بن ابی طالب علیه السلام بر فرشتگان مقرّب مباهات می کند ، تا اینکه فرشتگان
( گویند : به به ! به به ! یا علی گوارایت باد . ( 4
می نویسد : « معانی الأخبار » 36 - شیخ صدوق قدس سره در کتاب / 853
جابر گوید : امام باقر علیه السلام به من فرمود :
. 147/ 30 ، بحار الأنوار : 40 / -1 المناقب : 2
-2 به نظر می رسد که منظور از عالم ، امام کاظم علیه السلام باشد .
. -3 إثبات الوصیّه : 148
. 266/ 347 ، المناقب : 3 / -4 بحار الأنوار : 26
ص: 295
بود که به حضرتش شیر می داد ، او خیمه اي داشت که در آن زندگی « بنی هلال » دایه حضرت علی علیه السلام زنی از طایفه
می کرد و از آن حضرت مواظبت می نمود .
او پسري هم داشت که برادر رضاعی ( 1) علی علیه السلام بود ، این کودك نزدیک یکسال از علی علیه السلام بزرگتر بود ،
در کنار خیمه آنها چاهی بود .
روزي آن کودك بر لب چاه آمد ، و سرش را داخل آن نمود ، علی علیه السلام چهار دست پا پشت سر آن کودك حرکت
کرد ، پاي علی علیه السلام به طناب خیمه پیچید ، ولی طناب را کشید تا اینکه خودش را به برادر رضاعی خود رسانید و یک
پا و یک دست او را گرفت بدین گونه که دستش را با دهانش و پایش را با دستش گرفت .
مادر آن کودك سر رسید ، و این صحنه را دیده فریاد زد : اي اهل قبیله ! اي اهل قبیله ! اي اهل قبیله ! چه پسربچّه فرخنده
مبارکی ! او فرزندم را نگاه داشته تا در چاه نیفتد .
اهل قبیله اش آمدند و آن دو کودك را از سر چاه دور کردند ، آنان از نیروي علی علیه السلام با آن سن کودکیش در
شگفت شدند که چگونه با بندشدن پایش به طناب خیمه خود را به آن کودك رسانیده و او را نجات داده است ؟! بدین
معروف شده بود « معلّق میمون » جهت مادرش او را میمون ؛ (مبارك و فرخنده) نامید ، آن کودك در میان طایفه بنی هلال به
( و فرزندانش نیز تاکنون به همان نام ، معروف هستند . ( 2
نویسنده رحمه الله گوید : این جلوه اي از نیرو و شجاعت حضرت علی علیه السلام در دوران کودکی اوست . البتّه ما در جلد
نخست این کتاب روایاتی در شجاعت آن حضرت در دوران کودکی از جمله پاره کردن بند قنداق و کشتن مار در گهواره ،
نقل کردیم .
ولی در مورد شجاعت و نیروي آن حضرت پس از آن دوران ، در
-1 دو پسري که از یک مادر متولّد نشده اند ولی از یک مادر شیر خورده اند ، به آنها دو برادر رضاعی گفته می شود.
275 از مناقب ابن / 47 و 48 . علّامه مجلسی رحمه الله این روایت را در ج : 41 / -2 معانی الأخبار : 58 ، بحار الأنوار : 35
288 نقل کرده است . / شهراشوب : 2
ص: 296
روایتی آمده :
روزي آن حضرت با دست مبارکش چنان ضربه اي به ستونی زد که انگشت ابهامش در سنگ فرو رفت.
موجود است . « کوفه » ابن شهراشوب رحمه الله گوید : هم اکنون آن ستون با همان کیفیّت در شهر
و غیر آن ، زیارتگاه دست مبارك حضرتش باقی است . « موصل » و « تکریت » همچنین در
و نیز اثر شمشیر حضرتش در سنگی در کوه ثور ، و اثر نیزه آن بزرگوار در بعضی کوهها موجود است ، [و نیز انداختن سنگ
(2) [ . ( آسیاب در گردن بعضی معروف است ( 1
در تفسیر امام حسن عسکري علیه السلام روایت شده :
روزي منافقان مدینه براي کشتن علی علیه السلام نقشه کشیدند، آنان حضرت علی علیه السلام را با یارانش کنار دیواري براي
خوردن غذا دعوت نمودند .
طول این دیوار 30 ذراع ، ارتفاع آن 15 ذراع و ضخامتش 2 ذراع بود . آنها براي عملی کردن نقشه خود زیر دیوار را خالی
کردند و عدّه اي از افرادشان را با چوبهایی پشت دیوار گماشتند تا به دیوار تکیه کرده و آن را بر سر علی علیه السلام و
یارانش فرو ریزند .
علی علیه السلام با یارانش زیر دیوار نشسته بودند ، وقتی آنان به دیوار فشار آوردند تا فرو بریزد حضرتش با دست چپش
« بسم اللَّه » : دیوار را گرفت و از فرو ریختن آن جلوگیري کرد ، سفره غذائی در برابرشان آماده بود ، حضرت به یارانش فرمود
بفرمایید . و خود حضرتش نیز با دست راستش مشغول خوردن غذا شد ، حضرت با دست چپش دیوار را نگه داشته بود و
یارانش همچنان مشغول خوردن غذا بودند .
یاران حضرتش عرض کردند : اي برادر رسول خدا ! شما ، هم دیوار را
نقل نشده است. « المناقب » -1 این فراز در
. 289 و 290 / -2 المناقب : 2
ص: 297
نگه داشته و هم غذا میل می نمایید ؟ شما با این کار به زحمت می افتید که دیوار را به خاطر ما نگه داشته اید ؟
علی علیه السلام فرمود : إنّی لست أجد له من المسّ بیساري إلّا أقلّ ممّا أجد من ثقل هذه اللقمه بیمینی .
سنگینی که من از نگه داشتن این دیوار با دست چپم احساس می کنم کمتر از سنگینی لقمه اي است که در دست راستم دارم
(1) .
گفتنی است که ما پیشتر روایت صعود حضرت علی علیه السلام بر بام کعبه را نقل کردیم که حضرت چنان بتها را از خانه
خدا می کندند که دیوارهاي خانه کعبه می لرزید آنگاه آنها را پایین انداخته و می شکستند .
علیّ بن ابراهیم قمی در تفسیرش می نویسد : معاویه گوید :
از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که می فرمود :
( واللَّه ! یا علیّ ! لو بارزك أهل الشرق والغرب لقتلتهم أجمعین . ( 2
سوگند به خدا ! اي علی ! اگر مردم شرق و غرب جهان به مبارزه تو آیند هر آینه همه آنها را خواهی کشت .
صفدي گوید : تاریخ نویسان آورده اند : حضرت علی علیه السلام در جنگ نهروان دو هزار نفر از خوارج را به هلاکت
رساند، در آن روز حضرت وارد میدان جنگ می شد و آنچنان شمشیر می زد که شمشیرش کج می گشت ، و از میدان جنگ
بیرون می آمد و می فرمود :
لاتلومونی ولوموا هذا .
مرا ملامت نکنید ؛ بلکه این شمشیر را ملامت کنید .
آنگاه شمشیرش را درست می نمود .
31 ح 9 . ابن شهراشوب رحمه الله این روایت جالب را در المناقب / -1 تفسیر امام عسکري علیه السلام : 193 ، بحار الأنوار : 42
293/2 (به صورت اختصار) نقل نموده است . :
. 233 ح 517 / 269 ، بحار الأنوار : 33 / -2 تفسیر قمی : 2
ص: 298
در واقعه اشجع ثقفی ، یکی از شجاعان به فرمانده خودش - که او را با گروهی براي کشتن علی علیه السلام می فرستاد -
گفت : آیا می دانی ما را به سوي چه کسی می فرستی ؟ ما را به سوي قصّاب بزرگی می فرستی که با شمشیرش جانها را می
رباید . سوگند به خدا ! دیدار ملک الموت براي ما آسانتر از دیدار علیّ بن ابی طالب است .
شیخ حسین بن شهاب الدین عاملی شجاعت حضرتش را چه زیبا توصیف نموده ، آنجا که می گوید :
فخاض أمیرالمؤمنین بسیفه *** لظاها وأملاك السماء له جند
وصاح علیهم صیحه هاشمیّه *** تکاد لهاشم الشوانح تنهد
غمام من الأعناق تهطل بالدماء *** ومن سیفه برق ومن صوته رعد
وصیّ رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم وارث علمه ومن کان فی خمّ له الحلّ والعقد
لقد ضلّ من قاسی الوصیّ بضدّه *** فذو العرش یأبی أن یکون له ندّ
در آن هنگام که امیر مؤمنان علی علیه السلام در شدّت جنگ وارد میدان معرکه می گردد ؛ فرشتگان آسمان لشکر او هستند.
او بر دشمنان چنان فریاد هاشمی زد که نزدیک بود از فریادش قلّه کوههاي سنگی فرو ریزد. ابرهایی از گردنها به وجود آورد
که خون از آنها می بارید ؛ و از شمشیرش برق و از صداي نعره اش رعد ایجاد می شد. او جانشین رسول خدا صلی الله علیه
وآله وسلم و وارث دانش اوست؛ و کسی که در غدیر خم حلّ و عقد رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به دست او شد. به
راستی کسی که وصی را با ضدّ او مقایسه کرد ، گمراه شد؛ چرا که خداي صاحب عرش ابا دارد که بر او شریک و انبازي
باشد.
می نویسد : « خصال » و « علل الشرایع » 37 - شیخ صدوق رحمه الله در دو کتاب / 854
امام صادق علیه السلام فرمود :
عرج بالنبیّ صلی الله علیه وآله وسلم إلی السماء مائه وعشرین مرّه ، ما من مرّه إلّا
ص: 299
( وقد أوصی اللَّه عزّوجلّ فیها النبیّ صلی الله علیه وآله وسلم بالولایه لعلیّ والأئمّه علیهم السلام أکثر ممّا أوصاه بالفرائض . ( 1
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم یکصد و بیست مرتبه معراج نمود ، و در هر یک از آنها خداي متعال او را به ولایت علی و
امامان علیهم السلام توصیه فرمود ، بیش از آنکه به واجبات سفارش می فرمود .
آمده است : روایت شده که : « إثبات الوصیّه » 38 - در کتاب / 855
امام حسن علیه السلام بعد از آنکه پدر بزرگوارش را دفن کرد در حالی که عمامه سیاهی با تحت الحنک باز بر سر بسته و
قباي سیاهی پوشیده بود براي سخنرانی بالاي منبر رفت .
حضرت پس از حمد و ثناي خداوند فرمود :
إنّه واللَّه ! قد قبض فی هذه اللیله رجل ما سبقه الأوّلون ولایدرکه الآخرون إنّه کان لصاحب رایه رسول اللَّه ، جبرئیل عن یمینه ،
ومیکائیل عن یساره لاینثنی حتّی یفتح اللَّه علی یدیه .
سوگند به خدا ! امشب شخصیّتی قبض روح شد که از گذشتگان کسی بر او پیشی نگرفت و از آیندگان هم کسی به مقام و
منزلت او نخواهد رسید . او صاحب پرچم رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بود که همواره جبرئیل طرف راست او و
میکائیل طرف چپ او بودند . او هرگز از جنگ بر نمی گشت مگر اینکه خداي متعال با دستان او فتح و پیروزي را نصیب
مسلمانان می نمود .
سوگند به خدا ! او نقره سفید و طلاي سرخ از خود بجاي ننهاده مگر هفتصد درهم که از مازاد عطا و بخششهایش بود .
در آن شب قبض روح شد و عیسی « یوشع بن نون » آن حضرت در شبی قبض روح شد که قرآن در آن شب نازل گردید ، و
( بن مریم علیه السلام در آن شب به آسمان بالا رفت . ( 2
. 275 ح 5 / 69 ح 4 ، تأویل الآیات : 1 / 387 ح 96 و 23 / 600 ح 3 ، بحار الأنوار : 18 / -1 الخصال : 2
. -2 إثبات الوصیّه : 154
ص: 300
می نویسد : شخصی از امیر مؤمنان علی علیه السلام پرسید: چگونه صبح کردي ؟ حضرت « مناقب » 39 - در کتاب / 856
فرمود :
أصبحت وأنا الصدّیق الأکبر والفاروق الأعظم ، وأنا وصیّ خیر البشر ، وأنا الأوّل ، وأنا الآخر ، وأنا الباطن ، وأنا الظاهر ، وأنا
بکلّ شی ء علیم ، وأنا عین اللَّه ، وأنا جنب اللَّه وأنا أمین اللَّه علی المرسلین ، بنا عبد اللَّه ، ونحن خزّان اللَّه فی أرضه وسمائه ،
وأنا اُحیی واُمیت ، وأنا حیّ لا أموت .
صبح را آغاز نمودم در حالی که من صدّیق اکبر و فاروق اعظم هستم ، من جانشین بهترین انسانم، منم اوّل ، منم آخر ، منم
باطن ، منم ظاهر ، به همه چیز آگاهم ، منم عین اللَّه ، منم جنب اللَّه و من امین خدا بر پیامبرانم .
به وسیله ما خداوند پرستش می شود، گنجینه داران خدا در زمین و آسمان ما هستیم ، منم که زنده می کنم ، منم که می
میرانم ، و من زنده اي هستم که هرگز نمی میرم .
چون حضرت این سخنان فرمود ، اعرابی از سخنان حضرتش در شگفت شد ، امیر مؤمنان علی علیه السلام در توضیح سخنان
خود فرمود :
منم اوّل یعنی : نخستین کسی که به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ایمان آورد .
منم آخر یعنی: در آن هنگام که بدن شریف رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در لحد گذاشته شد آخرین کسی بودم که
به او نگاه کردم .
منم ظاهر یعنی : آشکار کننده اسلام .
منم باطن یعنی : پر از علم و دانش .
به همه چیز آگاهم یعنی: علم و دانش من به همه چیز احاطه دارد که خداوند متعال دانش همه آنها را به پیامبرش داده و او نیز
مرا آگاه فرموده است .
هستم یعنی: من چشم خدا بر مؤمنان و کفّارم . « عین اللَّه » و این که من
هستم ، خداوند تبارك و تعالی می فرماید : « جنب اللَّه » و این که من
ص: 301
. (1) « أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ اللَّهِ »
. « اطاعت از فرمان خدا) کردم ) ؛ « جنب اللَّه » این که (فرداي قیامت) کسی بگوید : افسوس بر من از کوتاهی هایی که در »
کسی که در مورد من کوتاهی نماید در واقع در مورد خداوند کوتاهی نموده است .
هیچ پیامبري به پیامبري نمی رسد جز آنکه مُهر و امضائی از حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم بگیرد . به همین جهت ،
آن حضرت خاتم پیامبران نامیده شد ، حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم آقا و سرور پیامبران و من آقا و سرور اوصیا و
جانشینان هستم .
و این که ما گنجینه داران خدا در زمین هستیم یعنی : به راستی که ما آنچه را که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم با گفتار
راست به ما آموخت ، فرا گرفتیم .
و این که من زنده می کنم یعنی: سنّت و روش رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را زنده می نمایم .
و این که می میرانم یعنی: بدعت و نوآوري در دین را از بین می برم .
و این که من زنده اي هستم که هرگز نمی میرم، اشاره به آیه شریفه اي است که می فرماید:
. (2) « وَلاتَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ »
هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند ، مردگانند ، بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزي داده می »
(3) . « شوند
می نویسد : « إحتجاج » 40 - شیخ طبرسی قدس سره در کتاب / 857
سلیم بن قیس رضی الله عنه گوید : شخصی خدمت باسعادت علی علیه السلام شرفیاب شد - من در محضر مولایم حضور
داشتم و گفت و گوي آنان را می شنیدم - عرض کرد : مرا از برترین منقبت و فضیلت خود آگاه فرمایید .
. -1 سوره زمر ، آیه 56
. -2 سوره آل عمران ، آیه 169
. 347 ح 20 / 385 ، بحار الأنوار : 39 / -3 مناقب ابن شهراشوب : 2
ص: 302
امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود :
خداوند در کتابش درباره من آیاتی نازل فرموده است؟
عرض کرد : خداوند درباره تو چه نازل کرده است ؟
حضرت این آیه را تلاوت کرد :
؛ (1) « أَفَمَنْ کانَ عَلی بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّهِ وَیَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ »
. « آیا کسی که دلیل آشکاري از پروردگارش دارد و به دنبال آن ، گواهی از سوي او می باشد »
فرمود : من شاهد و گواه نسبت به پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم هستم .
؛ (2) « وَیَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ » : و آیه شریفه
آنان که کافر شدند می گویند : تو پیامبر نیستی ، بگو : کافی است که خداوند و کسی که علم کتاب نزد اوست میان من و »
. « شما گواه باشند
منظور خداوند از کسی که علم کتاب نزد اوست ، من هستم .
. (3) « إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَهُمْ راکِعُونَ » : و آیه شریفه
سرپرست و ولیّ شما تنها خداست و پیامبر او و آنهایی که ایمان آورده ، همان هایی که نماز را برپا داشته و در حال رکوع »
. « زکات می دهند
(4) « أَطیعُوا اللَّهَ وَأَطیعُوا الرَّسُولَ وَاُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ » : و آیه شریفه
؛ « اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر را و صاحبان امر را »
و غیر این آیات ... .
سلیم گوید : من عرض کردم : برترین فضیلت و منقبتی که از ناحیه
. -1 سوره هود ، آیه 17
. -2 سوره رعد ، آیه 43
. -3 سوره مائده ، آیه 55
. -4 سوره نساء ، آیه 59
ص: 303
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم دارید، بفرمایید .
امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود :
(نخست آنکه) پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در روز غدیرخم مرا (به عنوان جانشین خویش) منصوب نمود ، آنگاه به امر
خداي متعال ولایت مرا اظهار کرد و فرمود :
أنت منّی بمنزله هارون من موسی إلّا أنّه لا نبیّ بعدي ؛
تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسی هستی جز آنکه پس از من پیامبري نیست .
(دوّم آن که) روزي من به همراه پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم به سفر رفتم ، حضرت خدمتگزاري جز من نداشت ، و به
جز یک لحاف روانداز دیگري نداشت ، در این سفر عایشه نیز ، همراه حضرتش بود ، پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم بین
من و عایشه می خوابید که ما سه نفري جز همان لحاف، روانداز دیگري نداشتیم .
هنگامی که حضرت براي نماز شب برمی خاست لحاف را در آن قسمت که بین من و عایشه بود با دست مبارکش به پائین
فشار می داد که به فرش زیرین می چسبید که گویا با این کار دو تا لحاف شده و فاصله ایجاد می شد.
شبی من به بیماري تب مبتلا شدم و در اثر آن نتوانستم بخوابم ، پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم نیز به خاطر بیداري من ،
بیدار ماند و آن شب را میان من و مصلّاي خودش گذراند ، حضرت مقداري نماز می خواند آنگاه نزد من می آمد و حال مرا
می پرسید و به من نگاه می کرد ، و آن شب تا بامداد کارش همین بود .
تا این که صبح شد ، حضرت نماز صبح را با اصحابش خواند و سپس فرمود:
اللهمّ اشف علیّاً وعافه فإنّه أسهر فی اللیله ممّا به .
خدایا ! علی را شفا و عافیت بده از تبی که داشت، چرا که دیشب را نخوابید.
سپس رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم - در حالی که اصحابش می شنیدند - فرمود : اي علی ! مژده باد تو را .
عرض کردم : خداوند تو را مژده خیر دهد اي رسول خدا! و مرا فدایت گرداند .
ص: 304
فرمود : إنّی لم أسأل اللَّه اللیله شیئاً إلّا أعطانیه ولم أسأله لنفسی شیئاً إلّا سألت لک مثله ، وإنّی دعوت اللَّه أن یواخی بینی
وبینک ففعل ، وسألته أن یجعلک ولیَّ کلّ مؤمن ومؤمنه ففعل .
من امشب از خداوند چیزي نخواستم مگر آنکه به من عطا فرمود ، و چیزي براي خودم نخواستم جز آنکه همانند آن را براي
تو نیز خواستم ، من از خداوند خواستم که میان من و تو برادري قرار دهد و خداوند چنین کرد ، و از او خواستم که تو را
سرپرست و ولیّ هر مرد و زن مؤمنی قرار دهد و خداوند این را نیز پذیرفت .
در این هنگام دو نفر (ابابکر و عمر) از روي استهزاء یکی به دیگري گفت : می بینی از خدا چه خواسته ؟ سوگند به خدا !
یک صاع ( 1) خرما بهتر از چیزي است که او از خدا خواسته (!!!) اگر از پروردگارش خواسته بود که فرشته اي بر او نازل کند
تا او را در برابر دشمنش یاري نماید ؛ یا گنجی بر او فرود آورد که به او و اصحابش - که نیازمند هستند - سودي داشته باشد
؛ بهتر از آن بوده که درخواست کرده است .
و این در حالی بود که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ، علی علیه السلام را به هیچ خیري دعوت نمی کرد مگر این که
( درخواست او اجابت می شد . ( 2
خود می نویسد : ابان بن عثمان گوید : امام صادق علیه السلام « امالی » 41 - شیخ ابو علی بن شیخ طوسی قدس سره در / 858
می فرماید :
هنگامی که روز رستاخیز فرا می رسد ، منادي از میان عرش فریاد می زند : خلیفه خدا در زمین کجاست ؟
در این هنگام حضرت داود پیامبر علیه السلام برمی خیزد .
از پیشگاه خداي متعال ندا می آید : منظور ما تو نیستی، گرچه تو هم خلیفه خدا بودي . آنگاه براي دوّمین بار ندا می آید :
أین خلیفه اللَّه فی أرضه ؟
-1 صاع ؛ پیمانه اي است معادل چهار مُدّ ، و هر مدّ 750 گرم است .
. -2 الإحتجاج : 159
ص: 305
خلیفه خدا در روي زمین کجاست ؟
امیر مؤمنان علی علیه السلام برمی خیزد .
از جانب خداي متعال ندا می آید :
یا معشر الخلائق ! هذا علیّ بن أبی طالب خلیفه اللَّه فی أرضه ، وحجّته علی عباده، فمن تعلّق بحبله فی دار الدنیا فلیتعلّق بحبله
فی هذا الیوم یستضی ء بنوره ولیتبعه إلی الدرجات العلی من الجنان .
اي گروه آفریدگان ! این علیّ بن ابی طالب علیه السلام خلیفه خدا در روي زمین و حجّت او بر بندگانش است ، هر که در
دنیا به ریسمان مهر و محبّت او چنگ زده اینک امروز نیز به ریسمان مهر و محبّت او چنگ بزند تا از نور او روشنایی گیرد ، و
پشت سر او به سوي درجات والاي بهشت ، حرکت کند .
امام صادق علیه السلام می فرماید : در این هنگام ، پیروان و شیعیان حضرتش که در دنیا به مهر و محبّت آن حضرت چنگ
زده بودند برمی خیزند و پشت سر حضرتش به سوي بهشت به راه می افتند .
سپس از جانب خداي متعال ندا می آید :
آگاه باشید ! هر که در دنیا پیرو هر امام و پیشوایی بوده اینک دنبال سر او به راه افتد ، اینجاست که معناي آیه شریفه مصداق
پیدا می کند که :
وَقالَ الَّذینَ اتَّبعُوا لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّهً فَنَتَبَرَّأُ مِنْهُم کَما تَبَرَّؤُوا × تَبَرَّءَ الَّذینَ اتُّبِعوا مِنَ الَّذینَ اتَّبعُوا وَرَأوا العَذاب وَتَقَطَّعت بِهِم الْأَسْباب »
(1) . « مِنَّا، کَذلِکَ یُریهمُ اللَّه أَعْمالهُم حَسرات عَلَیْهم وَما هُمْ بِخارِجینَ مِن النَّار
رهبران گمراه کننده از پیروان خود بیزاري می جویند و کیفر خدا را می بینند و دستشان از همه جا کوتاه می شود . و پیروان »
آنها می گویند : اگر بار دیگر به دنیا باز می گشتیم از آنان بیزاري می جستیم چنان که آنان امروز از ما بیزاري جستند ،
(2) . « خداوند این چنین اعمالشان را به صورت حسرت به آنان نشان می دهد و آنان هرگز از آتش دوزخ خارج نخواهند شد
. -1 سوره بقره ، آیه 166 و 167
. 10 ح 3 / -2 امالی طوسی : 63 ح 1 مجلس 3 و 99 ح 7 مجلس 4 ، بحار الأنوار : 8
ص: 306
شیخ صدوق رحمه الله روایت شده : جابر بن عبداللَّه انصاري گوید : از رسول خدا صلی الله « خصال » 42 - در کتاب / 859
علیه وآله وسلم شنیدم که می فرمود :
إنّ فی علیّ علیه السلام خصالًا لو کانت واحده منهنّ فی جمیع الناس لاکتفوا بها فضلًا .
به راستی درباره علی علیه السلام خصلت هایی است که اگر یکی از آنها در همه مردم بود به همان برتري اکتفا می کردند .
از قبیل این که : رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به او فرمود :
؛ « من کنت مولاه فعلیٌّ مولاه »
هر که من مولاي او هستم ، علی مولاي اوست .
و فرمایش دیگر آن حضرت :
؛ « علیّ منّی کهارون من موسی »
علی نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی است .
و فرمایش دیگر آن حضرت:
؛ « علیّ منّی وأنا منه »
علی از من است و من از او .
و فرمایش دیگر آن حضرت :
؛ « علیّ منّی کنفسی ، طاعته طاعتی ومعصیته معصیتی »
علی نسبت به من ، همانند جان من است . فرمانبري از او ، فرمانبري از من است و نافرمانی از دستور او ، نافرمانی از دستور من
است .
و فرمایش دیگر آن حضرت :
؛ « حرب علیّ علیه السلام حرب اللَّه ، وسلم علیّ علیه السلام سلم اللَّه »
جنگ علی علیه السلام ، جنگ خداست ، و صلح علی علیه السلام صلح خداست .
و فرمایش دیگر آن حضرت :
ص: 307
؛« ولیّ علیّ علیه السلام ولیّ اللَّه وعدوّ علیّ علیه السلام عدوّ اللَّه »
دوست علی دوست خداست و دشمن علی دشمن خداست .
و فرمایش دیگر آن حضرت :
؛ « علیّ حجّه اللَّه وخلیفته علی عباده »
علی حجّت خدا و جانشین او در میان بندگانش است .
و فرمایش دیگر آن حضرت :
؛ « حبّ علیّ علیه السلام إیمان وبغضه کفر »
دوستی علی علیه السلام ایمان و کینه او ، کفر است .
و فرمایش دیگر آن حضرت :
؛ « حزب علیّ علیه السلام حزب اللَّه ، وحزب أعدائه حزب الشیطان »
حزب علی علیه السلام حزب خداست ، و حزب دشمنان او ، حزب شیطان است .
و فرمایش دیگر آن حضرت :
؛ « علیّ مع الحقّ والحقّ معه ، لایفترقان حتّی یردا علیَّ الحوض »
علی با حقّ است و حق با علی است ، این دو از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند .
و فرمایش دیگر آن حضرت :
؛ « علیّ علیه السلام قسیم الجنّه والنار »
علی علیه السلام تقسیم کننده بهشت و دوزخ است .
و فرمایش دیگر آن حضرت :
؛ « من فارق علیّاً فقد فارقنی ومن فارقنی فقد فارق اللَّه عزّوجلّ »
هر کس از علی جدا شود در واقع از من جدا شده است و هرکه از من جدا گردد در واقع از خداي متعال جدا شده است .
و فرمایش دیگر آن حضرت :
ص: 308
؛ « شیعه علیّ علیه السلام [هم] الفائزون یوم القیامه »
( تنها شیعیان علی علیه السلام در روز قیامت رستگارند . ( 1
خود می نویسد : « امالی » 43 - شیخ ابو علی بن شیخ طوسی قدس سره در / 860
روزي پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم انگشتري را به علی علیه السلام داد تا آن را به حکّ اك داده و او عبارت زیباي
را بر نگین آن حکّاکی کرده و بنویسد. « محمّد بن عبداللَّه »
امیر مؤمنان علی علیه السلام انگشتر را گرفت و به حکّاك داد ، و به او فرمود :
. « محمّد بن عبداللَّه » : روي نگین این انگشتر بنویس
محمّد رسول اللَّه صلی الله علیه وآله » : حکّاك ، انگشتر را گرفت و هنگام حکّاکی دستش خطا رفت و اشتباهاً روي آن نوشت
. « وسلم
امیر مؤمنان علی علیه السلام آمد و فرمود : انگشتر را چکار کردي ؟
گفت : همین است .
حضرت انگشتر را گرفت و نگاه کرد و فرمود : من که این را نگفته بودم .
گفت : راست می فرمایید ، ولی دستانم خطا رفت و اشتباه شد .
علی علیه السلام به حضور پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم شتافت و فرمود : اي رسول خدا ! آنکه ما به حکّاك گفته
بودیم روي نگین ننوشته و می گوید : دستانم خطا رفته و اشتباه کرده ام .
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم انگشتر را گرفت و نگاه کرد و فرمود : اي علی ! من محمّد بن عبداللَّه هستم و من محمّد
رسول خدایم . آنگاه انگشتر را گرفت و به انگشت مبارکش نمود .
علیّ » : بامدادن هنگامی که پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم به انگشترش نگاه کرد دید در قسمت زیرین نگین نقش شده
. « ولیّ اللَّه
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از این امر در شگفت شد، پس جبرئیل فرود آمد ، و آن حضرت قصّه انگشتر را براي او تعریف
کرد که چنین و چنان شد .
جبرئیل گفت : یا محمّد ! کتبت ما أردت ، وکتبنا ما أردنا .
( اي محمّد ! آنچه تو می خواستی نوشتی و آنچه ما می خواستیم، نوشتیم . ( 2
. 95 ح 11 / -1 الخصال: 496 ح 5، بشاره المصطفی: 19 ، امالی صدوق: 149 ح 1 مجلس 20 ، بحار الأنوار : 38
. 37 ح 72 / -2 امالی طوسی : 705 ح 2 مجلس 41 ، بحار الأنوار : 40
ص: 309
آمده است : ابن عبّاس گوید : رسول خدا صلی الله علیه وآله « فضائل ابن شاذان قدس سره » و « روضه » 44 - در کتاب / 861
وسلم فرمودند :
هنگامی که به معراج به سوي آسمان برده شدم در آسمان دنیا جبرئیل گفت : اي محمّد ! با فرشتگان آسمان دنیا ، نماز بخوان
که به این امر مأمور هستی .
من با آنان نماز خواندم و همچنین در آسمان دوّم و سوّم با آنان نماز خواندم ، وقتی به آسمان چهارم رسیدم در آنجا یکصد
و بیست و چهار هزار پیامبر را دیدم ، جبرئیل رو به من کرد و گفت : جلو بایست و با آنان نماز بخوان .
عرض کردم : برادرم ، جبرئیل ! چگونه از آنان جلو بیافتم در حالی که در میان آنها پدرم حضرت آدم و حضرت ابراهیم
علیهما السلام است .
گفت : خداوند متعال به تو دستور داده تا با آنان نماز بخوانی ، هنگامی که نماز به پایان رسید از آنان بپرس: در زمان خود
براي چه چیزي برانگیخته شده اند؟ و چرا پیش از آنکه در صور (اسرافیل) دمیده شود ، زنده شده اند؟
گفتم : می شنوم و از خدا اطاعت می کنم .
آنگاه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم با پیامبران نماز خواندند ، و چون نماز به پایان رسید ، جبرئیل رو به پیامبران الهی
نمود و گفت : اي پیامبران الهی ! شما براي چه برانگیخته شدید ، و چرا هم اکنون زنده شده اید ؟
قالوا بلسان واحد : بعثنا ونشرنا لنقرّ لک یا محمّد ! بالنبوّه ، ولعلیّ بن أبی طالب علیه السلام بالإمامه .
همگی به یک زبان گفتند : ما برانگیخته شده و زنده شده ایم تا به پیامبري تو اي محمّد! و امامت علیّ بن ابی طالب علیه
( السلام اقرار و اعتراف نماییم . ( 1
45 - باز در همان دو کتاب مذکور آمده است : جابر گوید : امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید : / 862
روزي به همراه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به بیابان مدینه رفتیم ، چون در باغات
. 42 ح 79 / -1 الروضه فی الفضائل : 128 ح 55 ، بحار الأنوار : 40
ص: 310
آن به راه افتادیم ، نخلی از میان درختان فریاد زد :
.« هذا النبیّ المصطفی ، وذا علیّ المرتضی »
. « این پیامبر مصطفی و او علی مرتضی است »
آنگاه درخت سوّمی بر درخت چهارمی فریاد زد :
این موسی و او هارون است . ؛ « هذا موسی و ذا هارون »
سپس درخت پنجمی به درخت ششمی فریاد زد :
. « هذا خاتم النبیّین وذا خاتم الوصیّین »
این خاتم پیامبران و او خاتم اوصیاء و جانشینان است .
در این هنگام خنده بر لبان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقش بست و تبسّم نمود و فرمود : اي اباالحسن ! شنیدي ؟
عرض کردم : آري، اي رسول خدا !
فرمود : این درخت خرما را چه نامی بر آن می گذاري ؟
عرض کردم : خدا و رسول او داناترند ؟
فرمود : نسمّیه الصیحانی ، لأنّهم صاحوا بفضلی وفضلک یا علیّ !
( می نامیم ، چرا که این درختان به فضل من و تو فریاد زدند . ( 1 « صیحانی » اسم این نوع درخت خرما را
نقل شده : ابن عبّاس گوید : « مناقب خوارزمی » 46 - در کتاب / 863
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود :
( لو أنّ الریاض أقلام والبحر مداد ، والجنّ حسّاب ، والإنس کتّابٌ ما أحصوا فضائل علیّ بن أبی طالب علیه السلام . ( 2
398 ح 262 . نظیر این / 48 ح 84 ، مدینه المعاجز : 1 / -1 الفضائل : 146 ، الروضه فی الفضائل : 144 ح 131 ، بحار الانوار : 40
«327/ المناقب : 2 » و ابن شهراشوب در ، « المناقب : 313 ح 313 » خوارزمی در ، « مائه منقبه : 140 » روایت را ابن شاذان در
آورده اند .
49 ذیل ح 85 . این روایت را ابن / 111 ، بحار الأنوار : 40 / -2 مناقب خوارزمی : 32 ح 1 و 328 ح 341 ، کشف الغمّه : 1
، « کفایه الطالب : 251 » کنجی در ، «280/ الکنز : 1 » کراجکی رحمه الله در ، « مائه منقبه : 175 منقبت 99 » شاذان رحمه الله در
« 888 ح 13 / تأویل الآیات : 2 » و استرآبادي رحمه الله در ، « الأربعین : 34 ح 38 « و در «16/ فرائد السمطین : 1 » حموینی در
آورده اند .
ص: 311
اگر درختان جنگلها قلم ، آب دریاها مرکّب ، جنّیان حسابگر و انسانها نویسنده باشند، هرگز نمی توانند فضایل و برتریهاي
علیّ بن ابی طالب علیه السلام را بشمارند .
باز در همان کتاب در حدیث مرفوعه اي آمده است :
شخصی به ابن عبّاس گفت : سبحان اللَّه ! مناقب و فضایل علی علیه السلام چه قدر زیاد است ؟ گمان می کنم سه هزار منقبت
باشد .
( ابن عبّاس گفت : اگر سی هزار بگوئی به واقع نزدیکتر است . ( 1
می نویسد : رمیله گوید : « الخرائج » 47 - قطب الدین راوندي قدس سره در کتاب / 864
روزي علی علیه السلام از محلّی عبور می فرمود ، جوانی را در آنجا دید که بی هدف می خواند و هو هو ( 2) می گفت .
حضرت فرمود :
یا شابّ ! لو قرأت القرآن لکان خیراً لک .
اي جوان !اگر به جاي این حرفها ، قرآن می خواندي براي تو بهتر بود .
عرض کرد : من قرآن را خوب بلد نیستم و دوست دارم که بخشی از آن را خوب یاد بگیرم .
حضرت فرمود : نزدیک بیا .
آن جوان نزد حضرتش آمد، حضرت علی علیه السلام به آرامی چیزي در گوش او خواند ، پس خداوند متعال همه قرآن را
( در قلب او به تصویر کشید و او حافظ کلّ قرآن گردید . ( 3
48 - باز در همان کتاب روایت شده : / 865
(در یکی از جنگها) فتح قلعه اي که کفّار در آن تجمّع کرده بودند بر
. 112/ 49 ذیل ح 85 به نقل از کشف الغمّه : 1 / -1 مناقب خوارزمی : 33 ح 3 ، بحار الأنوار : 40
چنین آمده : مردي را دید که خیاطی می کرد و آواز می خواند . « مدینه المعاجز » -2 در مصدر و
. 18 ح 361 / 17 ح 1 ، مدینه المعاجز : 2 / 174 ح 7 ، بحار الأنوار : 42 / -3 الخرائج : 1
ص: 312
مسلمانان سخت شد، مسلمانان از فتح آن نااُمید شدند . در این موقع به جهت فتح قلعه ، حضرتش علیه السلام داخل منجنیق
نشست ، در حالی که شمشیر برّان ذوالفقار نیز در دستان مبارکش بود ، مردم او را به طرف قلعه پرتاب نمودند ، حضرتش در
( قلعه فرود آمد و آن را فتح نمود . ( 1
نویسنده رحمه الله گوید : در نقلی روایت شده :
پرتاب نمودند، حضرت بر دیوار دژ فرود آمد، دیوارهاي قلعه با زنجیرهایی « ذات السلاسل » حضرتش را در منجنیق به دژ
محکم شده بود و در آن دیوارها ، گونی هایی پر از پنبه - یا کاه - تعبیه شده بود تا این که منجنیق در آن عمل نکند وقتی
سنگی با آن پرتاب شود .
غلات گویند : حضرتش در هوا عبور کرد در حالی که سپر (صفحه اي فولادي که براي نگهداري خود از آسیب شمشیر و
نیزه بکار برند) در زیر قدمهایش بود و بر روي دیوار فرود آمد و با یک ضربه یداللهی همه زنجیرها را پاره نمود و گونی
هایی که از پنبه - یا کاه - بود از هم پاشید و دژ محکم فتح شد .
غلات روایت کرده اند که این آیه شریفه ، در این مورد نازل شده است :
؛ (2) « وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا »
و آنان گمان می کردند که دژهاي محکمشان آنها را از عذاب الهی مانع می شود ، ولی خداوند از آنجا که گمان نمی »
. « کردند به سراغشان آمد
نویسنده رحمه الله گوید: اگر این روایت صحیح باشد صعود آن حضرت، همانند صعود فرشتگان و فرود آمدن آنان و به
( معراج بردن پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم است . ( 3
. 18 ح 3 / 212 ح 55 ، بحار الأنوار : 42 / -1 الخرائج : 1
. -2 سوره حشر ، آیه 2
. 299/ -3 المناقب : 2
ص: 313
می نویسد : جابر انصاري گوید : « مناقب » 49 - در کتاب / 866
پس از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم عبّاس، عموي پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نزد علی علیه السلام آمد و
مطالبه ارث نمود .
علی علیه السلام فرمود :
ما کان لرسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم شی ء یورث إلّا بغلته دلدل، وسیفه ذوالفقار، ودرعه ، وعمامته السحاب ، وأنا أربأ
بک أن تطالب بما لیس لک .
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم چیزي براي ارث باقی نگذاشته اند جز قاطر دلدل ، شمشیر ذوالفقار ، زره و عمامه سحاب
، من تو را از تقاضاي چیزي که براي تو نیست، باز می دارم .
عبّاس گفت : البتّه من مطالبه می نمایم ، چرا که من عموي او و وارث او از میان مردم هستم و بر این امر از همه سزاوارترم .
امیر مؤمنان علی علیه السلام برخاست ، مردم نیز همراه حضرتش برخاستند و وارد مسجد شدند، آنگاه حضرتش دستور داد تا
زره ، عمّامه، شمشیر و قاطر را بیاورند . چیزي نگذشت که همه را حاضر کردند .
حضرت رو به عبّاس کرد و فرمود :
یا عمّ ! إن أطقت النهوض بشی ء منها فجمیعه لک ، فإنّ میراث الأنبیاء لأوصیائهم دون العالم ولأولادهم ، فإن لم تطق النهوض
فلا حقّ لک فیه .
اي عمو ! اگر بتوانی از یکی از اینها استفاده کنی همه مال تو باشد ، چرا که میراث پیامبران به اوصیا و جانشینان آنان می رسد
نه مثل دیگران که به فرزندانشان می رسد ، و اگر نتوانستی از آنها استفاده کنی حقّی در آنها نخواهی داشت .
عبّاس گفت : می پذیرم .
امیر مؤمنان علی علیه السلام با دستان مبارکش زره رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را بر اندام عبّاس پوشانید و عمامه اش
را بر سرش گذاشت و شمشیر را به دستش داد
ص: 314
آنگاه فرمود :
اي عمو! برخیز .
عبّاس نتوانست برخیزد ، حضرت شمشیر را گرفت ، بعد فرمود : با عمامه برخیز که آن نشانه اي از پیامبر ماست .
عبّاس خواست برخیزد؛ ولی نتوانست و متحیّر ماند که چه کند ؟
سپس علی علیه السلام فرمود : اي عمو ! اینک قاطر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم که مخصوص من و فرزندان من است در
کنار در مسجد حاضر است اگر توانستی سوارش شوي ، پس سوار شو .
عبّاس از مسجد خارج شد، یکی از دشمنان من با او بود ، او به عبّاس گفت : اي عموي پیامبر خدا ! علی در آنچه تو می
خواستی تو را فریب داد؛ ولی سعی کن در گرفتن قاطر فریب نخوري ، هنگامی که خواستی پا در رکاب بگذاري خدا را یاد
گفته و این آیه را بخوان که می فرماید: « بسم اللَّه » کن و
. (1) « إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّمواتِ وَالْأَرْضَ أَنْ تَزُولا »
. « خداوند آسمان ها و زمین را نگاه می دارد تا از نظام خود منحرف نشوند »
راوي گوید : چون چشم قاطر به عبّاس افتاد که به سوي او می آید رم کرد و شیهه اي زد که ما هرگز چنین شیهه اي نشنیده
بودیم ، چون عبّاس این صحنه را دید بیهوش شد و بر زمین افتاد ، مردم اطراف او جمع شدند، دستور داد تا قاطر را بگیرند و
کسی نتوانست آن را کنترل کند .
آنگاه علی علیه السلام قاطر را با اسمی که ما نشنیده بودیم ، صدا زد ، قاطر با کُرنش و آرامش به سوي حضرتش شتافت ،
حضرت پاي مبارك در رکابش گذاشت و روي آن قرار گرفت ، و فرمود تا امام حسن و امام حسین علیهما السلام نیز سوار
شوند ، آنگاه زره پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را پوشید و عمامه اش بر
. -1 سوره فاطر ، آیه 41
ص: 315
سر گذاشت و شمشیرش را حمایل کرد و سوار بر قاطر شد و به سوي منزلش به راه افتاد .
حضرت در این حال می فرمود :
هذا من فضل ربّی لیبلونی ءأشکر ( 1) أنا وهما، أم تکفر أنت یا فلان.
( این از فضل خداست تا مرا آزمایش کند که آیا من و دو فرزندم شاکریم یا تو اي فلانی کفران می نمایی . ( 2
50 - در تفسیر امام حسن عسکري علیه السلام آمده است : / 867
یکی از دوستان علیّ بن ابی طالب علیه السلام طیّ نامه اي از شام به حضور حضرتش نوشت :
اي امیر مؤمنان ! من در اینجا مشغول به خانواده بوده و در صورت ترك آنها بر آنان بیمناکم .
از طرفی اموالی دارم که در صورت خروج، از تلف شدن آنها ناراحتم ، و اینها ملحق شدن به شما و در زمره شما بودن و
افتخار خدمتگزاري داشتن را برایم تأخیر انداخته است ، اي مولاي من! و اي امیر مؤمنان! راه چاره اي براي من بفرمایید .
علی علیه السلام در پاسخ وي مرقوم فرمود : خانواده ات را در یک جا گرد آورده و اموالت را در اختیار آنان قرار ده و در
همه این موارد بر محمّد و خاندان پاکش درود بفرست ، آنگاه بگو :
؛ « اللهمّ هذه کلّها ودائعی عندك بأمر عبدك وولیّک علیّ بن أبی طالب علیه السلام »
خداوندا ! اینان همه امانتهاي من نزد تو به امر بنده و ولیّ تو علیّ بن ابی طالب علیه السلام هستند .
سپس برخیز و به سوي من حرکت کن .
این از فضل پروردگار » ؛ « قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبّی لِیَبْلُوَنی ءَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ » : -1 اشاره به فرمایش خداوند است که می فرماید
.( سوره نمل، آیه 40 ) «؟ من است تا مرا بیازماید که آیا شکر او را به جا می آورم یا کفران می کنم
. 32 ح 10 / 325 ، بحار الأنوار : 42 / -2 المناقب : 2
ص: 316
آن شخص به امر امام علیه السلام امتثال نموده و به سوي مولایش شتافت ، جاسوسان معاویه به وي گزارش دادند که فلانی به
سوي علیّ بن ابی طالب علیه السلام فرار کرده است .
معاویه لعین دستور داد تا خانواده او را به اسارت گرفته و به عنوان غلام و کنیز قرار دهند ، و اموال او را مصادره نمایند .
مأموران به خانه او ریختند ، در این هنگام خداوند متعال خانواده او را شبیه عیال معاویه و اطرافیان او و نزدیکترین اطرافیان
یزید قرار داد ، وقتی مأموران را دیدند به آنها گفتند : این اموال ماست و ما آنها را گرفتیم ، و خانواده او را به بندگی گرفته و
به بازار فرستادیم .
چون مأموران چنین دیدند دست نگه داشته و تعرّضی به آنان ننمودند .
از طرفی ، خداوند به خانواده آن دوست واقعی علی علیه السلام نشان داد که چگونه آنان را شبیه خانواده معاویه و یزید قرار
داد تا بدین وسیله از تعرّض مأموران معاویه در امان باشند ؛ ولی در عین حال می ترسیدند که دزدان اموالشان را به سرقت
ببرند ، براي این امر هم خداي متعال اموال را به صورت عقرب و مار تبدیل نمود که هر موقع دزدان قصد سرقت داشتند آنها
را نیش زده و می گزیدند .
به همین جهت ، عدّه اي از دزدانی که قصد سرقت داشتند مرده و گروه دیگري به شدّت بیمار و زمین گیر شدند و بدین
وسیله خداوند متعال از مال او نیز دفاع کرد .
... تا آنجا که روزي علی علیه السلام به دوستدار خودش فرمود : آیا دوست داري خانواده و اموالت نزد تو باشند .
گفت : آري .
علی علیه السلام به درگاه خداوند عرضه نمود : خداوندا ! خانواده و اموال او را حاضر فرما .
ناگاه آن مرد دید خانواده و اموالش حاضر شدند بدون این که کسی از خانواده اش آسیبی دیده یا چیزي از اموالش تلف شده
باشد . آنان چگونگی حفظ خود و اموالش را به او گزارش دادند .
علی علیه السلام فرمود : إنّ اللَّه تعالی ربّما أظهر آیه لبعض المؤمنین لیزید
ص: 317
فی بصیرته ولبعض الکافرین لیبالغ فی الإعذار إلیه .
به راستی که خداوند متعال گاهی آیه و نشانه اي براي برخی مؤمنان آشکار می نماید تا بینش و بصیرت آنان افزایش پیدا
( کرده و براي برخی کافران حجّت را تمام کند تا درهاي عذرخواهی بسته شود . ( 1
منسوب به شیخ مفید رحمه الله آمده است : ابان بن احمر گوید : پیشواي ششم، امام صادق « إختصاص » 51 - در کتاب / 868
علیه السلام فرمود :
لو شئت لرفعت رجلی هذه فضربت بها صدر ابن أبی سفیان » : یا أبان ! کیف ینکر الناس قول أمیرالمؤمنین علیه السلام لمّا قال
ولاینکرون تناول آصف وصیّ سلیمان عرش بلقیس وإتیانه سلیمان به قبل أن یرتدّ إلیه طرفه ؟ ألیس « بالشام فنکسته عن سریره
نبیّنا صلی الله علیه وآله وسلم أفضل الأنبیاء ووصیّه علیه السلام أفضل الأوصیاء ؟ أفلا جعلوه کوصیّ سلیمان ؟ حکم اللَّه بیننا
وبین من جحد حقّنا وأنکر فضلنا .
و اگر بخواهم با همین پایم بر سینه معاویه بن ابی » : اي ابان ! چگونه مردم فرمایش امیر مؤمنان علی علیه السلام را که فرمود
نمی پذیرند ، ولی قبول دارند که آصف ، جانشین سلیمان « سفیان که در شام است می زنم و او را از تختش به زیر می اندازم
علیه السلام تخت بلقیس را پیش از یک چشم بهم زدن در نزد سلیمان علیه السلام حاضر کرد ؟!
مگر پیامبر ما بهترین پیامبران نیست ؟ و مگر وصیّ و جانشین او برترین جانشینان و اوصیا نیست ؟ آیا او را همانند وصیّ
سلیمان هم نمی دانند ؟
( خداوند بین ما و بین کسی که منکر حقّ ماست و مقام و منزلت و فضایل ما را نادیده می گیرد ؛ داوري کند. ( 2
می نویسد : ابوهریره از اشتیاقی که به دیدار « مناقب » 52 - در کتاب / 869
، 329/ 194 ح 2 ، المناقب : 2 / 39 ح 13 ، تفسیر برهان : 2 / -1 تفسیر امام عسکري علیه السلام : 423 ح 289 ، بحار الأنوار : 42
. 434 ح 294 / مدینه المعاجز : 1
. 50 ح 19 / 12 ح 9 و 42 28/ 115 ح 27 / -2 الإختصاص : 207 ، بحار الأنوار : 14
ص: 318
فرزندانش داشت به امیر مؤمنان علی علیه السلام شکوه نمود .
حضرت به او فرمود : چشمانت را ببند !
وي اطاعت نمود و چشمانش را بست ، همین که باز کرد خود را در مدینه و در میان خانه اش دید ، ساعتی نشست ، ناگاه
علی علیه السلام را بر پشت بام خانه خود دید که می فرمود : بیا برگردیم . چشم خود را بست و دید که در کوفه است .
ابوهریره از این امر در شگفت شد .
امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود :
إنّ آصف أورد تختاً من مسافه شهرین بمقدار طرفه عین إلی سلیمان ، وأنا وصیّ رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم .
آصف ، (وصیّ و جانشین حضرت سلیمان) تخت بلقیس را از مسافت دو ماه راه، به فاصله یک چشم بهم زدن پیش سلیمان
( آورد؛ در حالی که من وصیّ و جانشین رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم هستم . ( 1
می نویسد : « دلائل الإمامه » 53 - طبري رحمه الله در کتاب / 870
بانوي بانوان ، حضرت فاطمه زهرا صلوات اللَّه علیها می فرماید :
روزي خدمت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم شرفیاب شده و عرض کردم: سلام بر تو اي بابا!
فرمود : سلام بر تو اي فرزندم !
عرض کردم : اي پیامبر خدا ! سوگند به خدا ! پنج روز است که در خانه علی علیه السلام هیچ غذایی نیست ، او نیز هیچ
طعامی میل نکرده و در خانه ما نه گوسفندي است ، نه شتري ، نه نوشیدنی است ، نه خوردنی .
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم رو به من کرد و فرمود : نزدیک من بیا .
من نزدیک آمدم .
فرمود : دست خود به کتف من زن .
وقتی دست زدم ناگاه دیدم ، سنگی میان دو کتفش بود ، آن حضرت از
. 380 ح 31 / 324 ، بحار الأنوار : 25 / -1 المناقب : 2
ص: 319
فرط گرسنگی ، سنگی را میان دو کتفش از عمامه تا سینه اش بسته بود .
حضرت فاطمه زهرا علیها السلام فریادي زد و رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : مدّت یک ماه است که در خانه
هاي آل محمّد علیهم السلام آتشی براي طبخ غذا روشن نشده است .
سپس فرمود : أتدرین ما منزله علیّ علیه السلام ؟ کفانی أمري وهو ابن اثنتی عشره سنه ، وضرب بین یديَّ بالسیف وهو ابن
ستّ عشره سنه ، وقتل الأبطال وهو ابن تسع عشره سنه ، وفرّج همومی وهو ابن عشرین سنه ، ورفع باب خیبر وهو ابن نیّف
وعشرین وکان لایرفعه خمسون رجلًا .
آیا می دانی مقام و منزلت علی علیه السلام چیست ؟ همین مقام او را بس که در دوازده سالگی امر مرا کفایت نمود ، و در
شانزده سالگی در رکاب من شمشیر زد و با دشمنان اسلام جنگید ، و در نوزده سالگی پهلوانان نامی را از پاي درآورد و در
بیست سالگی غبار غم و اندوه از چهره من زدود و در بیست و چند سالگی ( 1) درب دژ مستحکم خیبر را که پنجاه نفر توانایی
برداشتن آن را نداشتند، از جایش کند .
در این هنگام نور از چهره مبارك حضرت فاطمه علیها السلام درخشید و از شدّت شوق نتوانست در همانجا بماند به همین
جهت حضور علی علیه السلام شتافت . وقتی وارد خانه شد نور چهره مبارکش همه خانه را فرا گرفت و روشن کرد.
علی علیه السلام فرمود : اي دخت گرامی حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم ! وقتی از نزد من خارج شدي چهره ات
چنین نبود ؟
حضرت فاطمه علیها السلام فرمود : پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم گوشه اي از فضایل تو را براي من نقل کرد و من از شوق
نتوانستم خود را نگه دارم و نزد تو آمدم .
علی علیه السلام فرمود : کیف لو حدَّثک بکلّ فضلی .
( اگر همه فضایلم را براي تو نقل نماید چگونه خواهی بود ؟! ( 2
آمده : در بیست و دو سالگی ، و در نسخه اي آمده : در بیست سالگی . « امالی » -1 در
امالی : 482 ح 13 مجلس » 6 ح 14 . نظیر این روایت را صدوق رحمه الله در / -2 دلائل الإمامه : 69 ح 8 ، بحار الأنوار : 40
به صورت اختصار نقل کرده اند . « امالی : 439 ح 40 مجلس 15 » و شیخ طوسی رحمه الله در «62
ص: 320
آمده است : از امیر مؤمنان علی علیه السلام روایت شده که « المجموع الرائق من أزهار الحدائق » 54 - در کتاب / 871
حضرتش می فرماید :
در آن هنگام که در میدان نبرد براي مبارزه به سوي عمرو بن عبدود شتافتم ، شنیدم که گوینده اي این شعر را می خواند :
قتل علیّ عمرواً ، قصم علیّ ظهراً *** أبرم علیّ أمراً ، هتک علیّ ستراً
علی علیه السلام عمرو را کشت و پشت او را شکست ، علی علیه السلام کار اسلام را محکم کرد و پرده شرك را درید .
من گفتم : الحمد للَّه الّذي أظهر الإسلام وقمع الشرك ؛
( حمد و سپاس خدایی را که اسلام را آشکار و شرك را نابود گردانید . ( 1
می نویسد : در یکی از کتابهاي دانشمندان پیشین ، روایتی نقل شده که « بحار الأنوار » 55 - علّامه مجلسی قدس سره در / 872
گزیده آن چنین است :
روزي یاران امیر مؤمنان علی علیه السلام در مسجد جامع کوفه گرد هم آمده و علی علیه السلام بر آنان خطبه می خواند . در
این بین حضرت با دست مبارکش به هوا اشاره نمود و با خشم سخنانی فرمود.
ناگاه ابري به طرف حضرتش آمد و حضرت با عمّار بر آن سوار شده و غایب شدند ، ساعتی بعد آمدند .
امیر مؤمنان علی علیه السلام بالاي منبر قرار گرفته و به ایراد خطبه شقشقیّه پرداخت .
مردم به حضرتش گفتند : اي امیر مؤمنان ! خداوند چنین توانایی آشکاري را به تو عنایت فرموده با این حال شما مردم را به
جنگ معاویه فرا می خوانید ؟
نقل شده است . « 96 ضمن ح 14 / بحار الأنوار : 41 » و «145/ المناقب : 3 » -1 نظیر این روایت در
ص: 321
حضرت فرمود :
إنّ اللَّه تعبّدهم بمجاهده الکفّار والمنافقین والناکثین والقاسطین والمارقین . واللَّه ، لو شئت لمددت یدي هذه القصیره فی
أرضکم هذه الطویله ، وضربت بها صدر معاویه بالشام ، وأخذت بها من شاربه - أو قال : من لحیته - .
خداوند آنان را با مجاهده و جنگ با کفّار ، منافقان ، ناکثان ، قاسطان و مارقان به پرستش و بندگی خویش وادار نموده است
.
سوگند به خدا ! اگر بخواهم همین دست کوتاه را در این زمین پهناور شما دراز می کردم و در شام به سینه معاویه می زدم و
از موي سبیل - یا ریش - او می کندم .
در این حال حضرت دست مبارکش را دراز کرد و سپس برگرداند در حالی که مقدار زیادي مو در آن بود .
پس از مدّتی از شام خبر رسید: در همان روزي که حضرت دست مبارکش را به طرف شام دراز کرده بود ، معاویه از تخت
خود سرنگون شده و بیهوش شده بود ، آنگاه که حالش خوب می شود می بیند از سبیل و ریشش مقداري مو کنده شده است
(1) .
آمده است : « کنز الفوائد » 56 - در کتاب / 873
شیخ الطائفه با سلسله سند خویش از اخطب خوارزم ( 2) و او نیز در یک
. 346 ح 36 / 476 ح 312 ، بحار الأنوار : 57 / -1 نوادر المعجزات : 44 ح 16 ، عیون المعجزات : 37 ، مدینه المعاجز : 1
نیز آمده ، در « بحار الأنوار » چنین آمده است و همان گونه که در پاورقی « 388 ح 95 / بحار الأنوار: 23 » -2 سند این حدیث در
اینجا اشتباه واضحی رخ داده ، چرا که شیخ رحمه الله از نظر زمانی مقدّم بر اخطب است و نقل روایت او از شیخ ممکن نیست
، زیرا شیخ متوفّاي سال 460 هجري و اخطب متوفّاي 658 هجري است . و منشإ اشتباه هم از آنجایی است که شولستانی این
حدیث را از أخطب خوارزم نقل کرده و پس از نقل آن گفته : شیخ نیز در امالی خویش نقل کرده است و براي ناقل چنین
وانمود شده که شیخ از اخطب خوارزم نقل کرده است .
ص: 322
حدیث مرفوعه اي از ابن عبّاس رضی الله عنه نقل می کند که گوید :
وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَهً وَأَجْراً » گروهی از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم پرسیدند : آیه شریفه
آنان که ایمان آورده و کارهاي شایسته انجام داده اند خداوند به آنان وعده آمرزش و پاداش بزرگی داده » ؛ (1) « عَظیماً
درباره چه کسی نازل شده است ؟ ، « است
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود :
هنگامی که روز قیامت فرا می رسد ، پرچمی از نور سفید برافراشته می شود و منادي فریاد می زند :
آقا و سرور مؤمنان برخیزد و به همراه او کسانی که پس از بعثت حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم ایمان آورده اند ،
بیایند .
در این هنگام علیّ بن ابی طالب علیهما السلام از جاي خود حرکت می کند و آن پرچم سفید نورانی در اختیار حضرتش قرار
می گیرد ، در تحت آن پرچم همه پیشی گیرندگان در اسلام - از نخستین مهاجران و انصار - هستند ، افراد دیگري را به زیر
آن پرچم راه نمی دهند .
علی علیه السلام می آید و بر منبري از نور ربّ العزّه می نشیند ، در این موقع یکایک آن افراد به آن حضرت عرضه می شوند
و حضرت به هر کدام پاداش و نور مخصوص او را می دهد ، وقتی آخرین نفر پاداش خود را می گیرد به آنها گفته می شود :
امتیازات خود را کسب کردید و جایگاههاي خودتان را در بهشت شناختید ، اینک پروردگارتان می فرماید :
إنّ لکم عندي مغفره وأجراً عظیماً یعنی الجنّه .
همانا براي شما نزد من آمرزش و پاداش عظیمی است ، که منظور بهشت است .
فیقوم علیّ علیه السلام والقوم تحت لوائه معه حتّی یدخل بهم الجنّه ، ثمّ یرجع إلی منبره ، فلا یزال یعرض علیه جمیع المؤمنین
فیأخذ نصیبه منهم إلی الجنّه ، وینزل أقواماً علی النار .
. -1 سوره فتح ، آیه 29
ص: 323
آنگاه علی علیه السلام از جاي خود حرکت می کند و آن گروه نیز که در زیر سایه پرچم آن حضرت هستند حرکت می کنند
تا آنان را وارد بهشت می کند .
سپس علی علیه السلام به سوي منبر خود برمی گردد و پیوسته همه مؤمنان به او عرضه می شوند و امتیاز و نصیب خود را
گرفته و به سوي بهشت می روند و گروه هایی به سوي آتش می روند .
آري ، این است تفسیر آیه شریفه که می فرماید:
وَالَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ اُولئِکَ هُمُ الصِّدّیقُونَ وَالشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذینَ کَفَرُوا وَکَ ذَّبُوا بِآیاتِنا اُولئِکَ »
؛ (1) « أَصْحابُ الْجَحیمِ
آنان که به خدا و پیامبرش ایمان آوردند آنان صدّیقان و شهدا نزد پروردگارشان هستند ، براي آنان پاداش عملشان و »
نورشان است - که مراد از پیشی گیرندگان نخستین ، مؤمنان و اهل ولایت علی علیه السلام هستند - و آنان که کافر شدند و
و مراد از کافران، کسانی هستند که کفر ورزیدند و ولایت علی علیه ، « آیات ما را تکذیب کردند آنها از اهل دوزخ هستند
( السلام را تکذیب کرده و حقّ آن حضرت را انکار نمودند . ( 2
آمده است : « المجموع الرائق من أزهار الحدائق » 57 - در کتاب / 874
براي امیر مؤمنان علی علیه السلام صد فضیلت و برتري ویژه نقل شده که این فضایل را شیخ سعید ، ابو جعفر محمّد بن علیّ
بن حسین بن موسی بن بابویه قدس سره در روز غدیرخم سال 361 روایت نموده است، این فضایل و مناقب از لبان دُرربار
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم جاري شده که خداوند متعال امیر مؤمنان علی علیه السلام را مخصوص این فضایل
گردانیده است .
اینک بیست و هشت فضیلت را برگزیده و به اختصار نقل می نمایم :
. -1 سوره حدید ، آیه 19
4 ح 6 ، و علّامه بحرانی رحمه الله / 600 ح 13 . این حدیث را علّامه مجلسی رحمه الله در بحار الأنوار: 8 / -2 تأویل الآیات : 2
نقل کرده اند، و در پایان حدیث آمده : همان ها هستند « امالی طوسی : 378 ح 61 مجلس 13 » 202 ح 6 از / در تفسیر برهان : 4
که خداوند آتش را بر آنان قسمت نموده و آنان سزاوار دوزخ هستند .
ص: 324
1/1 - به راستی که خداوند متعال او را از نور عظمت خویش آفریده است ، چنانچه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود :
خُلقت أنا وعلیّ من نور واحد ؛
من و علی از یک نور آفریده شدیم .
7/2 - او از زمان حضرت آدم علیه السلام ، خداوند را در صلبهاي پدران و ارحام مادرانش می پرستید .
10/3 - در آن هنگام که او پا به عرصه وجود گذاشت نوري از آسمان تا پشت کعبه درخشید، بتهایی که بر بام کعبه بودند به
رو بر زمین افتادند و ابلیس فریاد زد و گفت : واي بر بتها و عبادت کنندگان آنها از این مولود !
14/4 - او همواره سخن رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را تفسیر کرده و سخن هر پیامبر را نقل می نمود .
27/5 - او گنجینه علم و دانش رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بود .
35/6 - او زداینده غم و اندوه از چهره مبارك رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بود .
39/7 - او در آیت و نشانه بودن همانند عیسی بن مریم علیهما السلام بود ، جز این که پیامبر نبود .
40/8 - او در صبر و شکیبایی بسان ایّوب پیامبر علیه السلام بود .
43/9 - او در سخاوت و دست و دل بازي همانند حضرت ابراهیم علیه السلام بود .
44/10 - او در توانایی و صداي دلربا شبیه حضرت داود علیه السلام .
45/11 - او در شکوه و سلطنت همانند حضرت سلیمان علیه السلام بود .
46/12 - او در حکمت همانند حضرت لقمان علیه السلام بود .
47/13 - او در تسلیم و راستی همانند حضرت اسماعیل علیه السلام بود .
48/14 - او در پذیرفته شدن دعایش در درگاه الهی ، همانند حضرت نوح علیه السلام بود .
ص: 325
49/15 - او در فرمانش همانند ذو النون بود .
50/16 - او در داوري همانند رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بود، جز این که پیامبر نبود.
53/17 - آنگاه که او پا به عرصه جنگ می گذاشت جبرئیل از سمت راست ، میکائیل از سمت چپ و عزرائیل از پیش روي
آن حضرت حرکت می کردند و جز با فتح و پیروزي بازنمی گشت .
59/18 - او نخستین شخصیّتی است که در روز رستاخیز با نامش خوانده می شود .
65/19 - او کسی است که فرشتگان به ولایت او به سوي خدا تقرّب می جویند .
71/20 - او دلاور مردي بود که درب سنگین دژ مستحکم خیبر را از جایش کنده و آن را به مسافت چهل ذراع به پشت سرش
پرتاب کرد ، آنگاه آن را بر روي دستان مبارکش قرار داد و پل ساخت ، تا لشکر اسلام از روي آن عبور کرده وارد قلعه
شدند .
75/21 - او کسی است که ولایتش به نقاط مختلف زمین عرضه شد ، آن قسمت که پذیرفت پاکیزه و قابل کِشت گشت و آن
که سرپیچی کرد نمکزار شد .
77/22 - او کسی است که ولایتش به گیاهان عرضه شد ، آن که پذیرفت گیاه سودمند گشت و آنکه سرباز زد سمّ کشنده
گشت .
82/23 - او کسی است که ماه در شب قدر با او سخن گفت .
86/24 - او از همه مردم بی نیاز و همه مردم نیازمند دانش آن حضرت هستند .
95/25 - او در غیب و نهان با همه پیامبران و در آشکار با رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بود .
96/26 - آنگاه که درب بهشت کوبیده می شود ، صدایی از آن طنین
ص: 326
! « یا علی » : می افکند و می گوید
97/27 - به راستی که درخت طوبی در بهشت در خانه آن حضرت و شاخه هاي آن در خانه هاي مؤمنان است .
( 99/28 - به راستی که آن حضرت کتاب ناطق و گویاي خداست . ( 1
آمده است : ابو زبیر گوید : « الثاقب فی المناقب » 58 - در کتاب / 875
از جابر بن عبداللَّه پرسیدم : آیا علی صلوات اللَّه علیه داراي معجزه و نشانه هایی بود ؟
گفت : آري ، سوگند به خدا ! آن حضرت داراي معجزه ها و روشهایی بود که گروههایی در اجتماعات شاهد آنها بودند ،
جز شخص معاند آن علایم را انکار نمی کند و جز کافر ، کسی آنها را کتمان نمی نماید .
از جمله این که: روزي در مسیري با حضرتش همسفر بودیم، حضرت فرمود :
برویم تا در زیر سایه این درخت سدر دو رکعت نماز بخوانیم .
ما رفتیم و به کنار درخت رسیده و فرود آمدیم ، حضرت مشغول نماز شد و شروع به رکوع و سجود نمود .
ما می دیدیم آنگاه که حضرتش به رکوع می رفت درخت سدر نیز به رکوع می رفت و به هنگام سجده ، سجده می نمود ، و
به هنگام قیام ، قیام .
چون این منظره را دیدیم شگفت زده گشته و منتظر شدیم تا حضرت نمازش را به پایان رساند .
آنگاه که نمازش به پایان رسید دعا کرد و فرمود :
؛ « اللهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد »
.« خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست »
. 320/ -1 المجموع الرائق : 2
ص: 327
در این هنگام شاخه هاي درخت (به قدرت خداوند به سخن در آمده و) می گفتند : آمین آمین .
؛ « اللهمّ صلّ علی شیعه محمّد وآل محمّد » : سپس فرمود
. « خداوندا! بر شیعیان محمّد و خاندان محمّد درود فرست »
در این موقع برگ ها و شاخه هاي ضخیم و نازك درخت (به قدرت خداوند به سخن در آمده و) می گفتند : آمین آمین .
.« اللهمّ العن مبغضی محمّد وآل محمّد ، ومبغضی شیعه محمّد وآل محمّد » : سپس فرمود
.« بار خداوندا! بر دشمنان محمّد و خاندان محمّد و دشمنان شیعیان آنان لعنت کن »
( تا آخر حدیث. ( 1 ... « آمین آمین » : باز در این هنگام برگ ها و شاخه هاي ضخیم و نازك می گفتند
59 - باز در همان منبع آمده است : سفیان ثوري از امام صادق علیه السلام از نیاکان گرامی اش علیهم السلام نقل می / 876
کند که حضرتش فرمود :
روزي رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم وارد خانه عایشه گشته پس از عمل زناشویی بر روي تخت دراز کشید و خوابید .
در این هنگام ، ماري داخل اتاق شد و رفت روي شکم حضرتش قرار گرفت .
وقتی عایشه این منظره را دید ، سراغ پدرش ابوبکر رفت تا مار را از روي شکم حضرتش دور نماید . وقتی ابوبکر آمد و
خواست وارد اتاق شود مار به طرفش پرید و او برگشت .
عایشه به سراغ عمر بن خطاب رفت . او نیز (همانند رفیقش) وقتی خواست وارد شود مار به طرفش حمله کرد و او نیز
بازگشت .
میمونه و اُمّ سلمه (رضی اللَّه عنهما) به عایشه گفتند : به سراغ علیّ بن ابی طالب علیه السلام برو .
عایشه جریان را به عرض حضرتش رساند ، فلمّا دخل علیّ علیه السلام قامت
. 397 ح 261 / -1 الثاقب فی المناقب : 245 ح 3 ، مدینه المعاجز : 1
ص: 328
وقتی علی علیه السلام وارد اتاق شد مار در مقابل حضرتش ایستاد، » ؛ الحیّه فی وجهه تدور حول علیّ علیه السلام وتلوذ به
سپس در گوشه اي از خانه خزید . ، « آنگاه پروانه وار دور حضرتش می چرخید و به او پناه می برد
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از خواب بیدار شد ، و فرمود :
اي اباالحسن ! تو اینجا هستی ؟ تو کمتر خانه عایشه می آیی !
عرض کرد : اي رسول خدا ! اینک خودش خواست تا خانه اش بیایم .
در این حال مار (به قدرت خدا) زبان به سخن گشود و گفت :
یا رسول اللَّه ! إنّی ملک غضب علیَّ ربّ العالمین فجئت إلی هذا الوصیّ أطلب إلیه أن یشفع لی إلی اللَّه تعالی .
اي رسول خدا ! من فرشته اي هستم ، پروردگار جهانیان بر من غضب کرد ، اینک نزد این وصیّ آمده ام تا در پیشگاه خداوند
براي من شفاعت کند .
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : ادع له حتّی اُؤمّن علی دعائک .
اي علی ! تو براي او دعا کن تا من آمین بگویم .
علی علیه السلام دعا کرد و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آمین گفت .
( مار گفت : اي رسول خدا ! به راستی که خداوند مرا آمرزید و بالم را پس داد . ( 1
60 - باز در همان کتاب آمده است : مفضّل گوید : پیشواي ششم ، امام صادق صلوات اللَّه علیه فرمود : / 877
مالک اشتر یار و علمدار امیر مؤمنان علی علیه السلام گوید : روزي (در جنگ صفّین) پیش خودم گفتم :
أنّی أشدّ أم أمیرالمؤمنین صلوات اللَّه علیه ؟
آیا من شجاعترم یا امیر مؤمنان علی (صلوات اللَّه علیه) ؟
حمله ور شد، « ذي کلاع حمیري » همین که این سخن از ذهنم خطور کرد امیر مؤمنان علی علیه السلام اسب خود را تاخت و به
او را از زین اسبش گرفت، و به آسمان پرتاب نمود و با شمشیرش گرفت ، و با ضربتی به دو نصف
. 299 ح 185 / -1 الثاقب فی المناقب : 248 ح 3 ، مدینه المعاجز : 1
ص: 329
«؟ اشتر ! من یا تو » ؟ تقسیم کرد و آنگاه فرمود : یا أشتر ! أنا أم أنت
عرض کردم : بل أنت یا أمیرالمؤمنین ! علیک الصلاه والسلام .
( بلکه شما اي امیر مؤمنان ! درود و سلام بر تو باد . ( 1
61 - باز در همان کتاب آمده است : جابر بن عبداللَّه انصاري گوید : / 878
در جنگ خیبر آنگاه که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم براي درد چشم علی صلوات اللَّه علیه وآله دعا فرمود ، و پرچم
اسلام را به حضرتش واگذار کرد ، علی علیه السلام با سرعت ، همه نیروهاي تحت فرماندهی خود را به سوي دژهاي
مستحکم خیبر حرکت داد .
یاران آن حضرت گفتند : کمی آهسته تر حرکت کنید تا ما هم به قلعه برسیم. وقتی رسیدند ، علی علیه السلام درب قلعه را
کند و بر زمین انداخت .
( آنگاه هفتاد نفر جمع شدند و با تمام سعی می خواستند که درب را بر سر جایش باز گردانند . ( 2
و ابوعبداللَّه جدلی نیز گوید : از امیر مؤمنان علی صلوات اللَّه علیه شنیدم که می فرمود :
در جنگ خیبر درب دژ مستحکم خیبر را کنده و براي خودم سپر قرار داده و با آنان به مبارزه و نبرد پرداختم ، آنگاه که
(پیروزي نصیب ما شد و) خداوند آنان را رسوا کرد درب را پلی بر آن قلعه قرار دادم سپس داخل خندقشان انداختم .
شخصی گفت : چه قدر سنگینی احساس کردي ؟
حضرت فرمود :
ما کان إلّا مثل جُنّتی الّتی فی عدتی فی غیر ذلک المقام ؛
سنگینی آن همانند سپري است که در دستم است و در موارد دیگر از آن استفاده می کنم .
. -1 الثاقب فی المناقب : 257 ح 1
نقل کرده است . «293/ المناقب : 2 » -2 الثاقب فی المناقب : 257 ح 2 . این روایت را ابن شهراشوب نیز در
ص: 330
شاعري در این زمینه می گوید :
إنّ امرءاً حمل الرتاج بخبیر *** یوم الیهود بقدره لمؤیّدُ
حمل الرتاج ، رتاج باب فوقها *** والمسلمون وأهل خیبر حشدوا
فرمی به ولقد تکلّف ردّه *** سبعون کلّهم له متشدّد
( ردّوه بعد مشقّه وتکلّف *** ومقام بعضهم لبعض أرندوا ( 1
همانا آن دلیرمردي که در جنگ خیبریان یهود ، درب بزرگ دژ خیبر را با قدرت الهی از جاي کند. او آن درب بزرگ را -
که بزرگترین درب قصرهاي آن قلعه بود - از جاي کند و بالا گرفت به گونه اي که همه مسلمانان و خیبریان آن را دیدند .
آنگاه آن شیرمرد شجاع ، آن درب بزرگ را پرتاب کرد ، دربی که هفتاد نفر نیرومند با زحمت آن را جا به جا می کردند .
افراد نیرومندي با پشتیبانی هم با زحمت و سختی آن را به جایش برگرداندند.
62 - باز در همان کتاب آمده است : علیّ بن نعمان و محمّد بن سنان در یک روایت مرفوعه اي گویند : / 879
امام صادق صلوات اللَّه علیه فرمود :
(آنگاه که عایشه با پیمان شکنان ، جنگ جمل را به راه انداخت ، روزي) عایشه گفت : مردي را که دشمن سرسخت علی
علیه السلام است براي من پیدا کنید تا نزد او بفرستم .
پس چنین مردي را آوردند ، در برابر او ایستاد ، عایشه سرش را بلند کرد و گفت : دشمنی تو با این مرد چه اندازه است ؟
گفت : اوقات زیادي از پروردگارم می خواهم که او و یارانش در چنگ من باشند و من با شمشیرم چنان ضربتی به آنان بزنم
که خون از شمشیرم بریزد .
عایشه گفت : تو شایسته این کار هستی ؟
نقل کرده است . «295/ المناقب : 2 » -1 الثاقب فی المناقب : 257 ح 3 ، این روایت را ابن شهراشوب نیز در
ص: 331
آنگاه نامه اي به او داد و گفت : این نامه را ببر و در هر موقعیّتی که او را پیدا کردي - چه در حال سیر و سفر چه در حال
اقامت - آن را به او بده ، آگاه باش ! او را در حالی می بینی که سوار بر استر پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم است و
کمان او را به شانه انداخته و جعبه تیرش را از کنار زینش آویزان نموده ، و یارانش پشت سرش در حالی که گویا پرندگانی
هستند ، صف کشیده اند .
هرگاه تو را به غذا و نوشیدنی دعوت کرد چیزي از آن مخور ، چرا که در آن سحر است .
قاصد به سوي حضرت علی علیه السلام به راه افتاد و آن حضرت را در حال سواره استقبال نمود ، نامه را به حضرتش داد .
حضرت مهر نامه را شکست، آنگاه آن را خواند و به او فرمود : سوگند به خدا ! این کار عملی نیست .
آنگاه حضرت پا از رکاب برداشت و از استر پایین آمد ، اصحاب پیرامون حضرتش حلقه زدند ، حضرت رو به قاصد کرد و
فرمود : چند سؤال از تو بنمایم ؟
عرض کرد : آري .
فرمود : پاسخ می دهی ؟
عرض کرد : آري .
فرمود : تو را به خدا سوگند می دهم ! آیا عایشه گفت : مردي را که دشمن سرسخت این مرد (علی علیه السلام) باشد ، می
خواهم ؟ و تو را نزد او بردند ؟ او از تو پرسید : دشمنی تو با این مرد چه اندازه است ؟ و تو گفتی : بسیار اوقات از خدا می
خواهم که او و یارانش در چنگ من باشند و من چنان ضربتی بر آنان بزنم که خون از شمشیرم بریزد ؟
سپس فرمود : تو را به خدا سوگند می دهم ! آیا عایشه به تو نگفت : نامه مرا ببر و در هر موقعیّتی که او را پیدا کردي - چه
در حال سیر و سفر و چه در حال اقامت - آن را به او بده ، و آگاه باش ! تو او را در حالی می بینی که سوار بر استر پیامبر خدا
صلی الله علیه وآله وسلم است و کمان او را به شانه اش انداخته و جعبه تیرش را از کنار زینش آویزان نموده ، و یارانش پشت
سرش در حالی که گویا پرندگانی هستند ، صف کشیده اند ؟
ص: 332
گفت : خدایا! (تو آگاهی) ، آري .
حضرت فرمود : تو را به خدا سوگند می دهم ! آیا به تو نگفت : اگر تو را به غذا و نوشیدنی دعوت کردند، پس چیزي از آن
مخور که در آن سحر است ؟
گفت : خدایا ! (تو آگاهی)، آري .
حضرت فرمود : آیا از من هم به سوي او پیغام می بري ؟
گفت : خدایا ! (تو آگاهی)، آري . چرا که من وقتی نزد تو آمدم تو دشمن ترین آفریدگان براي من بودي ، ولی اینک در
این کره خاکی از تو محبوبتر نزد من نیست ، پس هر امري که می خواهی بفرما .
حضرت فرمود : ادفع إلیها کتابی ، وقل لها : ما أطعت اللَّه ولا رسوله حیث أمرك بلزوم بیتک فخرجت تتردّدین فی العساکر .
نامه مرا به او برسان و به او بگو : از خدا و پیامبر او اطاعت نکردي؛ چرا که خدا و رسولش به تو دستور دادند که در خانه ات
بمانی و تو از خانه بیرون آمده و در میان لشکریان رفت و آمد کردي .
بعد فرمود : و به طلحه و زبیر بگو : شما در مورد خدا و رسولش با انصاف رفتار نکردید ، چرا که زنان خودتان را در خانه
هایتان گذاشتید و زن پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم را بیرون آوردید .
قاصد حرکت کرد و نامه حضرتش را آورد و در برابر عایشه انداخت و پیام آن حضرت را به او رساند ، آنگاه به سوي امیر
مؤمنان علی علیه السلام برگشت و از یاران باوفاي حضرتش گشت و در جنگ صفّین به شهادت رسید .
( عایشه گفت : هیچ کس را نزد او نمی فرستیم جز آنکه او را بر علیه ما می شوراند . ( 1
می نویسد : « الأربعین » 63 - محمّد بن ابی الفوارس در کتاب / 880
ابوهریره گوید : روزي علی بن ابی طالب علیهما السلام از کنار تنی چند از قریش
، -1 این روایت با اندکی تفاوت در مصادر ذیل نقل شده است : الثاقب فی المناقب : 263 ح 2 ، بصائرالدرجات : 243 ح 4
. 260/ 724 ح 28 ، المناقب : 2 / 136 ح 455 ، الخرائج : 2 / مدینه المعاجز : 2
ص: 333
در مسجد عبور کرد ، آنان با چشم و ابرو به حضرتش اشاره و توهین نمودند .
علی علیه السلام حضور پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم شرفیاب شد و از آنها خدمت ایشان شکایت نمود .
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم خشمگین شد و فرمود :
یا أیّها النّاس! ما لکم إذا ذکر إبراهیم وآل إبراهیم أشرقت وجوهکم وطابت نفوسکم، وإذا ذکر محمّد وآل محمّد قست
قلوبکم وغشیتد وجوهکم . والّذي نفسی بیده لو عمل أحدکم عمل سبعین نبیّاً من أعمال البرّ ما دخل الجنّه حتّی یحبّ هذا
وولده ، وأشار إلی علیّ .
اي مردم ! شما را چه می شود وقتی ابراهیم و خاندان ابراهیم را می شنوید چهره هایتان درخشان و دل هایتان آرامش پیدا می
کند ؛ ولی هنگامی که نام محمّد و آل محمّد علیهم السلام را می شنوید دلهایتان تیره و چهره هایتان دگرگون و درهم می
شود ؟!
سوگند به خدایی که جانم بدست قدرت اوست ! اگر یکی از شما اعمال هفتاد پیامبر را انجام دهد وارد بهشت نمی شود مگر
اینکه این شخص و فرزندان او را دوست بدارد . و اشاره کرد به امیرالمؤمنین علی علیه السلام .
آنگاه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود :
إنّ للَّه حقّاً لایعلمه إلّا اللَّه وأنا وعلیّ ، وإنّ لی حقّاً لایعلمه إلّا اللَّه وعلیّ ، وإنّ لعلیّ حقّاً لایعلمه إلّا اللَّه وأنا .
به راستی که خداوند را حقّی است که کسی جز خدا و من و علی آن را نمی داند ، و همانا براي من حقّی است که کسی جز
( خدا و علی نمی داند و همانا براي علی حقّی است که کسی جز خدا و من آن را نمی داند . ( 1
می نویسد : میثم تمّار (یار باوفاي امیر مؤمنان علی علیه السلام) گوید : « اربعین » 64 - اسعد بن ابراهیم إربلی در کتاب / 881
. 196 ح 56 / -1 الروضه فی الفضائل : 147 ، بحار الأنوار : 27
ص: 334
من در شهر کوفه در حضور مولایم امیر مؤمنان علی علیه السلام بودم، گروهی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم
در اطراف حضرتش بودند ، ناگاه مرد بلندبالایی سوار بر مرکب که قباي خاکستري بر تن داشت و عمّامه زردي بر سر گذاشته
بود و با دو شمشیر مسلّح بود ، سر رسید .
از مرکبش پایین آمده و همانند افرادي که براي پادشاهان سلام و احترام می نمایند اداي احترام نمود ، آنگاه گفت :
کدامیک از شما پیشواي پرهیزکار ، مملوّ از علم و ایمان ، دور از شرك ، متولّد حرم و داراي همّت هاي والا هستید ؟
کدامیک از شما حیدر ابو تراب ، کننده باب و شکست دهنده احزاب هستید ؟
یکی از حاضران اشاره به امیر مؤمنان علی علیه السلام نمود و گفت : این آقا منظور توست و او راهنماي توست .
او به سوي علی علیه السلام آمد و گفت : من از طرف گروهی به سوي شما فرستاده شده ام که اصیل و ریشه دارند ، قبیله
استاد ) ؛ « طاعن الأسنّه » گفته می شود . آنان امیري دارند ملّقب به « عقیمه » هاي بزرگوار و فضائل فراوانی دارند و به آنها
سرنیزه زنان) . او فرزندي دارد که آفتاب را از پیشانی او می بیند و دنیا را جز به خاطر دوستی او دوست ندارد .
چنین فرزند عزیزي اینک کشته شده و کسی از قاتلش خبر ندارد و معلوم نیست چه کسی او را به قتل رسانده است ، اکنون به
خاطر قتل او میان قبیله ها حوادث هلاك کننده اي رخ داده و شیاطین فتنه گري از هر سویی آشکار شده و فتنه ها به سوي
نادانسته گویی در حرکت است و اختلاف و شکّ و تردید در دلها رسوخ کرده است .
آنان راضی شده اند که مقتول را نزد شما بیاوریم و شما حکم کنی ؛ زیرا به پیروي کردن از دستور شما اعتماد دارند و در
مورد شما حُسن ظنّ
ص: 335
دارند و معتقدند که این معجزه از شما ساخته است که قاتل را معرّفی کنید . در غیر این صورت ، میان قبیله ها شمشیر حاکم
شده و جنگ رخ خواهد داد ، و تو سزاوار حلّ مشکلات و مانع از خونریزي در میان مسلمانان هستی .
امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود : اینک مقتول کجاست؟
او تابوتی را آورد و از آن ، مرده جوانی را که با پارچه اي دیباج و اطلس و حریر پوشانده بودند ، بیرون آورد ، از او بوي عنبر
و عود بلند شد .
امیرمؤمنان علی علیه السلام برخاست و نماز طولانی اقامه نمود ، آنگاه رو به آن شخص کرد و فرمود :
کشته است ، زیرا او با دخترعمویش ازدواج کرد ، آنگاه با وجود دخترعمویش ، زن دیگري » حریث « این جوان را عمویش
اختیار کرد ، ( 1) عمویش از کینه و حقدش او را کشت .
اعرابی گفت : آري ، چنین است ، و لی ما از این روشن تر می خواهیم که این جوان را به سخن درآوري تا آن معجزه و رازي
که به تو ودیعه داده شده است ، بیان کند .
امیر مؤمنان علی علیه السلام برخاست و مشغول نماز شد و به درگاه خداي متعال دعا و تضرّع نمود ، ما شنیدیم که عرضه می
داشت :
2) ، وإنّی لأضربه ) « إِضْرِبُوهُ بِبَعْضِ ها کَ ذلِکَ یُحْیِ اللَّهُ الْمَوْتی » : إلهی أنت أحییت میّت بنی إسرائیل ببعض لحم بقره ، وقلت
ببعضی وأعلم أنّ بعضی عندك أکرم .
عضوي از بدن گاو را به مرده بزنند خداوند » : خداي من! تو مرده بنی اسرائیل را با عضوي از بدن گاو زنده نموده و فرمودي
همچنین مردگان را
چنین آمده است : زیرا او دخترش را به ازدواج این جوان درآورد ، ولی او آن را رها کرده و با دختر « نوادر » -1 در نسخه
دیگري ازدواج کرد .
. -2 سوره بقره ، آیه 73
ص: 336
من عضوي از بدنم را به این مرده می زنم ، چرا که می دانم عضوي از من نزد تو ، گرامی تر (از عضو آن ،« زنده می کند
است) .
آنگاه با پاي راستش او را تکان داد سپس صدا زد : بگو به اذن خدا : چه کسی تو را کشته است؟ همانا من علیّ بن ابی طالب
وصیّ پیامبر هستم .
حضرت دو سه مرتبه تکرار فرمود در این هنگام - سوگند به خدایی که حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم را به پیامبري
مرا « حریث » مبعوث نمود - آن مرده با صداي ضعیفی سخن گفت که همه حاضران صداي او را شنیدند و او گفت : عمویم
کشته است .
این بگفت و لب از سخن باز داشت .
در این موقع گروهی از مردم به جهت این امر شگفت، به پاي مبارك علی علیه السلام افتاده و سر به سجده گذاشتند .
امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود :
سجده مخصوص خداوند متعال است ، او فقط به اذن خداي متعال به سخن در آمده است .
و در این مورد اهل ادّعا ، ادّعاهایی نمودند .
( و این حدیث را عموم محدّثان کوفه روایت نموده اند . ( 1
می نویسد : « اربعین » 65 - محمّد بن ابی الفوارس در کتاب / 882
در حدیثی از عایشه نقل شده که گوید : من شخصی را در نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم محبوب تر از علی و فاطمه
علیهما السلام ندیدم .
آنگاه سخن خود را چنین ادامه می دهد : روزي در حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم بودم که حضرت فاطمه علیها
السلام رو به پیامبر کرد و عرض نمود :
جانم فداي تو اي رسول خدا ! درود خدا بر تو باد ! براي من چه فضیلتی است ؟
. 341 ح 1 / -1 المجموع الرائق : 2
ص: 337
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : یا فاطمه ! أنت خیر النساء فی البریّه ، وأنت سیّده نساء أهل الجنّه وأهلها .
اي فاطمه ! تو بهترین زنان در میان آفریدگانی ، و تو بانوي بانوان بهشتی و اهل بهشت هستی .
فاطمه علیها السلام عرض کرد: اي رسول خدا! چه فضیلتی براي پسرعمویت است؟
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : لایقاس به أحد من خلق اللَّه .
کسی از آفریدگان خدا با او مقایسه نمی شود .
فاطمه علیها السلام عرض کرد : براي (دو فرزندم) حسن و حسین علیهما السلام چه فضیلتی است ؟
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : هما ولداي وسبطاي وریحانتاي أیّام حیاتی وبعد وفاتی .
آنان فرزندان من و نوادگان و دو گُل ریحان من در دوران زندگی و پس از وفاتم هستند .
عایشه گوید : در این بین که آن دو مشغول حرف زدن بودند ناگاه علی علیه السلام آمد ، رو به پیامبر خدا صلی الله علیه وآله
وسلم کرد و گفت :
پدر و مادرم فداي تو باد اي رسول خدا ! درود خدا بر تو باد ! نظر شما درباره من چیست ؟
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : اي علی ! من ، تو ، فاطمه ، حسن و حسین علیهم السلام در بهشت در قصري از
دُرّ خواهیم بود ، این قصر در زیر عرش خداوند متعال است که اساس آن از رحمت و پیرامونش از رضوان است .
یا علیّ ! بینک وبین نوراللَّه باب فتنظر إلیه وینظر إلیک ، وعلی رأسک تاج من نور ، قد أضاء نوره ما بین المشرق والمغرب ،
وأنت ترفل فی حلل حمر وردیه ، وخلقت وخلقنی ربّی وخلق محبّینا من طینه تحت العرش ، وخلق مبغضینا من طینه الخبال .
اي علی ! بین تو و بین نور خدا دري است که تو به آن نگاه می کنی و آن به تو ، بر سر تو تاجی از نور است که نورش میان
شرق و غرب عالم را روشن
ص: 338
می کند ، تو در میان لباس هائی که به رنگ گل سرخ است افتخار می نمایی .
پروردگارم تو و مرا آفریده است و دوستان ما را از طینت زیر عرشی آفریده و دشمنان ما را از گِل چرکین اهل دوزخ آفریده
( است . ( 1
66 - باز در همان کتاب آمده است : ابن عبّاس در حدیث مرفوعه اي گوید: / 883
در خدمت مولایم علیّ بن ابی طالب علیه أفضل الصلاه والسلام بودم که در میان دو سنگی که یکی بر دیگري افتاده و بر آن
خدشه وارد کرده بود ، داوري نمود و فرمود که مثل همان خدشه باید بر آن وارد شود .
راوي گوید : از ابن عبّاس پرسیدم : آیا آن دو سنگ از علیّ بن ابی طالب علیه السلام دادخواست کرده بودند ؟
گفت : آري ؛ سوگند به خدایی که حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم را به حق به پیامبري برانگیخت ! به راستی که من
( دیدم که آن دو سنگ استغاثه نموده و یکی از دیگري دادخواست کرد . ( 2
می نویسد : نقل شده است : « شیع » در مادّه « مجمع البحرین » 67 - طریحی قدس سره در کتاب / 884
شبی پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم در مسجد به یارانش سخن می گفت ، پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم در ضمن
سخنانی فرمود :
یا قوم ! إذا ذکرتم الأنبیاء الأوّلین فصلّوا علیَّ ثمّ صلّوا علیهم ، وإذا ذکرتم أبی إبراهیم علیه السلام فصلّوا علیه ثمّ صلّوا علیّ .
اي مردم ! زمانی که پیامبران نخستین را یاد می نمایید ، نخست بر من درود فرستید آنگاه بر آنان ، ولی هنگامی که پدرم
ابراهیم علیه السلام را یاد می نمایید نخست بر او درود فرستید آنگاه بر من .
-1 اربعین ابن ابی الفوارس : ح 32 (مخطوط) .
-2 أربعین ابن ابی الفوارس : ح 32 (مخطوط) .
ص: 339
اصحابش گفتند : اي رسول خدا ! به چه سبب حضرت ابراهیم علیه السلام به چنین مقامی رسیده است ؟
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : بدانید ! شبی که من به معراج برده شدم وقتی به آسمان سوّم رسیدم منبري از نور
براي من نصب گردید ، من در فراز آن منبر قرار گرفتم ، و حضرت ابراهیم علیه السلام یک درجه پایین تر از من نشست و
سایر پیامبران نخستین در اطراف منبر نشستند .
در این هنگام علی علیه السلام آمد ، او بر مرکبی از نور سوار شده بود که چهره اش همچون ماه می درخشید ، و یارانش
همانند ستارگان در گرداگرد وجودش بودند .
حضرت ابراهیم علیه السلام رو به من کرد و گفت :
یا محمّد ! هذا أيّ نبیّ معظّم ؟ أو أيّ ملک مقرّب ؟
اي محمّد ! این شخص کدام پیامبر بزرگواري است ؟ یا کدام فرشته مقرّبی است ؟
عرض کردم : لا نبیّ معظّم ولا ملک مقرّب ، هذا أخی وابن عمّی وصهري ، ووارث علمی علیّ بن أبی طالب علیه السلام ؛
او نه پیامبر بزرگوار و نه فرشته مقرّب است . او برادر ، پسر عمو ، داماد و وارث علم من؛ علیّ بن ابی طالب علیه السلام است .
حضرت ابراهیم علیه السلام گفت : اینان که همچون ستارگان گرداگرد وجود او حلقه زده اند، کیستند ؟
عرض کردم : شیعیان او هستند .
اینجا بود که حضرت ابراهیم علیه السلام به درگاه خداوند عرض کرد :
؛« اللهمّ اجعلنی من شیعه علیّ علیه السلام »
. « خداوندا ! مرا نیز از شیعیان علی علیه السلام قرار ده »
و از پیروان او ابراهیم علیه السلام » ؛ (1) « وَإِنَّ مِنْ شیعَتِهِ لَإِبْراهیمَ » : در این هنگام جبرئیل فرود آمد و این آیه شریفه را آورد
(2) . « بود
. -1 سوره صافّات ، آیه 83
. « شیع » 572 ، ماده / -2 مجمع البحرین : 1
ص: 340
ما اتّفق فیه من الأخبار فی فضل الأئمّه » 68 - شیخ بزرگوار ، فقیه دانشمند محمّد بن جعفر مشهدي قدس سره در کتاب / 885
می نویسد : « الأطهار علیهم السلام
عبداللَّه بن عبّاس و عبدالرحمان بن عوف گویند: روزي رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در مسجدش نشسته بود که ناگاه
جبرئیل امین فرود آمد و گفت : اي محمّد ! خداوند علیّ اعلا بر تو درود می فرستد و می فرماید : بخوان !
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود :
چه بخوانم ؟ جبرئیل عرض کرد : بخوان :
لایَمَسُّهُمْ × وَنَزَعْنا ما فی صُ دُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلینَ × اُدْخُلُوها بِسَ لامٍ آمِنینَ × إِنَّ الْمُتَّقینَ فی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ »
. (1) « فیها نَصَبٌ وَما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجینَ
همانا پرهیزکاران در باغها(ي بهشت) و در کنار چشمه ها هستند . (فرشتگان به آنان می گویند) با سلامت و امنیّت وارد این »
باغها شوید . و هر گونه کینه و حسد را از سینه آنها بر می کنیم و آنان در حالی که برادرند بر تختها رو به روي یکدیگر قرار
.« دارند . هیچ خستگی در آنجا به آنها نمی رسد و هیچ گاه از آن اخراج نمی گردند
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : اي جبرئیل ! کسانی را که خداوند متعال برادران هم قرار داده که در برابر هم بر
تختهاي بهشتی تکیه می دهند ، کیانند ؟
جبرئیل عرض کرد : آنان اصحاب برگزیده تو ، کسانی که به عهد و پیمان تو وفادار بوده و پیمان شکنی نکرده اند ، آگاه
باش که خداوند متعال به تو فرمان می دهد که میان آنان در روي زمین عقد اُخوّت و برادري برقرار نمایی؛ همچنان که
خداوند در آسمانها میان آنان عقد اخوّت و برادري بسته است .
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : من آنها را نمی شناسم .
جبرئیل گفت : من در برابر شما در هوا قرار می گیرم ، وقتی فرد مؤمنی برخاست من به شما می گویم : فلانی مؤمن است
برخیزد و میان آن دو
. 45 - -1 سوره حجر ، آیه 48
ص: 341
عقد اخوّت و برادري برقرار کن . وقتی فرد کافر برخاست، می گویم : فلانی کافر است برخیزد و میان آن دو عقد اخوّت و
برادري ببند .
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : اي جبرئیل ! چنین می نمایم .
آنگاه پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم برخاست و میان مؤمن با مؤمن دیگر ، و نیز میان منافق با منافق دیگر عقد اخوّت و
برادري بست .
در این هنگام منافقان فریاد زدند و گفتند : اي محمّد ! چه سرّي در این کار بود ؟ رفتار شما با ما چنین بود که ما را به طور
پراکنده رها کرده و میان ما جداگانه عقد اخوّت نمی بستی .
خدا که از نیّت و منظور آنها آگاه بود این آیه را بر پیامبرش نازل نمود :
(1) ؛ « ما کانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنینَ عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتَّی یَمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ »
. « چنین نیست که خداوند مؤمنان را به همان گونه که هستید وا گذارد مگر آن که ناپاك را از پاك جدا سازد »
وقتی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم این آیه را خواند، مردم خاموش شدند .
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم باز هم شروع کرد و میان آنان عقد اخوّت بست، تا اینکه میان همه اصحاب از مؤمن و
منافق عقد اخوّت و برادري بست .
زمان اندکی سپري شد، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم توجّهی به علیّ بن ابی طالب علیه السلام نمود ، دید حضرتش در
گوشه اي نشسته و آهسته آهسته ناله می زند و نَفَس در سینه مبارکش حبس نموده و زلالِ اشک از دیدگان مبارکش بر چهره
نازنینش جاري است ، پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود :
اي اباالحسن ! چرا اشک می ریزي ؟ خداوند چشمانت را نگریاند ؟
علی علیه السلام عرض کرد : بر خودم گریه می کنم ؟
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : علی جان ! چرا ؟
. -1 سوره آل عمران ، آیه 179
ص: 342
عرض کرد : اي رسول خدا ! هر وقت که شما یک نفر از مؤمنان را فرمودي برخیزد ، و با مؤمنی عقد اخوّت ببندد من می
گفتم : اینک به من می فرمایید برخیزم؛ ولی وقتی از من اعراض کرده و به دیگري می فرمودید در دلم گفتم : شاید من
شایستگی برادري با شخصی از مؤمنان را ندارم !
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : هرگز از تو اعراض نکرده و تو را فراموش ننموده ام ، ولی چنان فهمیدم که خداي
متعال در این اخوّت از تو اعراض می کند (و با هیچ کدام از این مؤمنان عقد اخوّت نمی بندد) این جبرئیل است که در هوا
ایستاده که هر موقع فردي از مؤمنان را گفتم برخیزد و خواستم تو را با او عقد اخوّت ببندم .
جبرئیل گفت : علی علیه السلام را بنشان ، و امر او را به تأخیر بینداز و مقدّم مدار .
من نیز همانند تو فکر کردم ، و از این امر غمگین و ناراحت و محزون شدم . در این هنگام جبرئیل فرود آمد و گفت : اي
محمّد ! خداوند علیّ اعلا بر تو درود می فرستد و می فرماید : من از این امر آگاه شدم ، از این امر غمگین مباش . چرا که
علی را براي تو ذخیره کرده ام و او را با تو مقرون می سازم و میان تو و او در آسمان و زمین عقد اخوّت و برادري بسته ام .
آنگاه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بپا خاست و خطبه شیوایی ایراد کرد و فرمود :
أیّها النّاس ! أنا عبداللَّه ، أنا نبیّ اللَّه ، أنا حجّه اللَّه ، أنا رسول اللَّه ، أنا نجیّ اللَّه ، أنا صفیّ اللَّه ، أنا حبیب اللَّه ، أنا الحجّه إلی
اللَّه ، من خاننی فقد خان اللَّه ، قدَّمنی اللَّه فی المفاخر والمآثر ، وآثرنی فی المفاخر ، وأفردنی فی النظائر ، فما من أحد إلّا وأنا
ودیعه عنده ، وأنا ودیعه اللَّه ، أنا کنز اللَّه ، أنا صاحب الشفاعه الکبري ، أنا صاحب الکوثر واللواء ، أنا صاحب الکأس الأوفی ،
أنا ذوالدلائل والفضائل والآیات والمعجزات ، أنا السیّد المسؤول فی الیوم المشهود والمقام المحمود والحوض المورود واللواء
المعقود.
ص: 343
أنا ساده المتّقین وخاتم المرسلین ، ذوالقول المتین ، أنا راکب المنبر یوم الدین ، أنا أوّل محبور وأوّل منشور وأوّل محشور وأوّل
مبرور وأوّل من یدعی من القبور إذا نفخ فی الصور ، أنا تاج البهاء المستور ، أنا المرسل المذکور فی التوراه والإنجیل والزبور
وکلّ کتاب مسطور، أنا صاحب المشاهد والمحامد والمزاهد والمقاصد وعلم اللَّه .
أنا المنذر المبلّغ عن اللَّه ، أنا الآمر بأمراللَّه ، أنا ذو الوعد الصادق عن اللَّه ، أنا نجیّ السفره ، وأنا إمام البرره ، أنا مبید الکفره ،
أنا المنتقم من الفجره، أنا ذوالشامه والعلامه، أنا المکرم لیله الإسري، أنا الرفیع الأعلی ، أنا المناجی عند سدره المنتهی ، أنا
السفّاح أنا الرباح ، أنا النفّاح ، أنا الفتّاح ، أنا الّذي یفتح أبواب الجنان ، أنا المحفوف بالرضوان .
أنا أوّل قارع أبوابها ، أنا المتفکّه بثمارها ، أنا المحبو بأنوارها ، أنا الصفاك ( 1) أنا الهتاك ، أنا ابن الفواطم من قریش الأکارم ،
أنا أوّل الفوائد من سلیم ، أنا ابن المرضعات ، أنا القاسم وأبوالقاسم ، أنا العالم وأنا الحکیم الحاکم ، وأنا الجاسم ، وأنا ینبوع
المکارم .
أنا ابن هاشم ، أنا ابن شیبه الحمد واللواء والفخر والمجد والسینا والجدّ جدّي بالحمد وما کان له بطیر أبابیل وأهلک اللَّه له جند
الفیل ، أنا لی زمزم والصفا ، أنا لی العصابه واللوي ، أنا لی المآثر والنهی ، أنا لی المشاعر والربی ، ولی من الآخره الزلفی ، ولی
شجره طوبی وسدره المنتهی ، ولی الوسیله الکبري .
أنا باب مطالع الهدي ، أنا حجّه علی جمیع الوري ، أنا الغلّاب ، أنا الوهّاب ، أنا الوثّاب ، أنا علی من أدبر وتولّی ، أنا العجب
-1 السفاك ، خ .
ص: 344
العجاب ، أنا المنزّل علیه الکتاب ، أنا العطوف ، أنا الرؤوف ، أنا الشفیق ، أنا الرفیق ، أنا المخصوص بالفضیله ، أنا الموعود
بالوسیله ، أنا أبو النور والإشراق ، أنا المحمول علی البراق ، أنا المبعوث بالحقّ علی الآفاق ، أنا علم الأنبیاء ، أنا منذر الأوصیاء ،
أنا منقذ الضعفاء .
أنا أوّل شافع ، أنا صادق ناطق ، أنا ذوالجمل الأحمر ، أنا صاحب الدرع والمغفر ، أنا ذوالقضیب الأبتر ، أنا الفاضل ، أنا الکامل
، أنا المنازل ، أنا قائل الصدق ، أنا المبعوث بالحقّ ، أنا الحمام ، أنا الإمام ، أنا السمام ، أنا الخاتم ، أنا الضرغام علی من خالف
الأحکام .
أنا داعیه الساعه ، أنا اقتربت ، أنا الآزفه ، أنا کلام إسماعیل ، أنا صاحب التنزیل ، أنا واضح الهدي ، أنا الشاهد ، أنا العابد ، أنا
ذوالمقاصد ، أنا بالخیر واعد ، أنا الموعود بالسلامه لاُمّتی ، أنا المبشّر بالکرامه لعترتی ، أنا المنقذ بدعوتی ، أنا المفلج بحجّتی .
أنا الإمام الأئمّه ، أنا عصمه الأئمّه ، أنا دافع النقمه ، أنا المبشّر بالنعمه ، أنا بحر الرضی وطود النهی وکهف العفاف ، وجّهت لی
الزلفی وحفّت لی الجنّه ، أنا طله السکینه ، أنا ابن الذبیحین المفتدین بالتحف من بحبوحه الشرف ، أنا جادّه الإیمان وطریق
الأمان وواضح البرهان ، أنا ابن معد بن عدنان ، أنا حسره الشیطان ولدنی تسعه من المرسلین ، فسمّیت فی قومی الأمین ، أنا اُمّ
القرآن المبین ، أنا طه ویس ، والتین والزیتون .
أنا أحمد فی الأوّلین وفی صحف الماضین وفی الاُمم المتقدّمین وفی القرون السالفین ، أنا محمّد فی السماوات والأرضین ، أنا
صاحب الکوثر فی المجمع والمصدر ، أنا المجاب فی المحشر ، أنا الحبیب النجیب ، أنا المصیب ، أنا المزّمّل أنا المدَّثّر ، أنا
ص: 345
المذکّر ، أنا الّذي ساهمنی فی ظهر آدم الوري وفضلتهم النبیّون ففضّلتهم أنا أجمعین .
أنا الّذي بشّرهم اللَّه بشفاعتی ، وأمرهم بطاعتی ، وأخذ علیهم العهد بتصدیق رسالتی ، أنا قائد الغرّ المحجّلین إلی جنّات النعیم .
أنا أفضل النبیّین قدراً وأعمّهم خطراً وأوضحهم خبراً وأعلاهم مستقرّاً وأکرمهم اُمّه وأجزلهم رحمه وأحفظهم ذمّه وأزکاهم ملّه
، وما فیکم أحد إلّا وقد قرن بقرینه ووصل بخدینه لتحقیق علم اللَّه تعالی فیکم ، ومواهبه لدیکم ، لم یعدل بکم عن جد جناب
أخوانکم وعن أعمال أشکالکم ، وقد حاز اللَّه لکم ولهم وقد أحسن اللَّه ولطف بی إذ أخّرنی کی اُذکّرکم شیئاً .
ألا وإنّ علیّاً حقیق لمعرفته مخصوص به ، حسبه من حسبی ونسبه من نسبی وسننه متعلّقه بسننی ، فعلیّ أخی وابن عمّی ، اُوتیت
الرساله والحکمه ، واُوتی علیّ العلم والعصمه ، واُوتیت الدعوه والقرآن ، واُوتی علیّ الوصیّه والبرهان ، واُوتیت القضیب والناقه ،
واُوتی علیّ الحوض واللواء .
واُوعدت بالسجده والشفاعه العظمی ، وجعل علیّ قسیم الجنّه واللظی ، واُعطیت الهیبه والوقار ، واُعطی علیّ الشرف والفخار ،
ووهب لی السماحه والبهاء ، ووهب لعلیّ البراعه والحجی ، بشّرت بالرساله والکوثر ، وبشّر علیّ بالصراط المستقیم ، خصصت
بخدیجه الکبري ، وخصّ علیّ بزوجته فاطمه خیره النساء .
حملت علی الرفرف فی الهواء ، وسمعت کلام علیّ فی السماء ، توخّیت عند سدره المنتهی ، سئلت عن علیّ فی الرفیع الأعلی ،
اُرسلت بالنذار والخوف واُعطی علیّ البداره والسیف ، بشّرت بأعلی الجنان ، طلبت أن لا یفارقنی علیّ حیث کنت وکان ،
وعدت
ص: 346
المقام المحمود فی الیوم المشهود ووعد علیّ بلواء الحمد فی الیوم المشهود ، وبعثت بالآیات علی إحدي المعجزات ، وف ّ ض لت
بالنصر فضّل علیّ بالقهر ، حبیت بالرضوان حبی علیّ بالغفران ، وهب لی حدّه النظر ، وهب لعلیّ البأس والظفر .
أنا سابق المرسلین ، علیّ صالح المؤمنین ، سطوت فی المشاهد سطی علیّ فی المراصد ، أنا خاتم النبیّین ، علیّ خاتم الوصیّین ،
أنا نبیّ اُمّتی ، علیّ مبلّغ دعوتی ، بعث أخی موسی بالعصا تتلقّف ما یأفکون ، وبعثت بالسیف فی کفّ علیّ یقسم ما یمکرون .
أنا باب الهدي ، علیّ باب التقی ، حزب اللَّه حزبی ، وحزبی حزب علیّ ، علیّ صفوه إسماعیل بعدي سبقت له دعوه الخلیل
وجنّب عباده الأصنام والتماثیل ، ثبت علی عهد ربّ العالمین ، وکسر أصنام المشرکین ، وأخرج بذلک الظالمین ، إبراهیم
صفوهاللَّه والمرسلین ، وأنا صفوه إبراهیم وإسماعیل ، خصّنا اللَّه بالتفضیل ، وطهّرنا بالتنزیه عن فعل الحظاین ، عجنت أنا وعلیّ
من طین ، سکنت أنا وعلیّ فی ظهور المؤمنین .
أنا حجّه اللَّه ، علیّ حجّتی ینطق علی جنانی ویخاطب علی لسانی ، لایشتبه علیه ظلمه من الظلمات ، ولایبلی فی دینه بآفه من
الآفات ، وهب لی علم المشکلات ، ووهب لعلیّ علم المعضلات ، ربّیت فی حجر أبی علیّ ، وربّی علیّ فی حضنی ، وربّی فی
مهدي وحجري ، ونشأ فی صدري .
وسبق الناس کلّهم إلی أمري ، فرح بالرضوان وحبی بالغفران ، وأوعد بالجنان من قبل أن یؤمن إنسان ، یضرب بحدّي ویفخر
بجدّي ویسطو بسعدي ، صلدم وصنوي عالم حاکم صابر صائم ، لایشغله الدنیا عن الذکر ، ولاینقطع عند المصائب دائم الفکر ،
حدید النظر ، عظیم الخطر ، علی الخبر صبور وقور ذکور شجاع
ص: 347
إذا قلّت الأبطال ، وهب نفسه فی یوم النزال فی سوره القتال ما انحدل قطّ عنّی ، ولا وقف بمحال عنّی ، تقیّ نقیّ رضیّ سخیّ
ولیّ سنیّ زکیّ مضیّ .
علیّ أشبه الناس إذا قضی بنوح حکماً ، وبهود حلماً ، وبصالح عزماً ، وبإبراهیم علماً ، وبإسماعیل صبراً ، وبإسحاق إزراً ،
وبیعقوب مصائباً ، وبیوسف تکذیباً ، محسود علی مواهب اللَّه ، معاند فی دین اللَّه .
أشبه شی ء بالکلیم زهداً ، وبعیسی بن مریم رشداً ، وبی خلقاً وخلقاً ، جمیل من الطوارق ، لطیف من البوائق ، جدام البوائق ،
عدوّ المنافق ، لکلّ خیر موافق ولکلّ شرّ مفارق ، ملکوتیّ القلب ، سماويّ ( 1) اللبّ ، قدسیّ الصحبه ، یحبّ الربّ .
مناجز مبارز غیر فشل ولاعاجز، نبت فی أعراقی وغذي بأخلاقی، وبارز بأسیافی ، عدوّه عدوّي ، وولیّه ولیّی ، وصفیّه صفیّی ،
سرادق الاُمّه ، وباب الحکمه ، ومیزان العصمه ، لایحبّه إلّا مؤمن نقیّ ، ولا یبغضه إلّا منافق شقیّ .
( حبیب نجیب وجیه عنداللَّه ، معظم فی ملکوت اللَّه ، لم یزل عنداللَّه صادقاً وبسبیل الحقّ ناطقاً ، الحقّ معه وفیه لایزایله ( 2
یستبشر بذکره المؤمنین ، ویسی ء بذکره المنافقون ، ویمقته القاسطون ، ویبغضه الفاسقون ، ویشنأه المارقون ، منّی مبدأه وإلیّ
منتهاه ، وفی الفردوس مثواه ، وفی علّیّین مأواه ، کریم فی طرفه ، مهول فی عطفه ، سراج ( 3) فی خلقه ، معصوم الجناب طاهر
الأثواب ، تقیّ
-1 در پاورقی نسخه اصلی آمده : دیلمی قدس سره صاحب الإرشاد در کتاب مناقب خویش بخشی از این خطبه را آورده ، در
آن منبع آمده : سماويّ الصدر قدسیّ الجسد .
-2 ولا یعتدیه ، چنان که در مناقب دیلمی آمده (پاورقی نسخه اصلی) .
-3 سریع ، خ .
ص: 348
الحرکات کثیر البرکات ، زائد الحسنات ، عال علی الدرجات فی یوم الهبات .
مهذّب نجیب مجلبب مطیب أدیب مؤدّب مستأسد مجرّب حیدره قسوره ضرّاب غلّاب وهّاب وثّاب .
أوّلکم سبقاً ، وأوّلکم خلقاً ، صاحب سرّي المکتوم وجهري المعلوم ، وأمري المبروم ، طویل الباع عبل الذراع ، کشّاف القناع ،
فی یوم القناع أدیب لبیب حسیب نسیب ، من ربّه فی المنزله قریب ، غضنفر ضرغام ماجد هوام مبارز قمقام عذافر هشام لیث
همهام .
به أسکن اللَّه الرعب فی قلوب الظالمین ، وأوحی إلیّ أنّ الرعب لایسکن لعلیّ قلباً ، ولایمازج له لبّاً ، خلقه اللَّه من طینتی ،
وزوّجه ابنتی وحرمتی ، وأقام معی بسنّتی ، وأوضح به حجّتی ، وأنار به ملکی ، وهو المحنه علی اُمّتی ، واسانی بنفسه لیله الرقد
علی فراشی ، وحمل ابنتی زینباً جهراً ، وردّ ما أخذه عدوّي منّی قهراً .
أربیت فی بیت اُمّه فاطمه بنت أسد وحجرها وحضنها ، وربّی علیّ بیتی وحجري وحضنی ، تولّیت تربیته وتولّت خدیجه کفالته
من غیر رضاع أرضعته ، تتابعت منه الحکم ، وتقارنت أنا وهو فی العدم محبّه أسعد الاُمم ، وهو صاحب لواي والعلم ، ما رُأي
قطّ ساجد الصنم ، ما ثبت لی فی مکان قدم إلّا ولعلیّ ید وقدم ، آمن من غیر دعوه برسالتی .
بعثت یوم الإثنین ضحوه ، وصلّی علیّ فی یومه معی صلاه الزوال ، واستکمل من نوري ما کمل به الأنوار ، قدره أعظم الأقدار ،
آنسنی فی ظهور الآباء الزاکیات وقارننی فی الأوعیه الطاهرات ، وکتب إسمه وإسمی علی السرادقات وفی السماوات ، فعلیّ
شقیقی من ظهر عبدالمطّلب إلی الممات ، ومحدّثی فی
ص: 349
جوار اللَّه والغرفات .
اللهمّ وال من والاه ، وعاد من عاداه ، خصّه اللَّه بالعلم والتقی ، وحبّبه إلی أهل الأرض والسماء، وجعل فیه الورع والحیاء، وجنّبه
الخوف والردي ، وفرض ولایته علی کلّ من فی الأرض والسماء.
فمن أحبّه فقد أحبّنی ، ومن أبغضه فقد أبغضنی ، ومن أبغضنی فقد أبغض اللَّه .
علیّ خزانه علمی ، ووعاء حلمی ، ومنتهی همّی ، وکاشف غمّی فی حیاتی ومغسّلی بعد مماتی، ومونسی فی أوقاتی، علیّ
غاسلی إذا قبضت ، ومدرجی فی أکفانی إذا تواریت ، علیّ أوّل من یصلّی علیَّ من البشر ، وممهدّي فی لحدي إذا حضر ، علیّ
یکفینی فی الشدائد ، ویحمل عنّی الأوابد ، ویدافع عنّی بروحه المکائد ، لایؤذینی فی علیّ إلّا حاسد ، ولایردّ فضله إلّا شقیٌّ
جاحد .
اي مردم ! من بنده خدا ، پیامبر خدا ، حجّت خدا ، رسول خدا ، برگزیده خدا ، صفیّ خدا و حبیب خدا هستم .
منم حجّت به سوي خدا ، هر که به من خیانت نماید به خداوند خیانت نموده است ، خداوند متعال مرا در افتخارات و کرامتها
مقدّم داشته و در مفاخر برگزیده و مرا در میان بزرگان اقوام ممتاز نموده است .
پس هیچ کسی نبود جز آنکه من ودیعه الهی نزد او بودم ، منم ودیعه خدا ، منم گنج خدا ، منم صاحب شفاعت کبري ، منم
صاحب کوثر و لواي الهی ، منم صاحب ظرف پرتر ، منم داراي دلایل ، فضایل ، آیات و معجزات .
منم آن آقایی که در روز رستاخیز مورد پرسش قرار می گیرد و منم داراي مقامی ستوده و حوضی که وارد می شوند و پرچم
پیچیده شده .
من آقاي پرهیزکاران و خاتم رسولانم که داراي گفتاري متین هستم ، منم که در روز قیامت بر فراز منبري (از نور) قرار می
گیرم ، من نخستین شادمان (در روز قیامت) ، نخستین منشور ، نخستین محشور ، نخستین نیکوکار و نخستین کسی که در
هنگام دمیده شدن صور اسرافیل از قبر خوانده می شود هستم.
ص: 350
من داراي تاج شکوه و جلال پوشیده شده هستم ، منم آن پیامبري که در تورات ، انجیل ، زبور و هر کتابی که نوشته شده
ذکر شده ام ، منم داراي مشاهد ، ستودنی ها ، مزاهد ، مقصودها و دانش خدا .
من ترساننده و پیام آورنده از سوي خدا، و دستوردهنده به دستور پروردگار و داراي وعده راست از او هستم . من همراز
سفیران ، پیشواي نیکوکاران ، نابود کننده کافران ، انتقام گیرنده از فاجران هستم .
من داراي نشانه پیامبري هستم ، من در شب معراج گرامی داشته شدم ، من همان رفیع اعلایم ، منم کسی که در سدره المنتهی
با پروردگارم مناجات نمودم ، منم که توانایی سخنان بلیغ را دارم ، منم سود رسانند ، منم بسیار بخشنده ، منم بازکننده (گره
ها) ، من کسی هستم که درهاي بهشت را می گشایم ، منم که با رضوان الهی احاطه شده ام .
من نخستین کسی هستم که در بهشت را می کوبم ، منم که از میوه هاي آن می خورم ، منم که از انوار آن بهره می برم ، منم
بلیغ و توانا در سخن ، منم که پرده از رازها برمی دارم .
من فرزند فاطمه هاي کریم از قریشم ، منم نخستین فایده ها از سلیم ، من فرزند مادران شیرده هستم ، من قاسم و ابوالقاسمم ،
منم دانشمند و منم حکیم حاکم ، من داراي عظمت و من سرچشمه کرامتها هستم .
من فرزند هاشمم ، من فرزند شیبه حمد ، لواء ، فخر ، مجد و سینا هستم ، جدّ من کسی است که با حمد خداي کوشش نمود ،
کسی که پرندگان ابابیل به خاطر او از آسمان آمده و خداوند به خاطر او لشکر فیل را نابود کرد .
زمزم و صفا از آنِ من است ، عصابه و لوا ، مآثر و نهی ، مشاعر و ربی ، آخرت زلفی ، شجره طوبی ، سدره المنتهی و وسیله
کبري همه و همه براي من است .
من سرآغاز درخشش هدایتم ، من حجّت خدا بر همه مخلوقاتم ، منم همیشه پیروز، منم بخشنده ، منم پاداش دهنده ، منم بر
کسی که روي گردان باشد ، من همان شگفت انگیزتر از شگفتی هستم .
منم کسی که قرآن بر او نازل گشت ، منم مهربان ، منم رؤوف ، منم شفیق و دلسوز ، منم رفیق ، منم کسی که بر برتري
اختصاص یافته ، منم کسی که به
ص: 351
وسیله وعده داده شده ، منم دارنده نور و اشراق ، منم کسی که بر براق حمل شد ، منم کسی که به حق بر همه آفاق برانگیخته
شدم ، منم عَلَم پیامبران ، منم بیم دهنده اوصیا ، منم نجات دهنده ضعفا .
من نخستین شفاعت کننده ، گویاي راستین ، داراي شتر سرخ ، صاحب زره و کلاه آهنین ، شمشیر برنده تر هستم .
منم فاضل ، منم کامل ، منم منازل ، منم گوینده راستی ، برانگیخته شده بر حق ، منم پیام رسان ، منم امام ، منم داراي سرعت ،
منم خاتم ، منم شمشیر بر علیه مخالفان احکام الهی .
منم دعوت کننده به روز قیامت ، منم هنگام نزدیک شدن آن ، منم آن نزدیک شونده ، منم کلام اسماعیل ، منم صاحب
تنزیل ، منم هدایتگر روشن ، منم شاهد ، منم عابد ، من داراي مقاصد بوده و وعده دهنده به خیر هستم .
من وعده دهنده اُمّتم به سلامتی و مژده دهنده عترتم به کرامت و رها کننده با دعوت هستم ، من با برهان و دلیل پیروزم .
من پیشواي پیشوایان ، عصمت امامان ، دفع کننده نقمت و مژده دهنده بر نعمت هستم . من دریاي رضا ، کوه بزرگ خرد و
پناهگاه عفاف هستم . مقام و منزلت متوجّه من بوده و بهشت اطراف مرا احاطه کرده است .
من داراي زیبایی شگفت انگیز و باوقار هستم ، من فرزند دو ذبح شده که با تحفه هایی از ناز و نعمت شرف فدایی گرفتند ،
من شاهراه ایمان و راه امان با برهان آشکار هستم .
من فرزند معد بن عدنانم ، من باعث حسرت شیطان قرار گرفتم ، از نُه پیامبر مرسل متولّد گشتم ، و در طایفه خودم به امین
معروف شدم ، منم مادر قرآن مبین ، منم طه و یاسین ، منم والتین والزیتون .
و در آسمانها و زمین « احمد » ؛ نام من در میان پیشینیان ، در کتاب هاي گذشتگان و امّت هاي گذشته و قرن هاي نخستین
می باشد . « محمّد »
من صاحب کوثر در مجمع و مصدر هستم ، منم پذیرفته شده در محشر ، منم حبیب برگزیده ، منم مصیب ، منم مزّمّل ، منم
مدّثّر ، منم تذکّر دهنده ، منم کسی که شرکت کرد با من در صلب آدم همه مخلوقات ، بر انبیاء برتري یافتم پس من بر همه
پیامبران برتري یافتم .
ص: 352
منم آن کسی که خداوند شفاعتم را مژده داد ، و دستور اطاعت از فرمانم را صادر فرمود ، و از مردم براي تصدیق رسالتم
پیمان گرفت . من رهبر روسفیدان به سوي بهشت نعمتها هستم .
من بالاترین پیامبران از نظر ارزش ، فراگیرترین آنها از نظر عظمت ، آشکارترین آنان از نظر خبر ، والاترین آنان از نظر مقام و
منزلت ، گرامی ترین آنان از نظر اُمّت، فراوان ترین آنان از نظر رحمت، نگهبان ترین آنان از نظر ذمّه و پاکیزه ترین آنان از
نظر ملّت هستم .
در میان شما کسی نیست جز آنکه خود را به او نزدیک نموده و به دوست او رسیده است ؛ چرا که دانش خداي تعالی در شما
تحقّق پیدا کرده و نعمتهاي او نزد شماست ، از آستان برادرانتان و از اعمال مذهبتان عدول نکرده ، و به راستی که خداوند آن
را براي شما و آنان جمع کرده است و خداوند احسان نموده و در حقّ من لطف فرموده؛ چرا که مرا به تأخیر انداخته تا چیزي
را بر شما متذکّر شوم .
آگاه باشید ! علی علیه السلام سزاوار شناسایی است ، معرفت و شناختی که ویژه اوست ، حسب او حسب من ، نژاد او نژاد من
، راه و روش او راه و روش من است .
پس علی علیه السلام برادر و پسرعموي من است ، بر من رسالت و حکمت عطا شده و بر علی علیه السلام دانش و عصمت ،
بر من دعوت و قرآن عطا شده و بر علی علیه السلام وصایت و برهان ، بر من شمشیر و شتر عنایت شده و بر علی علیه السلام
حوض و پرچم .
بر من سجده و شفاعتِ بزرگ وعده داده شده و علی علیه السلام قسیم بهشت و دوزخ شده ، بر من هیبت و وقار عطا شده و بر
علی علیه السلام شرف و افتخار ، براي من آقایی ، شکوه و جلال ارزانی شده و بر علی علیه السلام کمال و عقل و شایستگی .
من به رسالت و کوثر مژده داده شدم و علی علیه السلام به صراط مستقیم ، خدیجه کبري علیها السلام براي من انتخاب شده و
فاطمه زهرا علیها السلام برگزیده بانوان، براي علی علیه السلام .
در هوا حمل شدم و کلام علی علیه السلام را در « فرش گسترده » ؛ من بر روي رفرف
ص: 353
آسمان شنیدم ، من در سدره المنتهی مورد درخواست قرار گرفتم و در رفیع اعلا از علی علیه السلام سؤال شدم ، من براي بیم
دادن فرستاده شدم و بر علی علیه السلام دلیري و شمشیر عطا شد .
من به والاترین مرتبه هاي بهشت مژده داده شدم ، و از خداوند خواستم در هر جا که باشم و علی علیه السلام هر کجا باشد از
من جدا نگردد ، من به مقام پسندیده در روز رستاخیز وعده داده شدم و علی علیه السلام به پرچم حمد .
من با نشانه ها بر یکی از معجزات برانگیخته شدم و با یاري برتري داده شدم ، و علی علیه السلام با پیروزي ، بر من رضوان
عطا شد و بر علی علیه السلام غفران ، براي من تیزي نظر ارزانی شده و بر علی علیه السلام دلیري و پیروزي .
من پیشی گیرنده از پیامبرانم و علی علیه السلام شایسته مؤمنان ، سطوت و غلبه من در میدانها و سطوت و غلبه علی علیه السلام
در کمینگاه هاست .
من خاتم پیامبران ، علی علیه السلام خاتم اوصیا است ، من پیامبر اُمّتم ، علی علیه السلام رساننده دعوت من است.
برادرم موسی با عصایی برانگیخته شده که آنچه به ظاهر حقیقت جلوه داده بودند می بلعید و من برانگیخته شدم با شمشیري
که در دست توانمند علی علیه السلام است که مکّاران و حیله گران را به دو نیم می کند.
من درب هدایت ، علی علیه السلام درب تقواست ، حزب خدا حزب من و حزب من حزب علی علیه السلام است ، علی علیه
السلام برگزیده از فرزندان اسماعیل پس از من است که بر دعوت ابراهیم خلیل علیه السلام پیشی گرفته و از پرستش صورتها
و بتها دوري گزیده است .
او در پیمان پروردگار جهانیان استوار ماند و بتهاي مشرکان را شکسته و بدین وسیله ستمگران را از (خانه الهی) بیرون رانده
است .
حضرت ابراهیم علیه السلام برگزیده خدا و پیامبران است ، من برگزیده ابراهیم و اسماعیل هستم ، خداوند ما را با برتري ممتاز
ساخته و با دوري کردن از انجام کارهاي زشت پاکیزه نمود .
من و علی علیه السلام از یک طینت سرشته شدیم . من و علی علیه السلام در صلبهاي مؤمنان قرار گرفتیم .
من حجّت خدایم علی حجّت من است ، او از دل من سخن می گوید و از
ص: 354
زبان من حکایت می کند ، تاریکی ها باعث اشتباه او نمی شود و دینش با آفتی از آفات کهنه نمی گردد .
بر من دانش مشکلات ارزانی شده و بر علی علیه السلام دانش امور پیچیده و معضلات ، من در دامان مهر پدر علی علیه
السلام پرورش یافتم و علی علیه السلام در دامن مهر من ، او در گهواره محبّت و در دامان مهر من پرورش یافت و در سینه ام
رشد نمود .
او براي پذیرش پیامبري من از همه مردم پیشی گرفت ، با رضوان الهی شاد گردید ، غفران به او ارزانی شد و بهشت به او
وعده داده شد، پیش از آن که انسانی ایمان بیاورد .
او با شمشیر من می زند و به جدّ من فخر می کند و با آرزوي من حمله می کند .
او شیر ژیان ، و برادر و پسرعموي مهربان ، دانشمند ، داور ، شکیبا ، روزه داري است که دنیا او را از یاد خدا مشغول نمی کند
و هنگام ناگواري ها از یاد خدا منقطع نمی گردد ، همیشه در حال فکر و اندیشه است ، تیزبین و بادقّت است و مقامی والا
دارد .
او در خبر شکیبا ، با وقار و زیاد ذکرکننده است .
دلیري است در هنگام کمی پهلوانان، جانش را در روز نبرد ، در شدّت جنگ بخشید و هرگز از من دست برنداشت و در هیچ
مکانی از پاي نایستاد.
او پاکدامن ، پاکیزه ، خشنود ، سخاوتمند ، دوست ، بلندمرتبه ، شایسته و با عزم و اراده است .
علی علیه السلام در هنگام داوري شبیه ترین مردم به حضرت نوح علیه السلام ، در حلم شبیه هود علیه السلام ، در عزم و اراده
شبیه صالح علیه السلام.
در علم و دانش شبیه ابراهیم علیه السلام در شکیبایی شبیه اسماعیل علیه السلام، در تعاون و یاري شبیه اسحاق علیه السلام ، در
مصائب شبیه یعقوب علیه السلام، در تکذیب شدن شبیه یوسف علیه السلام است.
در نعمتهایی که خداوند به او ارزانی داشته مورد رشک و حسادت واقع شده و در دین خدا مورد عناد قرار گرفته است .
ص: 355
او در زهد شبیه موسی علیه السلام، در رشد شبیه عیسی بن مریم علیه السلام و از نظر خلق و خوي شبیه من است .
او در حوادث و آفات برخورد نیکوئی دارد و در سختی ها و بلاها مهربان است ، او از بین برنده بلاها ، دشمن منافق ، و بر هر
امر خیري موافق و از هر شرّي جداست .
او داراي قلبی ملکوتی و عقل و خردي آسمانی ، همنشین قدسی ، دوستدار پروردگار است .
او جنگجو و مبارزي است که هرگز از نبرد سست و ناتوان نگردد . او در رگهاي من پرورش یافته ، از اخلاق من تغذیه نموده
، و با شمشیرهاي من مبارزه نموده است .
دشمن او دشمن من ، دوست او دوست من ، برگزیده او برگزیده من است . او سایبان اُمّت ، در حکمت و ترازوي عصمت
است .
او را دوست نمی دارد جز مؤمن پاکیزه و دشمن نمی دارد جز منافق بدبخت.
او در پیشگاه خدا دوست ، برگزیده و آبرومند است ، در ملکوت الهی بزرگ است ، همواره در نزد خدا راستگو و در راه حق
گویاست . حق همیشه با او و در اوست ، و هرگز از آن تجاوز نخواهد کرد .
مؤمنان با یاد او شاد و منافقان با یاد او اندوهگین می گردند ، قاسطان ستمگر با او دشمنی می کنند ، فاسقان گنهکار به او
کینه می ورزند و مارقان گمراه با او بدرفتاري می نمایند .
آغاز او از من و فرجام او به سوي من ، منزلگاه او بهشت و جایگاه او علیّین است . نگاهش بزرگوارانه ، اعراض و روي
گردانیش ترسناك و در خلق و خویش همانند چراغ است .
آستانه درگاهش لغزش ناپذیر ، لباسهایش پاك و حرکاتش پاکیزه است.
او داراي برکات فراوان است و حسنات بسیار دارد ، و صعودکننده بر درجات است در روزي که همه فرود آیند .
او مردي پاکیزه و تربیت شده ، بزرگوار ، پوشاننده ، خوش خو ، نکته سنج ، باتربیت ، شیرمانند ، کار آزموده ، شیر درّنده ،
شیر بیشه ، بسیار زننده ، بسیار چیره دست ، بسیار بخشنده و بسیار جست و خیز کننده است.
ص: 356
نخستین فرد از شماست که در اسلام پیشی گرفته و نخستین کس از شما که آفریده شده است ، (سزاوارترین شما از نظر خلق
و خوست).
او صاحب راز پنهانی من ، علوم آشکار و معلوم من و امر حتمی من است . او فردي توانا و داراي بازوان درشت ، و درآورنده
زره در روز نبرد و ستیز است.
او شخصی نکته سنج ، هوشیار ، داراي اصل و نسب شریف و نسیب والاگهري است که در مقام و منزلت بر پروردگارش
نزدیک است .
او شیر درّنده بیشه ، همیشه پیروز بر شیران بیشه ، مبارز مهتر ، شیر جوانمرد ، شیر دلیر بیشه است .
به وسیله او خداوند ترس و وحشت را در دلهاي ستمگران انداخته و خداي بر من وحی فرموده که : هرگز ترس در قلب علی
علیه السلام راه ندارد ، و هرگز ترس با خرد و اندیشه او نمی آمیزد .
خداوند او را از طینت من آفریده ، دخترم را به ازدواج او درآورده ، و او به همراه من سنّت و سیره مرا برقرار نموده و به وسیله
او حجّت مرا آشکار و ملک مرا روشن نموده است .
او همان وسیله آزمایش اُمّت من است و با جانش مرا یاري نمود در آن شب که در جاي من خوابید ، و به صورت علنی
دخترم زینب را از مکّه به مدینه آورد و چیزهایی که دشمنان من ، به زور از من گرفته بودند، باز گرداند .
من در خانه مادرش فاطمه، دختر اسد پرورش یافته و در دامن پرمهر او تربیت شدم ، و علی علیه السلام در خانه من و در دامان
من پرورش یافت .
تربیت امر او بر من واگذار شد و خدیجه علیها السلام سرپرستی او را بدون اینکه به او شیري دهد ، عهده دار شد .
پیوسته از او حکم و فرمان صادر شد و من با او در جهان عدم مقرون شدم ، دوستار او سعادتمندترین امّتهاست .
او صاحب پرچم من و داراي دانش من است ، هرگز دیده نشده که بر بتی سر فرود آورد ، جاي پایی براي من ثابت نشد جز
آنکه علی علیه السلام در آن دست داشته و گام برداشته است .
او بدون دعوت بر رسالت من ایمان آورد ، من در روز دوشنبه هنگام ظهر بر
ص: 357
پیامبري برانگیخته شدم و علی علیه السلام در همان روز نماز ظهر را با من خواند ، و از نور من آنچه از انوار می خواست
تکمیل نمود ، قدر و منزلت او بزرگترین منزلت هاست .
او در صلب نیاکان پاك سرشت مؤمن و در رحم هاي مادران پاکدامن ، نزدیک من بود . نام او و نام من در آسمانها بر
سراپرده هاي الهی نوشته شده است .
بنابراین ، علی علیه السلام برادر من از صلب عبدالمطّلب تا به هنگام وفات است ، و او هم صحبت من در پناه الهی و غرفه هاي
بهشتی است .
خداوندا ! هر که او را دوست بدارد دوست بدار ، و هر که با او دشمنی نماید دشمن بدار .
خداوند او را با دانش و پاکدامنی ممتاز ساخته ، مهر او را در دل ساکنان زمین و آسمانها انداخته ، پرهیزکاري و حیا را مقرون
او نموده ، از ترس و پستی او را دور کرده و ولایت او را بر ساکنان زمین و آسمان لازم شمرده است .
پس هر کس او را دوست بدارد من او را دوست داشته و هر کس با او دشمنی نماید با من دشمنی نموده ، و هر کس با من
دشمنی نماید با خدا دشمنی نموده است .
علی علیه السلام گنجینه دانش من ، ظرف حلم و بردباري من ، فرجام همّت من ، بردارنده اندوه من در دوران زندگیم و
شستشو دهنده من پس از وفاتم است .
او مونس من در زندگانیم است ، اوست که پس از وفاتم مرا غسل می دهد و کفنم می کند .
علی علیه السلام نخستین کسی است از بشر که بر من نماز می خواند و مرا در لحد قبر می گذارد .
او در برابر سختیها از من حمایت می کند و کید و حیله بدچشمان را از من دور می نماید ، و با جانش در برابر حلیه هاي
دشمنان، از من دفاع می نماید .
در مورد علی علیه السلام جز حاسد ، کسی مرا آزار نمی رساند ، و فضایل او را جز بدبخت منکر ، کسی رد نمی کند .
ص: 358
آنگاه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نگاهی به سوي آسمان کرد و فرمود:
اللهمّ إنّک قرنتنی بأحبّ الخلق إلیک وأعزمهم عندي وأوفاهم بذمّتی وأقربهم قرابه إلیّ وأکرمهم فی الدنیا والآخره علیّ .
خداوندا ! تو مرا با کسی مقرون ساختی که محبوبترین بندگان نزد تو، بااراده ترین آنان نزد من، وفادارترین آنان به ذمّه من،
نزدیکترین آنان از جهت خویشاوندي و گرامی ترین آنان نزد من در دنیا و آخرت است .
سپس رو به علی علیه السلام نمود و فرمود :
اُدن منّی یا أبا الحسن ! حبی الناس بالأشکال والقرناء وحبانی ربّی بک لأ نّک صفوه الأصفیاء ، بک یسعد من سعد ، وبک
یشقی من شقی ، أنت خلیفتی فی أهلی ، وأنت المشتمل بفضلی ، والمقتدي به بعدي ، اُدن منّی یا أخی .
اي اباالحسن ! نزدیک بیا ! مردم با هم شکلها و هم سنخهاي خودشان نزدیک (وبرادر) شدند و خداوند مرا با تو نزدیک
(وبرادر) نمود ، چرا که تو برگزیده برگزیدگان هستی . نیک بخت به سبب تو نیک بخت می شود و بدبخت به سبب تو
بدبخت می گردد ، تو جانشین من در میان خاندانم هستی ، تو دربرگیرنده فضایل من ، تو مقتداي مردم پس از من هستی ،
نزدیکم بیا اي برادرم !
در این هنگام علی مرتضی علیه السلام نزدیک محمّد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم رفت و خود را بر روي حضرتش
انداخت و رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم برادر خود علی علیه السلام را بر سینه اش چسبانید و فرمود :
یا أبا الحسن ! إنّ اللَّه خلقکم من أنواري کذاك وافق سرّك أسراري وضمیرك أضماري تطالع روحی لروحک ، شهد اللَّه
وَهُوَ » : لذلک والفائزون والصابرون وحمله العرش أجمعون ، یشهدون بامتزاج أرواحنا إذ کنّا من نور واحد ، قال اللَّه تعالی
الَّذي خَلَقَ
ص: 359
. (1) « مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَصِهْراً وَکانَ رَبُّکَ قَدیراً
کفاك یا علیّ ، من نفسک علم اللَّه فیک ، وکفانی منک علمی فیک ، وکلّ قرین ینصرف بقرینه وانصرف النبیّ صلی الله علیه
وآله وسلم بعلیّ علیه السلام .
اي اباالحسن ! خداوند شما را از انوار من آفرید و سرّ و ضمیر تو را همگون سرّ و ضمیر من قرار داد که روح من بر روح تو
واقف است و خداوند بر این امر گواهی داد و همچنین همه رستگاران ، بردباران و حاملان عرش بر آمیخته شدن ارواح ما
او کسی است که از آب ، انسانی را آفرید ، سپس آن » : گواهی دادند؛ چرا که ما از یک نور بودیم ، خداي متعال می فرماید
. « را نسب و سبب قرار داد و پروردگار تو همواره توانا بوده است
اي علی ! بر تو همین بس که خداي از سرشت تو آگاه است و براي من همین بس که من ، از مقام تو آگاهم ، و هر قرین و
( همنشینی به قرینش باز می گردد و علی علیه السلام به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بازگشت . ( 2
و دیگران روایت شده که ابن عبّاس و دیگران گفتند : « سلامی » و « تاریخ بلاذري » نویسنده رحمه الله گوید : در
نازل شد ؛ رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ، « همانا مؤمنان برادر یکدیگرند » ؛ (3) « إنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إخْوَهٌ » وقتی آیه شریفه
میان افرادي که از یک سرشت و سنخ بودند عقد اخوّت و برادري بست .
بنابراین ، ابوبکر با عمر ، عثمان با عبدالرحمان ، سعد بن ابی وقّاص با سعید بن زید ، طلحه با زبیر ، ابی عبیده با سعد بن معاذ ،
مصعب بن عمیر با ابو ایّوب انصاري ، ابوذر با ابن مسعود ، سلمان با حذیفه ، حمزه با زید بن حارثه ، ابو درداء با بلال ، جعفر
طیّار با معاذ بن جبل ، و مقداد با عمّار برادر شدند .
از سوي دیگر ، عایشه با حفصه ، زینب بنت جحش با میمونه ، و اُمّ
. -1 سوره فرقان ، آیه 54
. -2 نهج الإیمان : 413
. -3 سوره حجرات ، آیه 10
ص: 360
سلمه با صفیّه عقد خواهري بستند .
حضرت میان همه اصحابش به اندازه مقام و منزلتشان عقد اخوّت و برادري بست، آنگاه فرمود :
أنت أخی وأنا أخوك یا علیّ !
( اي علی ! تو برادر من و من برادر تو هستم . ( 1
69 - از طریق دانشمندان شیعه نقل شده است که : / 886
روزي امیر مؤمنان علی علیه السلام بر فراز منبر مسجد بصره سخنرانی می فرمود ، حضرت در ضمن سخنانش فرمود :
؛« سلونی قبل أن تفقدونی »
بپرسید از من پیش از آنکه مرا نیابید .
مردي از میان جمعیّت بپا خاست و گفت : اي امیر مؤمنان ! جبرئیل هم اکنون کجاست ؟
حضرت علی علیه السلام نگاهی به سوي آسمان نمود، آنگاه به سمت چپ و راست نگریست و فرمود : تو جبرئیل هستی .
سر داده و گفتند : اي امیر « اللَّه اکبر » در این هنگام آن شخص به پرواز درآمد و سقف مسجد را شکافت و رفت . مردم فریاد
مؤمنان ! از کجا فهمیدي که او جبرئیل است ؟
امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود :
لمّا نظرت إلی السماء خرق نظري أطباق السماوات حتّی العرش والکرسی فما رأیته ، ونظرت الأرض کلّها فلم أره فعلمت أنّه
جبرئیل .
وقتی به آسمان نگاه کردم ، نگاهم طبقه هاي آسمان را تا عرش الهی و
. 207 ح 1 / -1 امالی طوسی : 587 ح 3 مجلس 15 ، تفسیر برهان : 4
ص: 361
کرسی باري تعالی درنوردید ، ولی او را ندیدم ، آنگاه به همه نقاط زمین نگریستم و او را ندیدم؛ فهمیدم که او جبرئیل است
(1) .
70 - فرات کوفی در تفسیر خودش می نویسد : سلیمان دیلمی گوید : / 887
من در محضر مبارك امام صادق علیه السلام بودم چیزي نگذشت که صداي لبیّکی شنیدم ، ناگاه وجود مقدّس علی علیه
السلام ظاهر گشت .
آن حضرت در شانه اش چوبی داشت ، در این هنگام رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به سوي او رفت و با آن حضرت
معانقه کرد به گونه اي که سفیدي زیر بغلش دیده شد، آنگاه رو به علی علیه السلام کرد و فرمود :
یا علیّ ! إنّی سألت اللَّه أن یجعلک معی فی الجنّه ففعل ، وسألته أن یزیدنی فزادنی زوجتک ، وسألته أن یزیدنی فزادنی
ذرّیّتک ، وسألته أن یزیدنی فزادنی محبّیک فزادنی من غیر أن أستزیده محبّ محبّیک .
اي علی ! من از خداوند متعال درخواست نمودم که تو را در بهشت در کنار من قرار دهد و خداوند درخواست مرا پذیرفت ،
من از باري تعالی خواستم که عنایت زیادتري بفرماید ، او همسرت را افزود ، عنایت زیادتري خواستم، فرزندان تو را افزود ،
عنایت زیادتري خواستم دوستان تو را افزود ، و بدون اینکه خواهان زیادتی باشم دوستداران دوستان تو را مشمول نمود .
امیر مؤمنان علی علیه السلام از این امر مسرور گشته و با شگفتی پرسید : پدر و مادرم فداي شما ! دوستداران دوستانم هم
شامل این عنایت می شوند ؟
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : آري ، اي علی ! وقتی روز رستاخیز فرا می رسد براي من منبري از یاقوت سرخ
که با زبرجد سبز تزیین شده آماده می کنند ، آن منبر داراي هفتاد پله است ، مسافت میان هر پله سیر سه روزه یک اسب قارح
2) است . )
. 32/ -1 الأنوار النعمانیّه : 1
-2 اسب قارح ؛ اسبی را گویند که پنج سالش را تمام کرده باشد .
ص: 362
من در فراز آن منبر قرار می گیرم ، آنگاه تو را صدا می زنند تا بر آن صعود کنی ، وقتی تو با جلال و مهابت حرکت می کنی
خلایق براي دیدن تو گردن می کشند و می گویند : این آقا را جزو پیامبران نمی شناسیم .
منادي حق ندا در دهد : او آقاي اوصیا است .
آنگاه تو بر فراز منبر صعود می کنی و با من معانقه می نمایی ، سپس تو از دامن من می گیري و من از دامن کبریایی خدا -
که همان حق است - می گیرم ، و فرزندان تو از دامن حق تو و شیعیانت از دامن فرزندانت گرفته و با حق به سوي بهشت
رهسپار می گردید .
وقتی همگی وارد بهشت شدید و با همسرانتان در آن قرار گرفته و در منازلتان فرود آمدید ، خداوند به مالک دوزخ فرمان
می دهد که : درب دوزخ را بگشا تا دوستانم ببینند که براي آنان چه فضل و برتري در مقابل دشمنانشان بخشیده ام .
درهاي دوزخ باز می گردد ، دوزخیان بر آن سر می کشند ، آن هنگام که روح عطر بهشتی به مشامشان می رسد می گویند :
اي مالک ! آیا خداوند می خواهد تخفیف عذابی در حق ما بنماید ، ما بوي دلنشین بهشت را استشمام می نماییم ؟
مالک دوزخ به آنان می گوید : همانا خداي متعال به من وحی فرمود که درهاي دوزخ را باز کنم تا اولیاي خدا در آن
بنگرند .
دوزخیان سر بالا آورده و به بهشتیان گویند : فلانی ! مگر تو در دنیا نبودي که گرسنه بودي من سیرت نمودم ؟
دیگري می گوید : فلانی ! مگر تو نبودي که در دنیا لباس نداشتی و من لباست دادم ؟
آن یکی گوید : فلانی ! مگر تو نبودي که در دنیا خائف و ترسان بودي من پناهت دادم ؟
دیگري گوید : فلانی ! مگر تو نبودي اسرارت را پیش من گفتی و من آنها را کتمان نمودم ؟
بهشتیان گویند : آري .
دوزخیان گویند : پس براي ما از پروردگارتان آمرزش بخواهید .
ص: 363
در این هنگام بهشتیان براي آنان دعا می کنند ، آنها را از دوزخ خارج و به سوي بهشت می برند ، آنان با سرافکندگی در
معروف می گردند. « دوزخیان » بهشت بدون مکان معیّنی ساکن شده و به
آنان از این امر ناراحت شده و به بهشتیان گویند : از خداوند خواستید و ما را از عذاب دوزخ آزاد کردید ، اینک دعا کنید تا
این اسم را نیز از ما بردارد ، و در بهشت براي ما مسکنی بدهد .
بهشتیان در حق آنان دعا می کنند ، خداوند دعاي آنها را مستجاب می نماید و به بادي وحی می کند تا بر دهان بهشتیان بوزد
و آنها این اسم را فراموش می کنند ، و براي آنان در بهشت مسکن و مأوایی می دهد ، و در این مورد این آیات نازل شده که
می فرماید :
؛ (1) « قُلْ لِلَّذینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا لِلَّذینَ لایَرْجُونَ أَیَّامَ اللَّهِ لِیَجْزِيَ قَوْماً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ ... ساءَ ما یَحْکُمُونَ »
به مؤمنان بگو : کسانی را که امید به روز قیامت ندارند مورد عفو قرار دهند تا خداوند هر قومی را به اعمالی که انجام می »
(2) . « دادند پاداش دهد ... چه بد داوري می کنند
می خوانیم : اصبغ بن نباته گوید : « تفسیر فرات » 71 - همچنین در / 888
تصمیم گرفتم به محضر مولایم امیر مؤمنان علی علیه السلام مشرّف شده و سلام و عرض ارادتی نمایم ، چیزي نگذشت که آقا
و سرورم بیرون آمد ، من برخاستم و به پیشواز حضرتش آمدم ، حضرت تشریف آورد و دست مبارکش را در دستم گذاشته
و انگشتانش را در انگشتانم قرار داد ، آنگاه فرمود :
اي اصبغ بن نباته !
عرض کردم : بلی اي امیر مؤمنان !
. 14 - -1 سوره جاثیه ، آیه 21
. 333 ح 17 / -2 تفسیر فرات : 411 ح 551 ، بحار الأنوار : 7
ص: 364
فرمود : إنّ ولیّنا ولیّ اللَّه ، فإذا مات کان فی الرفیق الأعلی ، وسقاه من نهر أبرد من الثلج وأحلی من الشهد ؛
به راستی که دوست ما ، دوست خداست ، وقتی از دنیا رفت در رفیق اعلا قرار می گیرد ، و از نهري که خنک تر از برف و
شیرین تر از شهد عسل است می آشامد .
عرض کردم : قربانت گردم ، اي امیر مؤمنان ! گرچه دوست شما گنه کار باشد ؟!
فرمود : آري ، مگر کتاب خدا ، قرآن را نخوانده اي ؟ آنجا که می فرماید :
؛ (1) « فَاُولئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَکانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً »
« پس آنان کسانی هستند که خداوند گناهان آنها را به حسنات مبدّل می کند و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است »
(2) .
72 - در تفسیر امام حسن عسکري علیه السلام آمده است : حضرت در ضمن سخنانی فرمود : / 889
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در برخی از بیاناتش فرمود :
إنّ الملائکه أشرفها عنداللَّه أشدّها حبّاً لعلیّ بن أبی طالب علیه السلام ؛
همانا شریف ترین فرشتگان در پیشگاه خداي متعال آنهائی هستند که شدیدترین مهر و محبّت را نسبت به علیّ بن ابی طالب
علیه السلام دارند .
سوگندي که فرشتگان در میان خودشان دارند چنین است :
والّذي شرّف علیّاً علیه السلام علی جمیع الوري بعد محمّد المصطفی صلی الله علیه وآله وسلم.
سوگند خدایی را که علیّ مرتضی علیه السلام را پس از محمّد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم بر همه مردم برتري داد .
. -1 سوره فرقان ، آیه 70
یا أصبغ ! إنّ ولیّنا لو لقی اللَّه وعلیه من الذنوب مثل » : -2 تفسیر فرات : 293 ح 396 . در پایان این حدیث شریف آمده است
اي اصبغ! اگر ولیّ و دوست ما ، به دیدار خداوند متعال رود در » ؛ « زبد البحر ومثل عدد الرمل لغفرها اللَّه ، إن شاء اللَّه تعالی
. « حالی که گناهانش همانند کف دریا و تعداد ریگهاست ، خداوند گناهان او را می آمرزد ، ان شاء اللَّه
ص: 365
در سخنی دیگر فرمود :
إنّ ملائکه السماوات والحجب لیشتاقون إلی رؤیه علیّ بن أبی طالب علیه السلام کما تشتاق الوالده الشفیقه إلی ولدها البارّ
( الشفیق ... . ( 1
همانا فرشتگان آسمانها و حجب، همانند شوق و علاقه مادر مهربان به فرزند نیکوکار دلسوز ، مشتاق دیدار علیّ بن ابی طالب
علیه السلام هستند ... .
105/ 286 ضمن ح 2 و 39 / -1 تفسیر امام حسن عسکري علیه السلام : 452 ضمن ح 297 (با اندکی تفاوت) ، بحار الأنوار : 9
. ضمن ح 12
ص: 366
پایان بخش دوّم
اشاره
در پایان این بخش مطالب مفیدي را بیان می نماییم :
فصاحت و بلاغت امیرالمؤمنین علیه علیه السلام 􀀀 نخست : مطلبی درباره
دوّم : اشعار عودي شاعر عرب در مدح امیرالمؤمنین علیه السلام
سوّم : اشعار شیخ صالح تمیمی ادیب الادباء در مدح امیرالمؤمنین علیه السلام
چهارم : اشعار عبدالباقی عَمري ، شاعر ادیب در مدح امیرالمؤمنین علیه السلام
ه تطنجیّه 􀀀 پنجم : دعاي امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از خطب
ششم : کلام شبلی شمیل در مدح امیرالمؤمنین علیه السلام
مسیحی در مدح امیرالمؤمنین علیه السلام 􀀀 هفتم : کلام جورج جرداق نویسنده
« صوت العداله » هشتم : بخشی از سخنان امیرالمؤمنین علیه السلام در کتاب
نهم : دو خطبه از امیرالمؤمنین علیه السلام
دهم : روایتی از امام صادق علیه السلام در ثواب زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام
یازدهم : کلامی از تفسیر امام حسن عسکري علیه السلام در فضائل ...
ه خود 􀀀 دوازدهم : کلام امیرالمؤمنین علیه السلام به شیع
سیزدهم : کلام امیرالمؤمنین علیه السلام در واپسین لحظات زندگی
چهاردهم : روایت اصبغ بن نباته در واپسین لحظات امیرالمؤمنین علیه السلام
پانزدهم : نقل برسی از وصیت حضرت به امام مجتبی علیه السلام
شانزدهم : نقل ابن عباس از شب شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام
ه فصاحت و بلاغت امیرالمؤمنین علیه علیه السلام 􀀀 نخست: مطلبی دربار
نخست:
1) مطلبی درباره فصاحت و بلاغت امیر مؤمنان علی علیه السلام آمده است ) « الفضائل » و همچنین « صراط المستقیم » در کتاب
که اینک عین آن را بیان می نماییم:
نویسنده کتاب مزبور در فصل نوزدهم کتاب خویش می نویسد:
من در فصل دوازدهم یادآور شدم که همه دانشمندان الهی در علم ودانش خود منتسب به امیر مؤمنان علی علیه السلام هستند
و علوم شان را از آن حضرت گرفته و اقتباس کرده اند.
مگر نشنیده اي وقتی به عبدالحمید، کاتب بنی اُمیّه، نامه هاي معروفی رابه ابومسلم نوشت - که شتري آن را حمل می کرد -
گفته شد: تو از کجا به چنین بلاغتی دست یافتی؟
گفت: از آنجایی که هزار خطبه از خطبه هاي اصیلع بنی هاشم - یعنی علی علیه السلام ( 2) - را حفظ کردم، کسی که مملوّ از
دانش بود و مردم را در پرتو فیض دانشش قرار داد.
از دیگر دانشمندان، ابو عثمان عمرو بن جاحظ است، او میزان بلاغت و بیان است، کسی که زمام فصاحت را بدست گرفته و
در آن تصرّف
-1 گفتنی است که نسخه این کتاب از کهن ترین نسخی است که شاید ششصد سال پیش نوشته شده است و از این نسخه
است. « نخب المناقب لآل أبی طالب » چنین بدست می آید که نویسنده آن از فرزندان صاحب کتاب
تعظیم علی علیه السلام است، چرا که در زبان عربی، در هنگام تعظیم و بزرگداشت « اصیلع، مصغّر اصلع » -2 منظور از
شخصی، از لفظ مصغّر استفاده می شود.
ص: 367
نموده است، او علّامه دهر بود، در عین حال در مورد صد کلمه از سخنان حضرتش که جمع آوري نموده دلش حیران و
عقلش مدهوش گشته است، او به این حقیقت اعتراف کرده و می گوید:
لو » : من معانی حکمتهاي پراکنده اي را که شامل مکارم اخلاقی نفسانی بود گرد آوردم که نخستین کلمه آنها عبارتست از
تا آخر. ...« اگر پرده کنار رود به یقینم افزوده نمی شود » ؛« کشف الغطاء ما ازددت یقیناً
بدیهی است که حقیقتاً کلام امام علیه السلام را هر گاه کسی که هدایت روزي اوشده تأمّل کند، می بیند که الفاظ زیبا در
اسلوب هاي والا و شیوا همچون درّهاي گرانبهایی در یک نخ کنار هم چیده شده اند که نه زیاد استعمال شده اند و نه مشکل
و گنگند، بلکه عباراتی است که به جان هاي پاك وطبیعت هاي نیکو لذّت بخش تر است از گوهرهاي زیبا و وابستگی آن به
( دل ها بیشتر از وابستگی جزع ( 1) به امان است. ( 2
گوید: « البیان و التبیین » جاحظ در جلد یکم کتاب
علیّ بن ابی طالب علیهما السلام می فرماید:
قیمه کلّ امرء ما یحسن؛
.« ارزش هر شخص به اندازه کار نیکی است که انجام می دهد
سپس جاحظ اضافه می کند: اگر در این کتاب جز این کلام نبود، همین براي ما، کافی، مجزي و بی نیازکننده بود؛ بلکه فراتر
از کفایت که در بیان هدف، هیچ گونه کوتاهی نداشت، و بهترین کلام آن است که اندکش انسان را از زیادي بی نیاز کند،
و معنایش در لفظ آن آشکار گردد.
به راستی که خداوند متعال از جلالت و بزرگی، پرده اي از نورِ حکمت بر آن کلمات والا پوشانیده و این هم بر حسب نیّت
صاحب کلام است که
-1 جزع؛ نوعی عقیق است که براي امنیّت یافتن در دست می کنند.
221 (با تفاوت در الفاظ). / -2 الصراط المستقیم: 1
ص: 368
او گوینده آن است.
جاحظ می افزاید: این کلام از صد کلامی است که از کلمات امیرمؤمنان علی علیه السلام جمع آوري شده و هر کلمه آن،
( برابر با هزار کلمه از بهترین کلمات عرب است. ( 1
-----------------------------------------------
دوّم: اشعار عودي شاعر عرب در مدح امیرالمؤمنین علیه السلام
دوّم:
می نویسد: از جمله اشعاري که عودي رحمه الله شاعر عرب در مدح امیر مؤمنان علی علیه « المجموع الرائق » صاحب کتاب
السلام گفته، اشعار ذیل است که دوست دارم در اینجا بیاورم:
بفنا الغري وفی عراص العلقم
تُمحَی الذنوب عن المسی ء المجرم
قبران قبر للوصیّ وآخر
فیه الحسین فعجّ علیه وسلّم
هذا قتیل بالطفوف علی ظمأ
وأبوه فی کوفان ضُرِّج بالدم
وإذا دعا داعی الحجیج بمکّه
فإلیهما قصد التقیّ المسلم
فاقصدهما وقل: السلام علیکما
وعلی الأئمّه والنبیّ الأکرم
أنتم بنو طه وقافٍ والضحی
وبنو تبارك والکتاب المحکم
وبنو الأباطح والمصلح والصفا
والرکن والبیت العتیق وزمزم
بکم النجاه من الجحیم وأنتم
خیر البریّه من سلاله آدم
أنتم مصابیح الدجی لمن اهتدي
والعروه الوثقی الّتی لم تفصم
وإلیکم قصد الولیّ وأنتم
أنصاره فی کلّ خطب مؤلم
وبکم یفوز غداً إذا ما اُضرمت
فی الحشر للعاصین نار جهنّم
من مثلکم فی العالمین وعندکم
علم الکتاب، وعلم ما لم یعلم
جبریل خادمکم وخادم جدّکم
ولغیر کم فیما مضی لم یخدم
ابنی رسول اللَّه إنّ أباکم
من دوحه فیها النبوّه تنتمی
آخاه من دون البریّه أحمد
واختصّه بالأمر لولا یُظلم
نصّ الولایه والخلافه بعده
یوم الغدیر له برغم اللؤَم
.73/ -1 البیان و التبیین: 1
ص: 369
ودعا له الهادي وقال ملبّیاً
یاربّ قد بلّغت فاشهد واعلم
حتّی إذا قُبض النبیّ وأصبحوا
مثل الذئاب تلوب حول المطعم
2) ؛ گناهان، افراد گنه کار ومجرم پاك می گردد. ) « علقم » 1) کنار رود ) « غري » در آستانه سرزمین
دو قبر در آنجاست یکی از آنِ وصی و جانشین پیامبر و در دیگري امام حسین علیه السلام مدفون است، پس به زیارت او
بشتاب و بر او سلام کن.
با لب تشنه به شهادت رسید؛ و پدر بزرگوارش در شهر کوفه در خون غلطید. « کربلا » این یکی در سرزمین طفّ
آنگاه که براي مراسم حج دعوت شد؛ مسلمان پرهیزکار قصد زیارت آن دوبزرگوار را می کند.
به سوي مرقد پاك آن دو بزرگوار برو و بگو: سلام بر شما و بر پیشوایان وبر پیامبر گرامی باد!
و کتاب محکم خدا هستید. « تبارك » آري، شما فرزندان طه، قاف و الضحی هستید، و فرزندان
و فرزندان دشت هاي مکّه، منی، صفا، رکن کعبه و زمزم هستید.
رهایی از آتش دوزخ به وسیله شماست، و شما بهترین خلایق از سلاله پاك حضرت آدم علیه السلام هستید.
شما چراغ هاي پرفروغ در تاریکی ها براي کسی که خواهان هدایت است،می باشید و شما همان دستاویز محکمی هستید که
هرگز جدا نمی گردد.
مقصد و مقصود دوست به سوي شماست و یار او در هر امر مهم و دردآورشما هستید.
آنگاه که در فرداي رستاخیز در صحراي محشر آتش دوزخ براي گنه کاران افروخته گردد و زبانه کشد؛ وسیله نجات و
رستگاري شما هستید.
همانند شما در جهانیان چه کسانی هستند، چرا که علم کتاب و دانش آنچه هیچ کس خبر ندارد، نزد شماست.
-1 غري؛ محلّی است در کوفه، که اکنون نجف اشرف می باشد که مرقد مطهّر امیر مؤمنان علی علیه السلام در آنجاست.
-2 علقم؛ نهري است از رود فرات.
ص: 370
آري، جبریل، خادم شما و خادم جدّ بزرگوار شماست که هرگز پیش از شمادر خدمت کسی نبود.
اي فرزندان پیامبر خدا! به راستی که پدر بزرگوارتان از درخت باغستانی بودند که نبوّت در آن رشد یافته بود.
پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم، عقد اخوّت و برادري بست و او مخصوص به امر ولایت و « احمد » او از میان آفریدگان با
فرمانروائی گردید، اگر بر او ستم نمی گشت.
به رغم میل پست فطرتان، ولایت و خلافت پس از پیامبر به صورت آشکاردر روز غدیر از آنِ او شد.
در آن روز، پیامبر هدایتگر بر او دعا فرمود و لبّیک گویان عرضه داشت:پروردگارا! گواه باش و بدان که من این مأموریّت را
به انجام رساندم.
تا آن هنگامی که پیامبر از دنیا رفت، آن لئیمان و پست فطرتان همانند گرگان گرسنه دور طعمه حلقه زده (و خلافت را از آن
حضرت ربودند).
تا آنجا که گوید:
وأتو علی آل النبیّ بأکبد
حرّي وحقد بعد لم یتصرّم
فسبوا ذراریهم، وأفنوا ولده
ویل لهم من هول یوم مؤلم
ترکوهم فوق الثري ورؤوسهم
فوق ]القنا[ مثل الأنجم
وسروا بهم نحو السئام یؤمّهم
رأس الحسین علیه السلام مرکّب فی لهذم
بئس الجزاء جزوه فی أولاده
تاللَّه ما هذي فعائل مسلم
لو سلّموا أمر الخلافه بینهم
لولیّها وتحرّجوا من مأثم
لم یستثر یوم الطفوف اُمیّه
من ولد فاطمه ولم تستقدم
کلّا ولا وقع الخلاف وأصبحوا
فی الدین بین محلّل ومحرّم
لکنّهم سلّوا صوارم بغیهم
وعدوا علیه بالسواد الأعظم
واللَّه، لولا نقض بیعه حیدر
ما استوهبت تلک الحقود النوّم
قتلوا الوصیّ ببغیهم وتهجّموا
جهلًا علی المختار أيّ تهجّم
لم یرقبوا ما قاله فی حقّه ال
هادي ولم یرعوا له من محرم
یا لائمی فی حبّ آل محمّد
أقصر هبلت من الملامه أولم
ص: 371
کیف النجاه لمن علیّ خصمه
یوم القیامه بین أهل الموسم
هو آیه اللَّه الّذي فی خلقه
وحسامه الغضب الّذي لم یلهم
وهو الدلیل إلی الحقائق عارضت
فیها الشکوك من الظلال المظلم
]و[اختاره المختار دون صحابه
صنواً وزوّجه الإله بفاطم
سل عنه فی بدر وسل فی خیبر
والخیل تعثر فی القنا المتحطّم
کم کاد فی الأبطال من متعثرم
وأباد من متمرّد متعثرم
وحمی عن الإسلام وهو من الصبا
متکنّفاً فی برده لم یحلم
یا من یجادل فی علیّ علیه السلام عانداً
هذا المناقب فاستمع وتقدّم
کیما أردّك عن جدالک صاغراً
متقاعساً عنه بأنف مُرغَم
یا آل یس الّذین بحبّهم
نرجو النجاه من السعیر المضرم
مازال هاشم فی قریش أعزّه
لهم وأنتم عزّه فی هاشم
ها قد بعثت بها إلیک فبح بها
یا هاشمی فمثلها لم یُنظم
لولاهم ما کان یعرف عابد
للَّه بالدین الحنیف القیّم
لکم الشفاعه فی غد وإلیکم
فی الحشر کشف ظلامه المتظلّم
یرجو فی غد « العودي » مولاکم
بکم الثواب من الإله المنعم
فتقبّلوا منه المدیح فما له
( إلّا المدیح وحبّکم فی المقدم ( 1
آنان با جگرهاي تشنه (خون) و کینه اي همیشگی برخاندان پیامبر هجوم آوردند.
فرزندان او را به قتل رسانده و ذریّه او را به اسارت گرفتند، واي بر آنان ازوحشت روز دردناك محشر!
آري، اجساد شریف آنها را بر روي خاك رها کرده، در حالی که سرهاي مبارکشان بر بالاي نیزه مانند ستارگان می درخشید.
آنها را با آزردگی سیر دادند در حالی که پیشاپیش آنان سر مبارك امام حسین علیه السلام بر نیزه بود.
راستی چه بد پاداشی در مورد فرزندان پیامبر دادند!! سوگند به خدا! این
471 (مطبوع). / -1 المجموع الرائق: 96 (مخطوط)، و ج 1
ص: 372
پاداش شایسته یک مسلمان نیست.
آري، اگر آنان امر خلافت را در آن روز به صاحبش تسلیم می کردند و از ارتکاب گناهان اجتناب می ورزیدند؛
هرگز در روز طفّ (عاشورا) بنی امیّه از فرزندان فاطمه علیها السلام انتقام نمی گرفتند و در این امر پیشقدم نمی شدند.
هرگز هیچ اختلافی واقع نمی شد و مردم صبح می کردند در حالی که دردین، هیچ گونه اختلافی میان حلال و حرام نبود.
و لیکن آنان شمشیرهاي دشمنی خودشان از نیام بیرون کشیده و با آن برهمه مردم هجوم آوردند.
سوگند به خدا! اگر بیعت حیدرعلیه السلام را نمی شکستند هرگز این کینه ها بیدارنمی گشت؛
ولی آنان وصی و جانشین پیامبر را با ستم کشتند و از روي جهل و نادانی به برگزیده پیامبر چه هجومی آوردند؟
آنان گفتار پیامبر هدایتگر را در حق او مراعات نکرده و حرمت او را نگه نداشتند.
اي کسی که در مهر و محبّت آل محمّدعلیهم السلام مرا ملامت می نمایی! خاموش باش! از ملامت دیوانه گشته و خیر نبینی.
چگونه کسی که علی علیه السلام خصم اوست در روز قیامت در میان مردمان محشر نجات می یابد؟
او نشانه و آیت خدا در میان آفریدگانش و شمشیر خشمگین و برّانی که آرام نگیرد.
او راهنماي به سوي حقایقی است که در آنها بر اثر گمراهی و تاریکی،تردید عارض شده است.
پیامبر برگزیده، از میان صحابه، او را به عنوان برادر و یار مهربان خودبرگزید و خداوند فاطمه علیها السلام را به همسري او
درآورد.
(از دلیري و شجاعت) او بپرس، در جنگ بدر و خیبر، در آن هنگامه نبردکه اسبان در میان نیزه شکسته ها به رو می افتند.
چقدر قهرمانان را به خاك مذلّت انداخته و چندین متمرّد سرکش را نابودساخته است؟
ص: 373
او در دوران کودکی از اسلام حمایت نموده و حفظ نمود آن را در زمان ضعف اسلام، در حالی که هنوز بالغ نشده بود.
اي کسی که با لجبازي و عناد در مورد علی علیه السلام مجادله می کنی! اینک این مناقب و فضایل را گوش کن و پیش برو.
تا پاسخ جدال تو را داده و تو خوار گشته، غرورت شکسته و دماغت برخاك مالیده شود.
اي آل یاسینی که به مهر و محبّت شما اُمید رهایی و نجات از آتش برافروخته داریم!
همواره هاشم در میان قریش عزیز بود و شما عزیز هاشم بودید.
اینک این قصیده را به ساحت تو فرستادم، آن را منتشر کن اي هاشمی! چراکه همانند آن سروده نشده است.
اگر آنان نبودند هیچ پرستشگري براي خدا با دین حنیف و استوار، شناخته نمی شد.
فرداي قیامت، شفاعت از آن شماست و در روز حشر دادخواست ستمدیده به دست شما آشکار و کشف خواهد گشت.
در فرداي قیامت به وسیله شما امید ثواب از خداوند احسان کننده، دارد. « عودي » بنده شما
پس این مدح و تمجید را از او بپذیرید، چرا که او، جز مدح و محبّت شمابراي فردایش چیز دیگري ندارد.
-------------------------------------------
سوّم: اشعار شیخ صالح تمیمی ادیب الادباء در مدح امیرالمؤمنین علیه السلام
سوّم:
پیشواي پیشوایان ادب، شیخ صالح تمیمی در مدح مولاي متّقیان امیرمؤمنان علی صلوات اللَّه علیه وآله می گوید:
غایه المدح فی علاك ابتداء
لیت شعري ما تصنع الشعراء
یا أخا المصطفی وخیر ابن عمّ
وأمیر إن عدت الاُمراء
ما نري ما استطال إلّا تناهی
ومعالیک مالهنّ انتهاء
فلک دائر إذا غاب جزء
من نواحیه أشرقت أجزاء
أو کبدر ما یعتریه خفاء
من غمام الأعراه انجلاء
ص: 374
یحذر البحر صوله الجزر لکن
غاره المدّ غاره شعواء
ربّما رمل عالج یوم یحصی
لم یضق فی رماله الإحصاء
وتضیق الأرقام عن معجزات
لک یا من إلیه ردّت ذکاء
یا صراطاً إلی الهدي مستقیماً
وبه جاء للصدور الشفاء
بنی الدین فاستقام ولولا
ضرب ماضیک ما استقام البناء
أنت للحقّ سلم مالراق
یتأبّی بغیره الإرتقاء
أنت هارون والکلیم مح  لا
من نبیّ سمت به الأنبیاء
أنت ثانی ذوي الکسا ولعمري
أشرف الخلق من حواه الکساء
ولقد کنت والسماء دخان
ما بها فرقد، ولا جوزاء
فی دجا بحر قدره بین بردي
صدف فیه للوجود الضیاء
لا الخلا یوم ذاك فیها خلاء
فیسمّی ولا الملاء ملاء
قال زوراً من قال ذلک زور
وافتري من یقول ذاك افتراء
آیه فی القدیم صنع قدیم
قاهر قادر علی ما یشاء
نبأ والعظیم قال عظیم
ویل قوم لم یغنها الأنباء
لم تکن فی العموم من عالم الذ
رّ وینهی عن العموم النهاء
معدن الناس کلّها الأرض لکن
أنت من جوهر، وهم حصباء
شبه الشکل لیس یقضی تساوي
إنّما فی الحقائق الإستواء
لاتفید الثري حروف الثریّا
رفعه أو یعمّه استعلاء
شمل الروح من نسیمک روح
حین من ربّه أتاه النداء
قائلًا من أنا فروي قلیلًا
وهو لولاك فاته الإهتداء
لک اسم رآه خیر البرایا
مذ تدلّی وضمّه الإسراء
خطّ مع اسمه علی العرش قدماً
فی زمان لم تعرض الأسماء
ثمّ لاح الصباح من غیر شکّ
وبدا سرّها وبان الخفاء
وبرئ اللَّه آدماً من تراب
ثمّ کانت من آدم حوّاء
ص: 375
نهایت و آخرین مرتبه مدح در شأن والاي تو، سرآغاز آن است، اي کاش می دانستم که شاعران در مدح تو چگونه شعر می
سرایند؟!
اي برادر محمّد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم و بهترین پسر عمّ و امیر! اگر امیران بشمار آیند.
ما می بینیم هر چه به طول می انجامد، سرانجام پایان می پذیرد؛ ولی فضایل تو هرگز پایان نمی پذیرد.
فضایل تو همانند فلک دوّار است که هرگاه بخشی از آن پنهان شود بخش هاي دیگرش روشن گردد.
یا همانند مهتابی است که هرگاه پنهان شود از زیر ابر آشکار می گردد.
دریا از هجوم جذر بیم دارد؛ ولیکن یورش مدّ یورش بی رحمانه اي است.
چه بسا روزي بتوان ریگهاي بیابان را شمرد و در شمارش آن هیچ تنگنایی نباشد.
ولی ارقام از شمارش شگفتی ها و معجزات تو - اي کسی که ذکاوت وزیرکی بر او برمی گردد - ناتوان هستند.
اي راهی که به سوي هدایت به صورت مستقیم هستی و به سبب تو سینه ها بهبود یابند.
دین به سبب تو بنا گشته و استوار گردید، اگر ضربات شمشیر تو در گذشته نبود، هرگز بناي دین استوار نمی گشت.
تو پلّه سالکان به سوي حق هستی، که اگر کسی از این پلّه امتناع ورزد، پلّه دیگري براي صعود به سوي حق، ندارد.
تو به منزله هارون از موسی علیه السلام، جانشین بهترین پیامبران هستی.
تو دوّمین شخصیّت از اصحاب کساء هستی، و به جانم قسم! که برترین وشریف تر آفریدگان زیر کساء بودند.
.« جوزاء » داشت و نه ستاره « فرقد » تو بودي در حالی که هنوز آسمان به صورت دود بود که نه ستاره
در تاریکی دریاي قدرت، میان لباس صدف، از هستی روشنایی نبود.
در آن روز نه خالی بود تا خالی نامیده شود و نه پر بود تا پر نامیده شود.
و کسی که بگوید این بهتان است، خود بهتان زده و افترا بسته است.
ص: 376
تو آیت و نشانه در قدیم و ساخته خداوندي که قاهر است و بر هر چیزي بخواهد تواناست.
تو همان خبري هستی که خداي بزرگ فرمود: بزرگی؛ واي بر گروهی که خبرهاي آنها را کفایت نکرد.
تو در میان عموم در عالم ذرّ نبودي، خردمندان چنین چیزي را از عموم نمی پذیرند.
سرشت همه مردم از زمین است؛ ولی تو از جوهر آفریده شدي و مردم سنگریزه اند.
همانندي در شکل و قیافه مردم دلیل بر تساوي نیست؛ چرا که در حقایق برابري است.
که ستاره درخشانی است - نخواهد رسید و -« ثریّا » که به معناي خاك است - هرگز به اوج والایی حروف - « ثري » حروف
ارتفاع نخواهد گرفت.
آنگاه که روح - آن فرشته بزرگ - از جانب پروردگارش ندایی آورد، از نسیم روح تو جان گرفت.
در حالی که می گفت: من کیستم، اندکی اندیشید، اگر تو نبودي هدایت نمی شد.
تو داراي نامی هستی که آن را بهترین خلایق پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم در آن هنگام که در شب معراج نزدیک شد،
دید؛
که به همراه نام او از زمان قدیم بر روي عرش الهی نوشته شده؛ در آن زمانی که هنوز اسم ها بوجود نیامده بودند.
آنگاه سپیده دمید و بدون تردید، راز این اسم ها فاش و پنهانی آنها آشکارگشت.
در این هنگام بود که خداوند حضرت آدم علیه السلام را از خاك آفرید، آنگاه از آدم حواء را خلق نمود.
چهارم: اشعار عبدالباقی عَمري ، شاعر ادیب در مدح امیرالمؤمنین علیه السلام
شاعر ادیب، عبدالباقی عمري در مدح علی علیه السلام گوید:
یا أبا الأوصیاء، أنت لطه
صهره وابن عمّه وأخوه
إنّ للَّه فی معانیک سرّاً
أکثر العالمین ما علموه
ص: 377
أنت ثانی الآباءفی منتهی الدو
ر وآباؤه تعدّ بنوه
خلق اللَّه آدماً من تراب
فهو ابن له، وأنت أبوه
اي پدر اوصیا و جانشینان! تو داماد، پسر عمو و برادر طه صلی الله علیه وآله وسلم هستی.
به راستی که براي خداوند در معانی تو رازي است که بسیاري از جهانیان یاراي دانستن آن را ندارند.
تو در انتهاي دایره خلقت دوّمین پدران هستی و پدران او، پسران او به شمار آیند.
خداوند حضرت آدم علیه السلام را از خاك آفرید، پس او فرزند تراب است و توابوتراب هستی.
وي در توصیف ضریح مقدّس آن حضرت علیه السلام گوید:
ألا إنّ صندوقاً أحاط بحیدر
وذي العرش قد أربی إلی حضره القدس
فإن لم یکن للَّه کرسیّ عرشه
فإنّ الّذي فی ضمنه آیه الکرسی
آگاه باشید! این ضریحی که پیرامون قبر مطهّر حیدرعلیه السلام را گرفته به راستی که صاحب عرش آن را به سوي حضرت
قدس ارزانی داشته است.
اگر براي خداوند در عرشش کرسی نباشد، به راستی که آن که قبر او را دربرگرفته، آیه کرسی است.
و شاعر در این زمینه چه زیبا سروده:
شهد الأنام بفضله حتّی العدا
والفضل ما شهدت به الأعداء
فتلألأت أنواره لذوي النهی
فتزحزت عن غیّها الظلماء
همه مردم بر فضل و برتري او گواهی دادند، حتی دشمنانش، و فضل وبرتري آن است که دشمنان به آن گواهی دهند.
پس انوار او بر خردمندان روشن گشت، پس تاریکی از برپا شدن آن، انوارشد.
شاعر دیگري گوید:
ص: 378
یروي مناقبهم لنا أعداؤهم
لا فضل إلّا ما رواه حسود
وإذا رأوها مبغضوهم لم یکن
للعالمین عن الولاه مجید
مناقب و فضایل آنان را دشمنانشان به ما روایت می کنند، فضیلتی نیست جز آن که بر زبان حسود جاري شود.
وقتی دشمنانشان چنین فضایلی را نقل می کنند؛ دیگر ولایتشان براي جهانیان قابل انکار نیست.
ه تطنجیّه 􀀀 پنجم: دعاي امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از خطب
آمده است: « المجموع الرائق من أزهار الحدائق » در کتاب
1) دعاي ذیل را بیان فرمود: ) « طثنجیّه » امام امیرالمؤمنین علیه السلام پس از خطبه معروف به
تَحَصَّنْتُ بِالْمَلِکِ الْحَیِّ الَّذي لایَمُوتُ، وَاعْتَصَمْتُ بِذِي الْعِزَّهِ وَالْعَدْلِ وَالْجَبَرُوتِ، وَاسْتَعَنْتُ بِذِي الْعَظَمَهِ وَالْقُدْرَهِ وَالْمَلَکُوتِ، مِنْ »
.« کُلِّ ما أَخافُهُ وَأَحْذَرُهُ
خود را در دژ محکم پادشاهی که هرگز نمی میرد قرار داده و مصون ساختم، و به (ذیل عنایت) خداوندي که داراي عزّت،
عدل و جبروت است، چنگ زدم و از خدایی که صاحب، عظمت، قدرت و ملکوت است یاري طلبیدم؛از براي هر چیزي که
از آن بیم دارم و می ترسم.
آنگاه حضرتش فرمود:
ما ذکر أحدکم هذه الکلمات عند نازله أوشدّه إلّا أزاحها اللَّه عزّوجلّ عنه إلّا الموت.
هر کس این کلمات را در هنگام نزول هر بلا یا شدّت و سختی - جز مرگ - بخواند؛ خداوند متعال آن بلا یا شدّت و سختی
را از او برطرف می کند.
جابر به امام علیه السلام عرض کرد: اي امیر مؤمنان! فقط این دعا را بخواند؟
حضرت علیه السلام فرمود: سیزده اسم نیز به آن اضافه می کنم.
و این اشاره به اسم مبارك پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم و اسم مبارك حضرتش علیه السلام واسامی فرزندانش علیهم
السلام که آخرین آنان حضرت حجّت بن الحسن صاحب
آمده است. « الطتنجیّه » : و در الصحیفه ،« التطنجیّه » : -1 در مصدر والمشارق
ص: 379
( الزمان (صلوات اللَّه علیه) است، می باشد. ( 1
-----------------------------------------------
ششم: کلام شبلی شمیل در مدح امیرالمؤمنین علیه السلام
شبلی شمیل گوید: امام علیّ بن علی طالب علیه السلام بزرگ بزرگان است، او نسخه منحصر به فردي است، نه در شرق و نه
( غرب جهان ،نه درروزگار قدیم و نه در دوران جدید و معاصر صورتی طبق اصل دیده نشده است. ( 2
----------------------------------------
ه مسیحی در مدح امیرالمؤمنین علیه السلام 􀀀 هفتم _ کلام جورج جرداق نویسند
پس از بیان جنگ صفّین و چگونگی نبرد دو لشکر، « صوت العداله » جورج جرداق، نویسنده مسیحی در کتاب معروف خود
می نویسد:
گویا در بهبوحه جنگ و امواج مرگ، هیچ شمشیري نمی زند، نیزه اي بکار نمی برد و حمله اي نمی کند؛ جز آن که از هر
گوشه و کناري فریادهایی بلند می شود، هزار فریاد از این طرف و هزار فریاد از آن طرف از حنجره ها و دهان ها بیرون می
آید و همگی می گویند:
آگاه باشید! او علیّ بن ابی طالب علیه السلام، قهرمان میدان نبرد اسلام و میدان حق و میدان مبارزه عدالت انسانیّت است.
آگاه باشید! او علیّ بن ابی طالب علیه السلام است، کسی که در روز نبرد، روزي که بهشت زیر سایه شمشیرها بود، در برابر
عمرو بن عبدود شیر ترسناك جزیره العرب، قرار گرفت و در حالی که در آن روز جز در ایمانش، در همه جهات کودکی
بیش نبود آن شیر هولناك را بر زمین زد.
آگاه باشید! او علیّ بن ابی طالب علیه السلام است، کسی که با دست هاي توانایش بزرگترین درب دژهاي مستحکم را از
جاي کند و لرزه بر اندام قهرمانان میدان نبرد انداخت و آن درب را سپر قرار داد، در حالی که آن درب در دستان تواناي او
سبک تر بود از پري که در بال پرنده است.
مشارق الأنوار: » 452 ، الصحیفه العلویّه الثانیه: 75 . تمام این خطبه با این دعا را علّامه برسی رحمه الله در / -1 المجموع الرائق: 1
نقل کرده است. «166 - 170
.37/ -2 صوت العداله: 1
ص: 380
آگاه باشید! او علیّ بن ابی طالب علیه السلام است، کسی که اگر همه مردم روي زمین با او به جنگ برخیزند هرگز باکی
نداشته و وحشت نمی کند وجانش او را جز به نبردي راستین وادار نخواهد کرد.
آگاه باشید! او علیّ بن ابی طالب علیه السلام است، کسی که باکی ندارد که به سراغ مرگ برود و یا مرگ به استقبال او
بیاید.
آگاه باشید! او علیّ بن ابی طالب علیه السلام است، کسی که در میدان هاي جنگ شجاعت هایی آفرید و موقعیت هایی
بوجود آورد که بر احدي از بشریّت چنین موقعیّت هایی میسّر نشد، چرا که زهد براي او، راه جنگ و مبارزه را گشود؛ در
صورتی که زهد براي دیگران جز درهاي شکست و گوشه گیري باز نکرد، و مهربانی و عطوفت او بر مستمندان و مستضعفان
دژهاي بسته را براي او گشود، و دوستی و مهر او کاخ هاي کینه را واژگون نمود، و آن را والاترین الگو براي جنگ ها قرار
داد، و دوستی و عشقش به مردم او را وادار به این گونه مبارزه رعب انگیز و عمیق نمود.
آگاه باشید! او علیّ بن ابی طالب علیه السلام است، کسی که تاریکی ها با شمشیرش شکافته شده و بر مغز دشمنانش رعد و
برق ها را فرود آورد و بر آنها توفان هاي وحشتناکی می فرستاد که باعث ریشه کن شدن آنها می گشت، او در این حال چنان
می خروشد که ترسها را فراموش می کند که:
وفی عینیه دموع تحوّلت شراراً
وفی حناه عطف توقّد ناراً
در چشمانش قطرات اشک، شراره هاي آتش می گردد؛ و در مهر و عطوفت دلش، شعله اي برافروخته می شود.
آگاه باشید! او علیّ بن ابی طالب علیه السلام است، کسی که شمشیرش بر هیچ ستمگر و جائري فرود نمی آید مگر آن که می
خندد همانند شخص پاك دامنی که بر شخص لااُبالی و هتّاکی می خندد.
آگاه باشید! او علیّ بن ابی طالب علیه السلام است، کسی که شمشیرش در فضا
ص: 381
بالا نمی رود جز آنکه شکنجه شده اي در حجاز، عراق یا سرزمین شام فریاد می زند و می گوید: پدرم فداي تو باد اي شمشیر
حق! و اي دادخواه ستمدیدگان و محرومان!
آگاه باشید! او علیّ بن ابی طالب علیه السلام است، او پناهگاه فقیران در مقابل تندبادها، سدّ ضعیفان در برابر امواج سیل و
استراحتگاه درماندگان در مقابل توفان هاي هلاك کننده است، او (براي بی پناهان) داراي سایه بانی - همانند شب تاریک -
در ظهر سوزان است.
آگاه باشید! او علیّ بن ابی طالب علیه السلام است، کسی که هر کجا قدم هاي مبارکش بگذارد زمین سبز می گردد و باران
رحمت الهی می بارد، و از آبروي اوست که آب نهرها می جوشد و از دوستی اوست که امواج دریا می خروشد.
آگاه باشید! او علیّ بن ابی طالب علیه السلام است، کسی که دل ها به خاطر او انبساط پیدا می کنند و فرحناك می گردند
اگر باصفا و پاکیزه باشند و انقباض پیدا می کنند و غمناك می گردند اگر خالی از صفا باشند.
آگاه باشید! او علیّ بن ابی طالب علیه السلام است، کسی که به زودي روزگار درمورد او و شمشیرش هم صدا با گویندگان
خواهند گفت:
؛« لاسیف إلّا ذوالفقار ولا فتی إلّا علیّ علیه السلام »
.« شمشیري جز ذوالفقار و جوانمردي جز علی علیه السلام نیست »
آگاه باشید! او علیّ بن ابی طالب علیه السلام است. پس اي فتنه گران و آشوب بپاکنندگان فرار کنید و گرنه، نه کوه ها و نه
دشت ها شما را پناه نخواهد داد.
« صوت العداله » هشتم _ بخشی از سخنان امیرالمؤمنین علیه السلام در کتاب
بخشی از سخنان زیباي امیر مؤمنان علی صلوات اللَّه علیه را نقل کرده است که « صوت العداله » جرج جرداق مسیحی در کتاب
اینک گوشه اي از آن را نقل می کنیم:
ص: 382
1 - علاء بن زیاد حارثی که یکی از یاران علی علیه السلام بود بیمار گشت،حضرت به عیادت او رفتند، وقتی خانه وسیع او را
دیدند فرمودند:
ما کنت تصنع بسعه هذه الدار فی الدنیا؟ أما أنت إلیها فی الآخرهکنت أحوج، وبَلی إن شئت بلغت بها الآخره تَقري فیها الضیف
( وتصل فیها الرحِم، وتطلع منها الحقوق مطالعها، فإذا أنت قدبلغت بها الآخره. ( 1
در این دنیا با این خانه وسیع چه می کنی؟ آیا تو در جهان آخرت بدان بیشتر نیازمند نیستی؟
آري، اگر بخواهی با این خانه وسیع، به آخرت برسی در آن مهمان بپذیر و با خویشاوندان صله رحم کن، و حقوق واجبه آن
را به مستحقّان بپرداز که اگر چنین کنی البتّه به وسیله آن، خانه آخرت را دریافته اي.
2 - وقتی امیرمؤمنان علی علیه السلام خبردار شد که یکی از کارگزارانش در اموال عمومی تصرّف می کند، به سرعت نامه
اي به وي فرستاد که در آن نامه آمده است:
فاتّق اللَّه، واردد إلی هؤلاء القوم أموالهم، فإنّک إن لم تفعل ثمّ أمکننی اللَّه منک لاُعذرنّ إلی اللَّه فیک، ولأضربنّک بسیفی
الّذي ماضربت به أحداً إلّا دخل النار. واللَّه، لو أنّ الحسن والحسین علیهما السلام فعلا مثل الّذي فعلت، ما کانت لهما عندي
هواده ولا ظفراً منّی بإراده حتّی آخذ الحقّ منهما واُزیح الباطل عن مظلمتهما.
از خدا بترس و اموال این گروه را به خود آنان بازگردان، چرا که اگر چنین نکنی خداوند مرا به تو مسلّط خواهد ساخت و »
من در مورد تو در پیشگاه خدا معذور بوده و با همان شمشیري که بر هیچ کس نزدم جز آن که وارد آتش شد؛ تو را خواهم
زد. سوگند به خدا! اگر حسن و حسین علیهما السلام آنچه تو مرتکب شدي، کرده بودند به آنان رخصت نمی دادم و
خواهش آنان را
. 155 ح 36 / 19 ح 8 و 76 118/ 336 ح 70 / -1 نهج البلاغه: خطبه 209 ، بحار الأنوار: 40
ص: 383
(1) .« نمی پذیرفتم، مگر این که حق را از آنان بازپس گرفته و ستمی که باطل بوده از آنها دور می ساختم
3 - یکی از کارگزاران علی علیه السلام به ولیمه اي دعوت شده و آن را پذیرفت،امام علیه السلام او را به شدّت از این دعوت
منع نموده و سخت توبیخش نمود وفرمود:
أفلإقامه حقّ یریدون أن یرشوه بالدعوه، والحقّ یقام بدون رشوه، أم لإنزال الباطل منزله الحقّ؟
آیا براي برپایی حق می خواهند به تو رشوه داده و دعوت نمایند؟! درحالی که حق بدون رشوه هم پابرجاست، یا این که می »
خواهند باطل را به منزله حق در آورند؟
والی حق ندارد چنین کاري کند، گرچه حکومت همه کره زمین بر او واگذار شود، آنگاه چگونه می تواند پا به مجلس ولیمه
اي بگذارد که در آن،ثروتمندان دعوت گشته و فقیران و نیازمندان رانده می شوند؟ و این خود مظهري از مظاهر تفرقه و
جدایی میان مردم است، آنگاه با این تفرقه است که خاطر برخی جریحه دار می شود و دل علی مجروح می گردد.
آگاه باش! آنگاه اجتماعی مستقیم و پابرجا می شود که گروهی خوانده می شود و گروه دیگري رانده، و در این امر بی
«!؟ عدالتی و بی انصافی نباشد
4 - آنگاه که خبر کشته شدن محمّد بن ابی بکر رحمه الله توسّط یاران معاویه به آن حضرت رسید، امام علیه السلام فرمود:
إنّ حزننا علیه علی قدر سرورهم به، إلّا أنّهم نقصوا بغیضاًونقصنا حبیباً.
( همانا اندازه اندوه ما بر شهادت او به اندازه شادي شامیان است، جز آنکه از آنان یک دشمن و از ما یک دوست کم شد. ( 2
. 182 ضمن ح 40 / -1 نهج البلاغه: نامه 41 ، بحار الأنوار: 42
. 592 ح 736 / -2 نهج البلاغه: کلمه قصار 325 ، بحار الأنوار: 33
ص: 384
-5 از امام علیه السلام پرسیدند: عدل برتر است یا بخشش؟ فرمود:
العدل یضع الاُمور مواضعها، والجود یخرجها من جهتها، والعدل سائس عامّ، والجود عارض خاصّ، فالعدل أشرفهما وأفضلهما.
عدالت، هر چیزي را در جاي خود می نهد، ولی جود و بخشش آن را ازجاي خود خارج می سازد. عدالت تدبیر عمومی
( است، ولی بخشش گروه خاصّی را شامل می شود، پس عدالت شریف تر و برتر است. ( 1
-6 امام علیه السلام به بدیهه در وصف مؤمن فرمودند:
المؤمن بشره فی وجهه، وحزنه فی قلبه، أوسع شی ء صدراً،وأذلّ شی ء نفساً، یکره الرفعه ویشنأ السمعه، طویل غمّه بعید همّه،
( کثیر صمته، مشغول وقته، شکور صبور، مغمور بفکرته ضنین بخلّته سهل الخلیقه لین العریکه. ( 2
شادي مؤمن در چهره او و اندوه وي در دلش می باشد. سینه اش از هر چیز وسیع تر، و نفس او از هر چیزي خوارتر است،
برتري جویی را زشت و ریاکاري را دشمن می شمارد. اندوه او طولانی، و همّت او بلند است،سکوتش فراوان،و وقتش مشغول
است.او شکرگزار،شکیبا وژرف اندیش است، از کسی درخواست حاجت ندارد و خلق او نرم خو و فروتن است.
7 - امام علیه السلام فرمود:
( یأتی علی الناس زمان لایقرَّب فیه إلّا الماحل، ولایظرَّف فیه إلّا الفاجر، ولا یضعَّف فیه إلّا المنصف. ( 3
را محترم نمی شمارند و جز بدکار، زیرك و باهوش شمرده « سخن چین » ؛« ماحل » روزگاري بر مردم فرا خواهد رسید که جز
نشود و در آن اجتماع جزفرد باانصاف، ناتوان نگردد.
. 357 ح 72 / -1 نهج البلاغه: کلمه قصار 437 ، بحار الأنوار: 75
. 410 ح 127 / 305 ح 37 و 69 / -2 نهج البلاغه: کلمه قصار 333 ، بحار الأنوار: 67
.278/ -3 نهج البلاغه: کلمه قصار 102 ، بحار الأنوار: 52
ص: 385
یعنی زیرك و :« لایظرّف » کسی است که نزد سلطان جاسوسی کند. و منظور از « ماحل » نویسنده رحمه الله گوید: منظور از
یعنی ناتوان شمرده نشود. :« لایضعّف » باهوش شمرده نشود، و
-------------------------------------------
نهم _ دو خطبه از امیرالمؤمنین علیه السلام
اشاره
از امیرالمؤمنین علی علیه السلام دو خطبه نقل شده که یکی بدون الف و دیگري بدون نقطه است .
ه بدون الف 􀀀 خطب
ه بدون نقطه : 􀀀 خطب
ه بدون الف 􀀀 خطب
نقل شده: کلبی از ابوصالح و از ابوجعفر بن بابویه رحمه الله با سندش از امام رضاعلیه السلام از پدران « مناقب » در کتاب
گرامش علیهم السلام نقل می کند که حضرتش فرمود:
روزي عدّه اي از صحابه رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم گرد هم آمده و با هم گفت وگو می کردند، در این میان سخن
بیشترین حرفی است که در گفت وگوها مورد استفاده قرار می گیرد. « الف » از این شد که در بین حروف، حرف
علی علیه السلام که در جمع اصحاب حضور داشت، به بدیهه خطبه اي زیبا وشیوایی ایراد کرد که در آن به هیچ عنوان حرف
بکار نرفته است،آن حضرت این خطبه را چنین آغاز فرمود: « الف »
حمدتُ من عظمت منّته، وسبغت نعمته، وسبقت رحمته غضبه،وتمّت کلمته، ونفذت مشیّته، وبلغت قضیّته، حمدته حمد
مقرّبربوبیّته ]متخضّع لعبودیّته[ متنصّل من خطیئته ]متفرّد بتوحیده[مؤمّل منه مغفره تنجیه، یوم یشغل ] کلٌّ[ عن فصیلته وبنیه.
ونستعینه ونسترشده ونستهدیه ونؤمن به ونتوکّل علیه، وشهدت له شهود]عبد [مخلص موقن، وفرَّدته تفرید مؤمن متیقّن،ووحّدته
توحید عبد مذعن لیس له شریک فی ملکه، ولم یکن له ولیّ فی صنعه، جلّ عن مشیر ووزیر، وعن عون ومعین، ونصیرونظیر.
علم فستر وبطن فخبر، وملک فقهر، وعُصی فغفر، ]وعُبد فشکر[وحکم فعدل ]وتکرّم وتفضّل[ لم یزل ولن یزول، لیس کمثله
ص: 386
شی ء، وهو ]قبل کلّ شی ء،و [بعد کلّ شی ء، ربٌّ متعزّز بعزّته،متمکّن بقوّته، متقدّس بعلوّه، متکبّر بسموّه.
لیس یدرکه بصر، ولم یحط به نظر، قويٌّ منیع، بصیرٌ سمیع،رؤوف رحیم، عجز عن وصفه من یصفه وضلّ عن نعته من یعرفه
قرب فبعد، وبعد فقرب، یجیب دعوه من یدعوه، ویرزقه ویحبوه ذو لطف خفیّ، وبطش قويّ، ورحمه موسعه، وعقوبه
موجعه،رحمته جنّه عریضه مونقه، وعقوبته جحیم ممدوده موبقه.
وشهدت ببعث محمّد رسوله وعبده وصفیّه، ونبیّه ونجیّه وحبیبه وخلیله، بعثه فی خیر عصر وحین فتره وکفر، رحمه لعبیده، ومنّه
لمزیده، ختم به نبوّته، وشیَّد به حجَّته فوعظ ونصح وبلغ وکدح،رؤوف بکلّ مؤمن، رحیم ]سخیٌّ [رضیٌّ ولیٌّ زکیٌّ، علیه
رحمهوتسلیم، وبرکه وتکریم، من ربّ غفور رحیم، قریب مجیب.
وصّ یتکم معشر من حضرنی بوصیّه ربّکم، وذکّرتکم بسنّه نبیّکم فعلیکم برهبه تسکن قلوبکم، وخشیه تذري دموعکم، وتقیّه
تنجیکم قبل یوم یبلیکم ویذهلکم یوم یفوز فیه من ثقل وزن حسنته، وخفّ وزن سیّئته، ولتکن مسألتکم وتملّقکم مسأله ذلّ
وخضوع، وشکر وخشوع، بتوبه ونزوع وندم ورجوع.
ولیغتنم کلّ مغتنم منکم صحّته قبل سقمه، وشیبته قبل هرمه وسعته قبل فقره، وفرغته قبل شغله، وحضره قبل سفره ]قبل تکبّر
وتهرّم وتسقم[ یملّه طبیبه، ویعرض عنه حبیبه، وینقطع عمره، ویتغیّر عقله.
ثمّ قیل: هو موعوك وجسمه منهوك ثمّ جُدَّ فی نزع شدید،وحضره کلّ قریب وبعید، فشخص بصره وطمح نظره ورشح جبینه،
وعطف عرینه وسکن حنینه وحزنته نفسه، وبکته عرسه وحفر رمسه ویُتم منه ولده، وتفرّق عنه عدده، وقُسم جمعه
ص: 387
وذهب بصره وسمعه، ومدّد وجُرّد و عُرّي وغُسّل ونُشّف.
وسُجّی وبُسط له وهُیّئ، ونُشر علیه کفنه، وشُدّ منه ذقنه وقُمّص وعُمّم ووُدّع وسُلّم وحُمّل فوق سریر، وصُ لّی علیه بتکبیر ]بغیر
سجود وتعفیر[ ونقل من دور مزخرفه، وقصور مشیّده، وحجر]منضّده، وفرش[ منجّده.
وجُعل فی ضریح ملحود وضیّق مرصود بلبن منضود مسقّف بجلمود وهیل علیه حفره وحشی علیه مدره، وتحقّق حضره ونسی
خبره، ورجع عنه ولیّه وصفیّه، وندیمه ونسیبه.
وتبدّل به قرینه وحبیبه، فهو حشو قبر، ورهین قفر یسعی بجسمه دود قبره، ویسیل صدیده من منخره، یسحق برمّته لحمه وینشف
دمه، ویرمّ عظمه، حتّی یوم حشره فنشره من قبره حین ینفخ فی صور، ویدعی بحشر ونشور، فثمَّ بُعثرت قبور وحُ ّ ص لت سریره
صدور.
وجی ء بکلّ نبیّ وصدّیق وشهید، وتوحّد للفصل قدیر، بعبده خبیر بصیر فکم من زفره تغنیه ]وحسره تنضیه[ فی موقف مهول
ومشهد جلیل بین یدي ملک عظیم، بکلّ صغیره وکبیره علیم،فحینئذ یُلجمُه عرقه، ویحصره قلقه.
]فعبرته[ غیر مرحومه، وصرخته غیر مسموعه، وحجّته غیر مقبوله،]وبرزت صحیفته، وتبیّنت جریرته، و[ نظر فی سوء عمله،
وشهدت علیه عینه بنظره،
ویده ببطشه، ورجله بخطوه، وفرجه بلمسه، وجلده بمسّه]ویهدّده منکر ونکیر، وکشف له حیث یصیر[.
فسلسل جیده، وغلّت یده، وسیق فسحب وحده، فورد جهنّم بکرب وشدّه فظلَّ یعذّب فی جحیم، ویسقی شربه من حمیم،تشوي
وجهه، وتسلخ جلده، وتضربه زبنتیه بمقمع من حدید،
ص: 388
ویعود جلده بعد نضجه کجلد جدید، یستغیث فتعرض عنه خزنه جهنّم، ویستصرخ فیلبث حقبه بندم.
نعوذ بربّ قدیر من شرّ کلّ مصیر ونسأله عفو من رضی عنه،ومغفره من قبله، فهو ولیُّ مسألتی، ومنجح طلبتی، فمن زُحزح عن
تعذیب ربّه جُعل فی جنّته بقربه وخُلّد فی قصور مشیّده،ومُلّک بحور عین وحفده وطیف علیه بکؤوس وسکن حظیره قدس،
وتقلّب فی نعیم، وسُقی من تسنیم وشرب من عین سلسبیل ومزج له بزنجبیل مختّم بمسک وعبیر مستدیم للملک مستشعر
للسرور، یشرب من خمور فی روض مغدق لیس یصدع من شربه، ولیس ینزف]لبّه[.
هذه منزله من خشی ربّه، وحذّر نفسه معصیته، وتلک عقوبه من جحد مشیئته وسوّلت له نفسه معصیته، فهو قول فصل وحکم
عدل وخیر قصص قصّ، ووعظ ]به [نصّ، تنزیل من حکیم حمید نزل به روح قدس مبین علی قلب نبیّ مهتد رشید، صلّت علیه
رسل سفره مکرمون برره.
عذت بربّ علیم رحیم کریم من شرّ کلّ عدوّ لعین رجیم، فلیتضرّع متضرّعکم، ولیبتهل مبتهلکم، ولیستغفر کلّ مربوب منکم لی
( ولکم، حسبی ربّی وحده. ( 1
خدایی را حمد و ستایش می نمایم که منّت او (بر آفریدگانش) بزرگ است، و نعمت او همگان را فرا گرفته و مهر و رحمت »
او بر خشم و غضبش پیشی گرفته و کلمه او به کمال رسیده و مشیّت وخواست او در همه چیز نفوذ کرده و قضاي او به
امضایش رسیده است.
او را به گونه اي ستایش می کنم که اقرار کننده اي به ربوبیّت او اقرار
ابن ،« کفایهالطالب: 393 » 222 . این روایت را کنجی شافعی در / 740 ح 56 ، الصراط المستقیم: 1 / 48 ، الخرائج: 2 / -1 المناقب: 2
و سیّد ،« المصباح: 968 » کفعمی در «256/ فضائل الخمسه: 2 » فیروزآبادي در «140/ شرح نهج البلاغه: 19 » ابی الحدید در
نقل کرده اند. «28/ مصباح البلاغه: 1 » میرجهانی رحمه الله در
ص: 389
می نماید، ]در برابر بندگی او تواضع و فروتنی می کند[، از خطاکاري خویش بیزاري می جوید، ]به یگانگی او اقرار می
کند[، از او آرزومند مغفرت و بخششی است که با موجب رهایی اوست؛ در روزي که هرکس به خود مشغول است و از
بستگان و فرزندانش اعراض می کند.
از او یاري می جوئیم و ارشاد و هدایت می طلبیم، و به او ایمان داشته و بر اوتوکّل می نمائیم و گواهی می دهم بر او گواهی
بنده اي که با کمال اخلاص ویقین بر او گواهی می دهد. و او را چنان به یکتایی می شناسم که مؤمن داراي یقین، می شناسد
و او را به گونه اي یگانه می دانم که بنده متواضع معترف به عبودیّت می شناسد.
او در سلطنتش شریک و انباز، و در ایجاد موجودات، یار و یاوري ندارد. اوبالاتر و والاتر از آن است که مشاور و وزیر، یاور و
معین و مددکار وهمتایی داشته باشد.
او دانست و پنهان نمود و راز نمود و بازگو کرد، بر همگان مالک است و برهمه قاهر و غالب، مورد معصیت قرار می گیرد و
می آمرزد، معبود واقع می شود و سپاسگزار، حکم می کند و در حکمش دادگري می نماید و مردم را اکرام کرده و مورد
فضل خویش قرار می دهد، همیشه بوده و خواهد بود، هیچ چیز مانند او نیست، او پیش از همه بوده و پس از همه چیز خواهد
بود.
پروردگاري که به عزّت خویش باعزّت است، و با نیروي خود پابرجا و درقداست خود والاست و کبریایی او عالی است.
هیچ دیده اي او را درك نمی کند، و هیچ اندیشه و نظري او را فرا نمی گیرد، نیرومند، والا، بینا، شنوا، مهربان و بخشنده است.
ستایشگران از وصف او درمانده و ناتوان، و انسان هاي داراي شناخت از توصیف شناخت او سرگردان.
او نزدیک است در دوري، و دور است در نزدیکی. کسی که او را بخواند پاسخ می دهد، و به او روزي داده و بدون منّت
لطف می کند، داراي لطف پنهانی و سخت گیري نیرومند، رحمت فراگیر و عذاب درد آور است.
رحمت و بخشایش او بهشتی پهناور و زیباست و عذاب و شکنجه او دوزخی کشیده شده و هلاك کننده است.
ص: 390
و گواهی می دهم به رسالت حضرت محمّدصلی الله علیه وآله وسلم که بنده، رسول برگزیده، پیامبر، نجیب، حبیب و خلیل
خداست، که او را در بهترین دوران و درهنگامی که فترت و فاصله اي در برانگیختن پیامبران بوده و کفر همه راگرفته بود؛
برانگیخت، انگیزش او براي رحمت بندگان بود تا بر آنان منّت زیادي گذارد.
خداوند، پیامبري را به او پایان برد، حجّت خویش را به وسیله او محکم کرد، پس او نیز مردم را پند و اندرز داد، و فرمان خدا
را به آنها رساند و ازهیچ رنجی دریغ نکرد.
او به تمام مؤمنان رؤوف و مهربان است. او رحیم، سخاوتمند، خرسند،دوست و پاك دامن است.
رحمت، درود و سلام، برکت و تکریم، از پروردگاري که بخشنده ومهربان، نزدیک و پاسخ دهنده است بر او باد.
اي گروه حاضر! شما را به سفارش خدا توصیه می کنم و سنّت ( 1) پیامبرتان رابراي شما تذکّر می دهم.
بنابراین، به گونه اي ترس داشته باشید که در دل هاي شما آرامش به وجودآورد و طوري هراس داشته باشید که از چشم هاي
شما اشک جاري کند وبه گونه اي تقوا پیشه کنید که پیش از آن که روز ابتلا و گرفتاري شما راناتوان سازد، رهایی یابید،
روزي که در آن هر کس کارهاي پسندیده او سنگین و کارهاي ناپسند او سبک باشد، رستگار می گردد.
سؤالی که از خدا می کنید و چاپلوسی و تملّقی که در سؤال از او می نمایید بایستی با خواري، افتادگی، سپاسگزاري و فروتنی
همراه توبه، خودداري،پشیمانی و بازگشت باشد.
و هر یک از شما باید تندرستی را پیش از بیماري، جوانی را پیش از پیري،دارایی را پیش از فقیري و ناداري، آرامش خاطر را
پیش از گرفتاري، حضر را پیش از سفر و زندگی را پیش از مرگ غنیمت شمارد. پیش از آنکه بزرگ شود و پیر گردد، و
چنان بیمار شود که طبیب از مداواي او خسته و دوست از او رو گردان شده و عمرش به پایان رسیده و عقلش زایل گردد،
آنگاه
-1 سنّت: گفتار و کردار پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم می باشد.
ص: 391
گویند: او تب دارد و جسمش لاغر شده است.
پس از آن، مرحله جان کندنش می رسد، نزدیکان و خویشان دور او حاضر می شوند، چشم به آنان می دوزد و با نگاه آرزو
و حسرت به آنان می نگرد،عرق مرگ بر پیشانی او می نشیند، بینی او کج می شود (می کشد)، ناله اش آرام می شود، نفسش
محزون می گردد، همسرش می گرید، گورش آماده می شود، فرزندش یتیم می گردد.
اطرافیانش از او جدا می شوند، اموالش در میان وارث تقسیم می گردد وچشم و گوش او از بین می رود، تا این که دراز
کشیده و از همه جا دست شسته و عریان می شود و غسل داده می شود و آب غسلش خشک می گردد، و جامه اي رویش
افکنده می شود و آن جامه را زیر او پهن کرده و آماده (دفن) می کنند.
کفنش را بر روي او می افکنند، و از چانه اش می بندند، و پیراهن سرتاسري بر او می پوشانند، عمامه بر سر او می بندند، با او
وداع می کنند، و به روح او درود فرستاده و در میان تابوت گذاشته و حمل می کنند، و با تکبیر بدون این که سجده کرده و به
خاك افتند بر او نماز گزارند.
و از خانه هایی که زینت داده شده بود، و کاخ هاي محکمی که با سنگ ها آراسته شده و با فرش ها مفروش گشته بود،
منتقل می کنند، و او را درگوري که بالاي آن لحد است و جاي تنگی که اطراف آن با خشت مسدود شده و روي سقفش
سنگ چیده شده و روي آن خاك ریخته می شود و باکلوخ آن را پر می کنند و حضورش در آنجا محقّق می شود و خبرش
به فراموشی سپرده می شود و پس از آن، دوستان، برگزیدگان، ندیمان وخویشان او باز می گردند.
همنشینان و دوستان او عوض می شوند، او در دل خاكِ قبر آرمیده و در گرومکان خلوتی است که کرم قبرش سعی در
نابودي جسدش داشته، آب چرکین مخلوط با خون از بینی او سرازیر شده که همگی با گوشت یکی شده و خونش خشک
می گردد، و استخوانش می پوسد، و تا روز قیامت حال او چنین است.
آنگاه که روز رستاخیز فرا می رسد و در صور دمیده می شود از قبرش
ص: 392
بیرون می آید و او را براي حشر و نشر می خوانند، آنجاست که قبرش شکافته شده و باطن سینه ها آشکار می گردد.
در آن روز، همه پیامبران، صدّیقان و شهیدان زنده می شوند و خداوند قادر توانا که از همه چیز باخبر است، تنها داور است
که بین حق و باطل جدائی می افکند.
پس چه بسا ناله اي که از روي ناتوانی و چه بسا اندوه و حسرتی که از روي شرمندگی می کشد، در قرارگاه وحشتناك و
محلّ دید وسیع در مقابل پادشاه باعظمتی که از کرده هاي کوچک و بزرگ آگاه است، در این هنگام است که عرقش او را
لجام می زند و اضطرابش شدّت پیدا می کند.
به اشک او رحم نمی شود، ناله او شنیده نمی شود، دلیل و برهان او پذیرفته نیست، نامه عملش هویدا و جُرم هاي او آشکار
می گردد، او به کردار زشت خویش می نگرد و چشمش به آنچه دیده، و دستش به هر جا که کشیده وپایش به هر جا که
رفته و فرج او با هر کس که تماس پیدا کرده و پوستش به هر جا که مالیده شده، گواهی می دهد. نکیر و منکر او را در برابر
اعمالش تهدید می کنند و پرده از کردار و اعمالش برداشته می شود.
در این هنگام، زنجیر به گردنش انداخته و دستانش را می بندند و به سختی کشیده و با ناراحتی و شدّت به دوزخ می اندازند،
او همواره در دوزخ شکنجه می شود، و از آب جوشان می نوشد که صورتش بریان و پوستش کنده می شود.
دو مأمور او، با گرز آهنین او را می زنند و پوست بدنش پس از بریان شدن،دوباره به صورت پوست تازه می گردد، او فریاد
می زند و موکّلان جهنّم از او روي بر می گردانند، او دادخواهی می کند پاسخی نمی شنود.
به پروردگار توانا از شرّ هر گونه سرانجامی پناه می بریم، از او درخواست می کنیم مانند کسانی که از آنها خوشنود گشته، ما
را ببخشد و مانند کسانی که از آنها پذیرفته، ما را بیامرزد که او سؤال مرا می پذیرد، و درخواست مرا می دهد.
پس کسی که از عذاب پروردگارش دور شود در بهشت خدا و در جوار رحمت او قرار می گیرد و در کاخ هاي محکم
جاودانه زندگی می کند و
ص: 393
حورالعین و خدمتکاران بهشتی در خدمت او بوده و با جام ها به دور او خواهند گشت.
1) می آشامند از چشمه سلسبیل ( 2) که ) « تسنیم » آنان در بهشت سرسبز به سر برده و در نعمتها غوطه ورند و از شراب بهشتی
آمیخته با زنجبیل است می آشامند، چشمه اي که با مشک و عنبر مختوم و ملکیّت آن دایمی است،شرابهایی که باعث شادي
گشته و در باغهایی است که آبش روان است، نه به آشامنده آزار می رساند و نه عقل او را زایل می کند.
آري، این است منزلت و مقام کسی که از پروردگارش بترسد، و نفسش را ازعصیان او بر حذر دارد، و آن است جزاي کسی
که از او نافرمانی کند و نفس خود را براي عصیان او فراخواند، پس این سخنی است که حدّ فاصل میان حق و باطل و حکمی
عادلانه و بهترین خبري که گفته شده، و اندرزي که بیان شده است، که از ناحیه حکیمی که کارهاي پسندیده دارد، فرود آمد
که روح القدس آن را فرود آورده بر پیامبري که هدایتگر و رشید است که سفیران بزرگوار و نیکوکار بر او درود و سلام می
فرستند.
به پروردگاري دانا، مهربان و کریم از شرّ هر دشمن لعین و رانده شده پناه می برم، پس هر عجز و لابه کننده از شما، عجز و
لابه و هر زاري کننده از شما زاري نماید و از خدا براي من و خودش آمرزش بخواهد و تنها پروردگارم کافی است.
----------------------------
ه بدون نقطه 􀀀 خطب
اشاره
ه دیگري ایراد فرمود که خالی از نقطه بود، این خطبه به دو نسخه نقل گردیده است : 􀀀 آنگاه حضرتش به بدیهه خطب
ه نخست : 􀀀 نسخ
ه دوّم : 􀀀 نسخ
ه نخست 􀀀 نسخ
الحمد للَّه الملک المحمود، المالک الودود، مصوِّر کلّ مولود،ومآل کلّ مطرود، ساطح المهاد وموطد الأطواد ومرسل الأمطار،
-1 تسنیم: نام چشمه اي در بهشت است. در علّت نامگذاریش گفته شده: چون از بالاي غرفه ها و کاخ هاي بهشتی جریان
دارد. (مؤلّف رحمه الله)
-2 سلسبیل: نام چشمه اي در بهشت است که شراب آن نه عقل را زایل می کند و نه مست می نماید، چنان که شراب دنیا
عقل را زایل و مست می کند. (مؤلّف رحمه الله)
ص: 394
ومسهل الأوطار عالم الأسرار ومدرکها، ومدمّر الأملاك ومهلکها، ومکوّر الدهور ومکرّرها، ومورد الاُمور ومصدرها،عمّ
سماحه وکمل رکامه وهمل وطاوع السؤال والأمل، وأوسع الرمل وأرمل.
أحمده حمداً ممدوداً، وأوحده کما وحّ د الأوّاه وهو اللَّه لا إله للاُمم سواه ولا صادع لما عدّله وسوّاه، أرسل محمّداً علماً
للإسلام، وإماماً للحکّ ام، مسدّداً للرعاء ومعطّل أحکام ودّ وسواع أعلم وعلم وحکم وأحکم، وأصّ ل الاُصول ومهد، وأکّد
الموعود وأوعد، أوصل اللَّه له الإکرام، وأودع روحه السلام،ورحم آله وأهله الکرام، ما لمع رائل وملع دال، وطلع هلال وسمع
أهلال.
إعملوا رعاکم اللَّه أصلح الأعمال، واسلکوا مسالک الحلال،واطرحوا الحرام ودعوه، واسمعوا أمر اللَّه وعوه، وصلوا الأرحام
وراعوها، وعاصوا الأهواء واردعوها، وصاهروا أهل الصلاح والورع، وصارموا رهط اللهو والطمع ومصاهرکم أطهر الأحرار
مولداً، وأسراهم سؤدداً، وأحلاهم مورداً.
وها هو أمّکم وحلّ حرمکم، مملکاً عروسکم المکرمه، وماهر لها کما مهر رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم اُمّ سلمه، وهو
أکرم صهر أودع الأولاد،وملک ما أراد وما سها مملکه ولا وهم، ولا وکس ملاحمه ولاوصم سأل اللَّه لکم احماد وصاله ودوام
( إسعاده، وألهم کلا إصلاح حاله والإعداد لمآله ومعاده، وله الحمد السرمد والمدح لرسوله أحمد صلی الله علیه وآله وسلم. ( 1
-1 فضائل آل الرسول علیهم السلام: 6. محقّق گوید: این دو خطبه شریف را استاد علی محمّد علی دخیّل در رساله اي
گردآورده و لغات مشکل آن را توضیح داده است، مراجعه شود.
ص: 395
حمد و سپاس خدایی را سزاست که پادشاه پسندیده، مالک مهربان، وتصویرگر هر زاییده شده است، خدایی که پناه هر رانده
شده و گسترنده زمین پست و استوار کننده کوههاست.
خدایی که فرود آورنده بارانها، آسان کننده حاجتها و نیازها، داناي نهانها ودرك کننده آن، ویران کننده املاك و نابود
کننده آن، درهم پیچنده روزگاران و تکرار کننده آن، و محل اُمور و سرچشمه آن است.
خدایی که جود و بخشش او عمومی و عنایات متراکم او، کامل و جاري است و پرسش و آرزو را پذیرا و باران و نعمت
هایش گسترده است.
ستایش می کنم ستایشی که قطع نگردد، و به یکتایی می خوانم همان گونه که بسیار دعا کنندگان به یکتایی می خوانند. او
خدایی است که براي اُمّتها جز او معبودي نیست و بر آنچه او استوار و برقرار نموده ویران کننده اي نیست.
خدایی که حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم را به عنوان نشانه اسلام و پیشواي حاکمان و مسدّد هدایتگر بر رعایا و
فرستاد. « سواع » و « ودّ » تعطیل کننده احکام دوبت
او اعلام کرد و دانست، حکم نمود و محکم نمود و اصول را ریشه دار کرد وآن را گسترانید، و در مورد روز رستاخیز تأکید
فرموده و آن را با تهدید به مردم اعلام نمود.
خداوند نیز او را گرامی داشت و در روحش سلامتی را به ودیعه نهاد و بر آل و خاندان گرامش رحمت نمود، مادامی که شتر
به بچّه اش شیر می دهد وابن آوي از مادرش شیر می خورد، و مادامی که هلال ماه طلوع می کند وصداي باران ها شنیده می
شود.
خداوند شما را مراعات کند! شایسته ترین اعمال را انجام دهید، و از راه هاي حلال بروید، و حرام را رها کرده و واگذارید، و
به فرمان خدا گوش فرا داده و در آن دقّت کنید، صله ارحام نموده و آن را مراعات کنید، و ازهواي نفسانی سرپیچی نموده و
آن را ترك کنید، و با افراد شایسته و با تقوا اُفت و خیز کنید، و با اهل لهو و طمع، قطع رابطه کنید، و با پاکیزه ترین آزادگان
از نظر ولادت، والاترین آنها از نظر سروري و زیباترین آنان از نظرموقعیّت تزویج نمایید.
ص: 396
اینک او در میان شماست و در حرم شما فرود آمده که صاحب عروس گرامی شماست، و بر او همانند مهریّه رسول خدا صلی
الله علیه وآله وسلم به اُمّ سلمه، مهریّه قرار داده است، او گرامی ترین دامادي است که فرزندانش را به ودیعت گذارده و آنچه
خواسته مالک شده که سهو و وهم در ملک او راه ندارد، پیشگویی هاي او کم و زیاد نبوده و عیبی ندارد.
از خداوند براي شما نهایت وصالش، همیشگی یاریش، الهام اصلاح حالش و آمادگی براي فرجام و معادش را خواهانم و
حمد و ستایش دایمی تنها بر اوست و مدح و تمجید از آنِ فرستاده اش حضرت احمد صلی الله علیه وآله وسلم است.
-----------------------------------------------------------
ه دوّم 􀀀 نسخ
آمده است: « مناقب » در کتاب
کلبی از ابوصالح و از ابو جعفر بن بابویه با سندش از امام رضا علیه السلام از نیاکان گرامش علیهم السلام نقل می کند که
حضرتش فرمود:
امیر مؤمنان علی علیه السلام خطبه دیگري را به بدیهه ایراد فرمود که هیچ نقطه اي نداشت، حضرت خطبه را چنین آغاز
فرمود:
الحمد للَّه أهل الحمد ومأواه، و]له[ أوکد الحمد وأحلاه، وأسرع الحمد وأسراه وأطهر الحمد وأسماه، وأکرم الحمد وأولاه، ... .
حمد مخصوص خداوندي است که اهل حمد و جایگاه آن است، و حمد را تأکید نمود و او را باحلاوت و شیرین نمود و
(تأثیر) او را سرعت بخشیده و جاري ساخت. و او را پاکیزه ساخته و بلندمرتبه نمود و او را کرامت بخشیده و احسان نمود.
( آورده ام. ( 1 « المخزون المکنون » گوید: این دو خطبه را در کتاب « مناقب » صاحب
در دسترس ما نبود. « المخزون المکنون » نویسنده رحمه الله گوید: کتاب
-----------------------------------------------
دهم: روایتی از امام صادق علیه السلام در ثواب زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام
از امام صادق علیه السلام روایت شده: در محضر شریفش از امیر مؤمنان علی علیه السلام سخن به میان آمد، حضرت رو به ابن
مارد کرد و فرمود:
.48/ -1 المناقب: 2
ص: 397
یابن مارد! من زار جدّي عارفاً بحقّه کتب اللَّه له بکلّ خطوه حجّه مقبوله وعمره مبروره.
یابن مارد! واللَّه! ما یطعم اللَّه النار قدماً تغبَّرت فی زیاره أمیرالمؤمنین علیه السلام ماشیاً کان أو راکباً.
یابن مارد! اکتب هذا الحدیث بماء الذهب.
اي فرزند مارد! هر کس جدّ بزرگوارم را با معرفت به حقّش زیارت کند خداوند براي هر گامی که به سوي قبرش برداشته
یک حجّ پذیرفته شده ویک عمره نیکو می نویسد.
اي فرزند مارد! سوگند به خدا! هر قدمی که به سوي زیارت قبر امیرمؤمنان علی علیه السلام برداشته شود - چه پیاده و چه
سواره - و در این مسیر، غباري بر رویش بنشیند، خداوند او را با آتش دوزخ نمی سوزاند.
( اي فرزند مارد! این حدیث را با آب طلا بنویس. ( 1
----------------------------------------------------------
یازدهم: کلامی از تفسیر امام حسن عسکري علیه السلام در فضائل ...
فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ » : در تفسیر امام حسن عسکري علیه السلام در ذیل تفسیر فرمایش خداوند متعال که می فرماید
در دل هاي آنان نوعی بیماري است، پس خداوند بر بیماري آنان افزود و به » ؛ (2) « مَرَضاً ولَهَم عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ
آمده است: ،« خاطر دروغ هایی که می گفتند عذاب دردناکی براي آنان وجود دارد
امام کاظم علیه السلام می فرماید:
هنگامی که منافقان عذرخواهی نمودند رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بر آنان بزرگواري نمود که ظاهر آنها را بپذیرد و
باطن و درونشان را به پرودگارشان واگذار نماید و لیکن جبرئیل بر حضرتش نازل شد و عرض کرد:
رستد و می فرماید: t اي محمّد! خداوند علی اعلا بر تو سلام می
این منافقان سرکش را بیرون کن، آنان که به خاطر علی علیه السلام براي توگرفتاري هایی به وجود آوردند، و بیعت او را
شکستند و خودشان را آماده
. 294 ح 3 / 260 ح 10 ، وسائل الشیعه: 10 / -1 فرحه الغري: 75 ، بحار الأنوار: 100
. -2 سوره بقره، آیه 10
ص: 398
مخالفت با علی علیه السلام نمودند.
اینک بر علی علیه السلام است که شگفتیهایی را که خداوند متعال بر او عنایت کرده - از فرمانبرداري زمین و کوهها، آسمان
و سایر مخلوقات از او، چرا که خداوند او را جانشین تو قرار داده و قائم مقام تو ساخته است - بر آنان آشکار نماید، تا بدانند
که به راستی، ولیّ خدا علی علیه السلام از آنان بی نیاز است و او از انتقام آنان دست برنخواهد داشت، مگر به فرمان خدایی
که در آن تدبیر رساي اوست و حکمتی که او، عامل آن است و به موجب آن امضاء می نماید.
پس از این پیام الهی، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به آن گروه دستور داد تا به بیرون شهر مدینه بروند.
وقتی آنان به همراه علی علیه السلام حرکت کردند، در بیرون شهر مدینه علی علیه السلام در کنار یکی از کوههاي مدینه قرار
گرفت، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم رو به آن حضرت کرد و فرمود:
اي علی! همانا خداوند متعال به اینان دستور داده تا تو را یاري کرده و با تو همکاري نموده و همواره در خدمت تو بوده و در
فرمان برداري از توتلاش نمایند، اگر از تو فرمان برند به خیر آنهاست و آنان به سوي بهشت خدا رفته و براي همیشه مالک
آن شده و از ناز و نعمت آن بهره می برند و اگر با تو مخالفت ورزند، این شرّي بر آنان است، و آنها به سوي دوزخ رانده
شده و در عذاب همیشگی آن معذّب خواهند شد.
آنگاه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم رو به این گروه کرد و فرمود:
اعلموا! أنّکم إن أطعتم علیّاً علیه السلام سعدتم وإن خالفتم شقیتم وأغناه اللَّه عنکم بمن سیریکموه وبما سیریکموه.
بدانید! اگر شما از علی علیه السلام اطاعت کنید نیک بخت خواهید بود، و اگرمخالفت کردید، بدبخت خواهید شد و خداوند
او را از شما به وسیله افراد و توسّط چیزهایی که خواهید دید بی نیاز خواهد فرمود.
سپس رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به علی علیه السلام فرمود:
یا علیّ! سل ربّک بجاه محمّد وآله الطیّبین الّذین أنت بعد محمّد
ص: 399
سیّدهم، أن یقلّب لک هذه الجبال ما شئت.
اي علی! از پروردگارت به حق محمّد و خاندان پاکش - کسانی که تو پس از محمّد صلی الله علیه وآله وسلم آقاي آنان
هستی - بخواه تا این کوه را آن گونه که تو می خواهی دگرگون سازد.
علی علیه السلام از خداوند درخواست نمود که کوه به صورت نقره درآید.
کوه تبدیل به نقره شد (و به اذن خداوند به زبان آمد) و گفت:
یا علیّ! یا وصیّ رسول ربّ العالمین! إنّ اللَّه قد أعدّنا لک إن أردت إنفاقنا فی أمرك، فمتی دعوتنا أجبناك لتمضی فینا
حکمک وتنفذ فینا قضاءَك.
اي علی! اي وصی و جانشین فرستاده پروردگار جهانیان! به راستی که خداوند ما را مهیّاي فرمان تو ساخته که اگر خواستی ما
را در پیشرفت امرت انفاق کنی. پس هر زمان ما را بخوانی حکم تو در مورد ما اجرا وفرمانت درباره ما نافذ است.
سپس همه آن کوه تبدیل به طلاي سرخ شد و به همان نحو به حضرت پاسخ داد، آنگاه تبدیل به مشک و عنبر و یاقوت و
جواهر گردید و هر کدام از آنها براي حضرت اعلام آمادگی می کردند و می گفتند: اي اباالحسن! اي برادر رسول خدا! ما
در اختیار تو هستیم، هر زمان خواستی مارا بخوان تا در هر موردي که می خواهی انفاق نمایی ما بر تو پاسخ می دهیم و به هر
عنصري که بخواهی دگرگون می شویم.
در این هنگام رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم رو به آن گروه کرد و فرمود: آیا دیدیدچگونه خداوند متعال علی علیه
السلام را از اموال شما بی نیاز نمود؟
سپس رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم رو به علی علیه السلام کرد و فرمود: اي علی! خداوند را به حق محمّد و خاندان
پاکش - که پس از محمّد رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم مهتر آنان تو هستی - بخوان تا درختان این کوهپایه را به
صورت مردان مسلّح وسنگهایش را به صورت شیران، پلنگان و افعی هایی درآورد.
علی علیه السلام به همان قسم خدا را خواند، ناگاه آن کوهها و سرزمین هاي اطراف و همه کوهپایه ها از مردان مسلّح - که
در برابر یک تن از آنان، ده
ص: 400
هزار نفر از آن گروه را یاراي مقاومت نبود - و شیران، پلنگان و افعی ها پر شد که همگی به یک صدا می گفتند:
یا علیّ! یا وصیّ رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم! ها نحن سخّرنا اللَّه لک، وأمرنا بإجابتک کلّما دعوتنا إلی اصطلام کلّ من
سلّطتنا علیه، فمتی شئت فادعنا نجبک، وبما شئت فأْمرنا به نطعک.
اي علی! اي وصی و جانشین رسول خدا! اینک خداوند ما را مسخّر فرمان تو قرار داد و مأموریم به فرمان تو پاسخ دهیم، به هر
چه که ما را مسلّط کنی نابود می کنیم، پس هر وقت خواستی ما را بخوان، ما در فرمان تو هستیم و بر هر کاري امر کنی ما
اطاعت می نماییم
اي علی! اي وصی و جانشین رسول خدا! همانا تو در پیشگاه خداوند متعال از مقام و منزلت بزرگی برخوردار هستی که اگر از
خداوند بخواهی تا اطراف زمین و کناره هاي آن را همانند کیسه اي ( 1) قرار دهد، انجام می دهد، یا آسمان را به زمین افکند
یا زمین را به آسمان ببرد یا آبهاي تلخ دریاها را به آب گوارا یا زیتون یا شیر یا هر کدام از انواع نوشیدنی ها وروغنها تبدیل
کند، انجام می دهد.
اگر بخواهی که دریاها را خشک کند یا سایر سرزمینهاي خشک را همانند دریاها قرار دهد، انجام می دهد.
بنابراین، سرکشی این سرکشان و مخالفت این مخالفان تو را اندوهگین نکند، گویی آنان از دنیا رفته اند مثل اینکه اصلًا در
دنیا نبوده اند و گویا وارد آخرت شده اند و از آن رهایی ندارند.
اي علی! به راستی خدایی که با وجود کفر و فسقشان بر آنان مهلت داده و آنان از فرمان تو سرپیچی می کنند؛ همان خدایی
است که به فرعون- که پایه هاي قدرتش به وسیله سپاهیانش هم چون میخ هاي آهنین بود - و به نمرودِ کنعان، و به
طغیانگران مدّعیان خدایی و طغیانگرترینِ طغیانگران لعین، ابلیس - که رأس همه گمراهی هاست - مهلت داد.
تو و آنان براي دار فنا (دنیا) آفریده نشده اید، بلکه شما براي بقا (آخرت)
-1 در یکی از نسخه ها آمده: همانند صورت قوچی قرار دهد...
ص: 401
آفریده شده اید، ولی از خانه اي به خانه دیگر منتقل می شوید، و پروردگار تو نیازي ندارد که آنان را سیاست و تربیت کند،
ولیکن خداوند متعال اراده فرمود تا بزرگی و شرافت تو را بر آنان نشان دهد و برتري تو را بر آنان نمایان کند، و اگر بخواهد
آنان را هدایت می فرماید.
امام کاظم علیه السلام می فرماید: وقتی آن گروه، این صحنه را دیدند دل هایشان بیمار گشت، علاوه بر بیماري حسادتی که
نسبت به رسول خدا علیه السلام و علی بن ابی طالب علیه السلام داشتند، در این هنگام خداوند متعال فرمود:
یعنی بیماري در دل هاي این سرکشان، ناباوران و پیمان شکنان است، « در دلهاي آنان نوعی بیماري است » ؛« فی قُلُوبِهِم مَرَضٌ »
به گونه « پس خداوند بر بیماري آنان افزود » ؛« فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً » ، هنگامی که از آنان براي علی علیه السلام بیعت گرفته شد
اي که دلهایشان در برابر آن حضرت تکبّر ورزیده و نابود شدند و این جزایی بود در برابر آنچه از این آیات و معجزات به
و به خاطر دروغ هایی که می گفتند عذاب دردناکی براي آنان » ؛« وَلَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْ ذِبُونَ » آنان نشان داده شد
که آنان پیامبر خدا محمّد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم را تکذیب کرده و در گفتارشان دروغ می گویند که: « وجود دارد
( ما در بیعت و عهد خود پابرجا هستیم. ( 1
--------------------------------------------
ه خود 􀀀 دوازدهم: کلام امیرالمؤمنین علیه السلام به شیع
روایت نموده که: حضرت مولا امیر مؤمنان علی علیه « الأنوار النعمانیّه » سیّد جلیل القدر سیّد نعمت اللَّه جزایري قدس سره در
السلام به شیعه خود چنین خطاب می فرماید:
إذا أتتنی صحیفه سیّئاتکم فلتکن صحیفه قابله للإصلاح یعنی أن یکون کالکتاب الّذي فیه غلط لا أن یکون کلّه غلطاً، فإنّه
لایقبل الإصلاح.
هنگامی که پرونده گناهانتان را نزد من می آورند بایستی نامه اعمالتان قابل اصلاح باشد. یعنی همانند کتابی باشد که اغلاط
اندکی دارد نه همچون
60 ح 1،مدینه / 144 ضمن ح 36 ، تفسیر برهان: 1 / -1 تفسیر امام حسن عسکري علیه السلام: 114 ح 60 ، بحار الأنوار: 37
. 434 ح 294 / المعاجز: 1
ص: 402
کتابی که همه اش غلط است، چرا که چنین کتابی قابل اصلاح و تصحیح نیست.
سیزدهم: کلام امیرالمؤمنین علیه السلام در واپسین لحظات زندگی
خود می نویسد: « امالی » دانشمند بزرگوار، شیخ طوسی قدس سره در
جابر گوید: امام باقر علیه السلام فرمود:
امیرمومنان علی علیه السلام در واپسین لحظات زندگی و در حال احتضار همه پسرانش را کنار بستر خویش فراخواند، امام
حسن، امام حسین علیهما السلام ابن حنیفه و پسران کوچکتر در کنار بستر پدر بزرگوارشان حاضر شدند،حضرت به همه آنها
سفارشاتی را بیان نمود، در آخر گفتارش فرمود:
یا بنیَّ! عاشروا الناس عشره إن غبتم حنّوا إلیکم وإن فقدتم بکوا علیکم... .
( اي فرزندان من! با مردم چنان رفتار کنید که اگر غایب شدید با اشتیاق دنبال شما باشند و اگر مردید بر شما بگریند... . ( 1
------------------------------------------------
چهاردهم: روایت اصبغ بن نباته در واپسین لحظات امیرالمؤمنین علیه السلام
آمده است: « الروضه » و همچنین « فضائل ابن شاذان » در کتاب
اصبغ بن نباته رحمه الله گوید: در واپسین لحظات امیر مومنان علی علیه السلام - که فرق مبارکش از شمشیر کین ابن ملجم
لعین شکافته شده بود - به عیادت مولایم رفته بودم، آن حضرت علیه السلام به من فرمود:
اي اصبغ! بنشین و حدیثی از من بشنو که پس از این روز، دیگر از من سخن نخواهی شنید. بدان اي اصبغ! من نیز - همچنان
که تو هم اکنون به عیادت من آمده اي - به عیادت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم رفته بودم، رسول خدا صلی الله علیه
وآله وسلم به من فرمود:
اي اباالحسن! برخیز به مردم بگو: براي نماز جماعت در مسجد حاضر شوند، آنگاه بر فراز منبر برو و یک پله از مقام من پایین
تر بنشین و به مردم بگو:
ألا من عقّ والدیه فلعنه اللَّه علیه، ألا من أبق من موالیه فلعنه اللَّه
. 163 ح 26 / 247 ح 50 و 74 / -1 امالی طوسی: 595 ح 6 مجلس 26 ، بحار الأنوار: 42
ص: 403
علیه، ألا من ظلم أجیراً اُجرته فلعنه اللَّه علیه.
آگاه باشید! هر که بر والدین خود جفا کند، لعنت خدا بر او باد.
آگاه باشید! هر بنده اي که از مولایش بگریزد، لعنت خدا بر او باد.
آگاه باشید! هر که در مزد و اُجرتِ کارگري ستم کند، لعنت خدا بر او باد.
اي اصبغ! من فرمان حبیبم رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را انجام دادم. در این هنگام مردي از گوشه مسجد برخاست و
گفت: اي اباالحسن! آنچه گفتی سه عبارت مختصر بود آنها را شرح داده و توضیح بده.
من پاسخ او را ندادم، تا این که خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم شرفیاب شدم، وآنچه آن مرد گفته بود به
استحضار حضرتش رساندم.
اصبغ گوید: در این هنگام، علی علیه السلام دست مرا گرفت و فرمود:
اي اصبغ! دست خود را بگشا!
من دستم را گشودم، حضرت یکی از انگشتان مرا گرفت و فرمود:
اي اصبغ! همان گونه که من انگشت تو را گرفتم، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم انگشت مرا گرفت، آنگاه فرمود:
یا أباالحسن! ألا وإنّی وأنت أبوا هذه الاُمّه فمن عقّنا فلعنه اللَّه علیه، ألا وإنّی وأنت مولیا هذه الاُمّه فعلی من أبق عنّا لعنه اللَّه،ألا
وإنّی وأنت أجیرا هذه الاُمّه، فمن ظلمنا اُجرتنا فلعنه اللَّه علیه.
اي اباالحسن! به راستی که من و تو پدران این اُمّت هستیم، هر که به ما جفاکند، لعنت خدا بر او باد.
به راستی که من و تو مولاي این اُمّت هستیم هر که از ما بگریزد، لعنت خدابر او باد.
به راستی که من و تو، دو اجیر این اُمّت هستیم هر که در پاداش ما ستم نماید، لعنت خدا بر او باد.
آنگاه فرمود: آمین.
اصبغ گوید: حضرت این سخن بگفت و بیهوش شد، سپس به هوش آمد، فرمود:
ص: 404
اي اصبغ! هنوز نشسته اي!
عرض کردم: آري، اي مولاي من!
فرمود: می خواهی حدیث دیگري اضافه کنم؟
عرض کردم: آري، خداوند، از خیرات فراوانش بر تو بیفزاید.
فرمود: روزي پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم در یکی از کوچه هاي مدینه با من دیدارکرد، من غمگین بودم به گونه اي
که آثار حزن و اندوه از چهره ام پیدا بود.
آن حضرت رو به من کرد و فرمود: اي اباالحسن! تو را غمگین می بینم،آیا می خواهی حدیثی براي تو بگویم که هرگز
محزون نشوي؟
عرض کردم: آري.
فرمود: وقتی روز قیامت فرا می رسد، خداوند منبري بلندتر از منبر پیامبران و شهیدان براي من قرار می دهد، آنگاه به من
دستور می دهد تا بر فراز آن بالا روم، سپس به تو دستور می دهد که یک پله پایین تر از من صعود کنی. آنگاه به دو فرشته
امر می کند که یک پله پایین تر از تو بنشینند، موقعی که همه بالاي آن منبر قرار گرفتیم هیچ کس از پیشینیان و آخرین نمی
ماند جز آنکه همه در پیرامون آن حاضر می شوند
یکی از فرشتگانی که پایین تر از تو نشسته فریاد می زند:
اي مردم! هر که مرا می شناسد که می شناسد، و هر که مرا نمی شناسد اینک خودم را معرّفی می نمایم. من رضوان، خازن
بهشت هستم، آگاه باشید! خداوند به احسان، کرم، فضل و جلالش به من دستور فرمود تا کلیدهاي بهشت را به حضرت محمّد
صلی الله علیه وآله وسلم واگذار نمایم، و حضرت محمّدصلی الله علیه وآله وسلم به من دستور داد تا آنها را در اختیار علی بن
ابی طالب علیه السلام قرار دهم، پس شما در این امر گواهی داده و شاهد باشید.
آنگاه فرشته اي که پایین تر از او بوده برمی خیزد و چنان فریاد می زند که همه جمعیّت صداي او را می شنوند، و می گوید:
اي مردم! هر که مرا می شناسد که می شناسد، و هر که مرا نمی شناسد من هم اکنون خودم را معرّفی می نمایم، من مالک،
خازن دوزخ می باشم، آگاه باشید! همانا خداوند به احسان، کرم، فضل و جلالش به من دستور فرمود تا کلیدهاي دوزخ را به
حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم واگذار نمایم، و حضرت
ص: 405
محمّد صلی الله علیه وآله وسلم به من دستور داد تا آنها را در اختیار علیّ بن ابی طالب علیه السلام قرار دهم، پس شما در این
امر گواهی داده و شاهد باشید.
در این هنگام علی علیه السلام کلیدهاي بهشت و دوزخ را می گیرد.
سپس رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: اي علی! پس از آن تو از دامن من، وخاندانت از دامان تو و شیعیانت از
دامان خاندانت می گیرند.
علی علیه السلام می فرماید: من دستانم را بر هم زدم و گفتم: اي رسول خدا! به سوي بهشت می رویم!
پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم فرمود: آري، سوگند به پروردگار کعبه!
]اصبغ گوید: من در آن حال از مولایم جز این دو حدیث را نشنیدم،حضرت صلوات اللَّه علیه این سخنان زیبا و دلنشین را
( فرمود و آنگاه روحش به سوي معبودش پر کشید[. ( 1
-----------------------------------------
پانزدهم: نقل برسی از وصیت حضرت به امام مجتبی علیه السلام
برسی رحمه الله نقل می کند: امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود:
امیر مؤمنان، علی علیه السلام به من و برادرم امام حسین علیهما السلام فرمود:
إذا وضعتمانی فی الضریح فصلّیا رکعتین قبل أن تهیلا علیّ التراب، وانظرا ما یکون.
وقتی جنازه مرا در قبر گذاشتید، پیش از آن که خاك بر قبرم بریزید دورکعت نماز بخوانید و بنگرید که چه می شود.
آن دو بزرگوار وقتی حضرتش را در قبر جاي دادند، دستور پدر بزرگوارشان را انجام داده و منتظر شدند، ناگاه دیدند قبر
مطهّر با پارچه اي از دیبا و حریر پوشیده شد، امام حسن علیه السلام از طرف بالاي سر، پارچه را کنار زد متوجّه شد که رسول
خدا صلی الله علیه وآله وسلم، حضرت آدم و حضرت ابراهیم علیهما السلام با امیر مؤمنان علی علیه السلام صحبت می نمایند.
204 ح 8 . نظیر این روایت را شیخ طوسی رحمه الله در امالی خود: 123 / 44 ح 82 و 42 / -1 الروضه: 22 و 23 ، بحار الأنوار: 40
ح 4 مجلس 5، و شیخ مفید رحمه الله نیز در امالی خویش: 351 ح 3 نقل کرده اند.
ص: 406
امام حسین علیه السلام نیز از طرف پایین پا، پارچه را کنار زد، دید فاطمه زهرا علیها السلام، حضرت حوّاء، مریم و آسیه
( علیهنّ السلام بر امیر مؤمنان علی علیه السلام نوحه می کنند و ندبه می نمایند. ( 1
نویسنده رحمه الله گوید: این امر جاي هیچ گونه شگفتی نیست، چرا که روایات زیادي وارد شده که بیانگر این است که
پیشوایان معصومین علیهم السلام پس از وفاتشان در اجساد مثالی خودشان ظاهر می گردند.
-----------------------------------------------
شانزدهم: نقل ابن عباس از شب شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام
می نویسد: ابن عبّاس گوید: « إثبات الوصیّه » مسعودي رحمه الله در
شبی که در بامداد آن امیرمؤمنان علی علیه السلام به شهادت رسید، من درخواب دیدم که گویا کوه ابوقبیس شکست و قطعه
قطعه شد و در اطراف کعبه فرو ریخت و غباري بلند شد و خانه کعبه و شهر مکّه و پیرامون آن را فرا گرفت، و شهر به کلّی در
تاریکی فرو رفت به گونه اي که مردم یکدیگر را نمی دیدند.
می ترسیدم از این که نکند امیر مؤمنان علی علیه السلام ،« إنّا للَّه وإنّا إلیه راجعون » : ترس و وحشت وجود مرا فرا گرفت، گفتم
کشته شود.
( ابن عبّاس گوید: بامداد همان شب، خبر شهادت علی علیه السلام رسید. ( 2
-------------------------------------------------
.301/ -1 بحار الأنوار: 42
. -2 اثبات الوصیّه: 153
ص: 407
ه زهراء علیها السلام 􀀀 بخش